رجوی درس هایش را نخوانده بود.سرجلسه امتحان صدام رفت
سی سال رجوی بر این استراتژی خیانت اصرار داشت و حاضر به اعتراف نبود تا اینکه خانواده های همان اعضای در بندش او را به جایی رسانده اند که اکنون دیگر جرأت و شهامت دم زدن از بلف های قدرقدرتی و سرنگونی نداشته باشد و تنها گزینه برایش اختفاء و فرار باشد و لذا پیشروی خانواده ها ادامه دارد و رجوی شاید در کشوردورافتاده آلبانی هم امانی نداشته باشد.
ولنتاین و انقلاب ایدئولوژیک رجوی
اما در این میان کشیشی به نام والنتینوس (یا همان ولنتاین) مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می کرد. کلودیوس دوم از این جریان باخبر شد و دستور داد تا ولنتاین را به زندان بیاندازند. ولنتاین در زندان بر اعتقادات خود و مخالفت با کلودیوس دوم پافشاری کرد و حاضر به تأیید نظرات فرمانروا نگردید و سرانجام این قدیس به جرم جاری کردن عقد ازدواج …
حمایت از تروریست به چه قیمت؟
اید فراموش کرد که سران فرقه رجوی در تمامی مواردی که این حامی تروریست ادعا کرده خودشان مقصر بودند که نمونه آن را شیراحمد روزرخ که بتازگی توانست خودش را از چنگال این تروریستها نجات دهد بیان می کند و می گوید که وقتی برای مصاحبه با نماینده کمسیاریای پناهندگی اعلام آمادگی نمودم، تا چند روز من را تحت شدیدترین شستشوهای مغزی قرار دادند تا بتوانند ذهن من را از اینکار بازدارند که البته من تصمیم خودم را گرفته بودم و زیر بار نرفتم
مجاهدین، مارکسیسم سوخته و راهبرد ضدایرانی واشنگتن
گروه تروریستی مجاهدین که زمانی به عملیات ضدآمریکایی خود افتخار میکرد، اکنون با خروج از فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه آمریکا به دنبال نقشی جدید در راهبرد ضدایرانی واشنگتن است… به هر ترتیب، سازمان مجاهدین خلق، دیگر یک مهره سوخته است و همانطور که در سالهای گذشته بهوضوح دیده شده، از اعضای این سازمان جز سخنپراکنی و فحاشی، کار دیگری برنمیآید.
اتحاد مجاهدین با مارکسیستها برای مقابله با جریان اسلام اصیل
اعضا و هواداران سازمان به رهبری رجوی در اوین، محمود عطایی در زندان قصر و مهدی ابریشمچی در زندان مشهد که این گروه تلاش فوقالعادهای برای جلوگیری از تضعیف و بی اعتباری سازمان کرد و در این راه از هیچگونه اقدامی مضایقه نکرد. از این زمان مارکها و برچسبهای جدیدی برای مخالفین سازمان تحت عناوین”راست فرصت طلب”،”راست ارتجاعی”،”قشریون راست” و… ساخته و برخوردها بسیار عصبی و خشن شد و حداکثر سعی و تلاش را برای جذب و حفظ پیروان و اعضا صورت دادند.
انقلاب ایدئولوژیک رجوی در معرض یک آزمون ساده
اگر واقعا قرار باشد آنگونه که امثال آقای کریمی ادعا می کنند انقلاب ایدئولوژیک پاتک و سَد سدید مجاهدین در مقابل وسوسه های بیرونی و توطئه های طراحی شده جمهوری اسلامی و سایر اضداد مجاهدین باشد، علی القاعده این ادعا و قابلیت باید به طور طبیعی و عملی و نه تحمیلی و فیزیکی خود را در رو در رویی و مواجه بی واسطه و بدون حائل با شرایط نشان بدهد.
اصرار مجاهدین بر حرف و عقیده اشتباه
وقتی در مناسبات سازمان نگاه میکردم می دیدم که واقعا اصرار بر انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان توسط رهبران و اعضا و هواداران آن تنها یک خریت بود.عقیده و حرفی که معنی و مفهومی نداشت و راهی به جلو برای آن باز نشد و همیشه نیز سازمان ما را مسئول به جلو نرفتن این حرف اشتباه میدانست.
رفتن مجاهدین به اروپا یک رویا یا واقعیت؟
مسعود همیشه و درهمه حال فریبکار بوده بطوریکه جوانان این مرز و بوم را در دهه 60 با نام مبارزه با استکبار یعنی آمریکا به میدان کشید این بار نیز بعد از گذشت زمان اگر باز موقعیت سیاسی و منافع فرقه ای وی ایجاب نماید علیه آمریکا تارخواهد نواخت.
مجاهدین خلق: مارکسیست های حقیقی
سازمان مجاهدین ممکن است بتواند عده ای را با شعارهای ظاهراً دمکراتیک بفریبد اما تنها تفاوت ایدئولوژی آن با مارکسیسم، جایگزینی فرهنگ واژگان مارکسیسم با فرهنگ واژگان مجاهدین است. سیستم سازمانی همواره مبتنی بر انکار فردیت، سانسور اخبار و تفتیش عقاید، نقض حقوق فردی، نقض آزادی اجتماعی و نقض قوانین مدنی است.
مجاهدین خلق: ایدئولوژی علیه ایدئولوژی – قسمت دوم
ایدئولوژی مطلق گرای مجاهدین خلق به جامعه ای ضد عقل، بدون تنوع اندیشه و شخصیت گرا انجامیده است. آنچه باعث خشونت و استبداد از سوی ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق می شود، ریشه در تبیین نوع رابطه میان ایدئولوژی و انسان دارد. ایدئولوژی بسته مجاهدین انسان را برای ایدئولوژی خود می خواهد و بر اساس همین اصل، در عمل اجتماعی و سیاسی خویش، مشروعیتی غیردمکراتیک برای خود قائل می شود که در رابطه با مسئله « قدرت » و ساختار سیاسی آن نیز کاملاً نمود دارد.
مجاهدین خلق ؛ ایدئولوژی علیه ایدئولوژی – قسمت اول
. سازمان مجاهدین خلق، نیز که مفتخر به ایدئولوژی خود هستند و همواره وفادار به انقلاب های ایدئولوژیک خود، جدیدترین نسخه یک ایدئولوژی بسته و جنایتکار است که مخالفان خود را قربانیانی می بیند که لاجرم باید از صحنه روزگار محو شوند. آن ها هرگز به مخالفان خود به عنوان کسانی که می شود آن ها را تحمل کرد و با بردباری با آن ها به مدارا پرداخت، نگاه نکرده اند. چنین ساز و کار ایدئولوژیکی تنها فهرستی سیاه از فعالیت های خشونت آمیز در سابقه خود بایگانی می کند.
رجوی و ادعای نوآوری در ایدئولوژی و دین
و یا در موضوع تلاش رهبران فرقه ای برای همردیف کردن خود با بزرگان و حتی پیامبران که به طور مشخص می توان این همسان سازی ها را در تفسیر سوره انبیاء توسط رجوی و یا در توجیه رابطه مرید و مرادی از داستان حضرت خذر، رد یابی کرد. رجوی با تفسیر سوره انبیاء، به طور مشخص کارکردی دقیقا در همین راستا دارد. ردیابی این روش های فرقه ای در منابع درونی سازمان به وفور یافت می شود، و تنها در این مجال به نمونه هایی از باب مشت نشانه خروار اکتفا گردید.

