راهی بی بازگشت، آلان محمدی قربانی در فرقه رجوی
آلان و تعدادی دیگر از همین بچه ها از سازمان می خواستند که به قول خودش وفا کند و حالا که خانواده هایشان را دیدند از اشرف بروند ولی رجوی می گفت که اشرف دربهای ورودش باز است ولی خروجی در کار نیست من یادم هست که مهوش سپهری به صفت نفر شماره یک مجاهدین بعد از مریم رجوی می گفت که دربهای اشرف به روی همه باز هستند ولی خروجی در کار نیست و حتی می گفت که مگر چشمتان نمی دید که کجا می آیید! اینجا مبارزه و سختی است و همه این را می دانند و ما نقل و نبات اینجا پخش نمی کنیم
متاثر از خواندن نامه ای به رضا سلامی اسیر فرقه رجوی
محمد سلامی که برای برادرت نامه نوشتی و خواستی که بدانی رضا وهمسرش درچه وضعیتی هستند.اگرنوشته ام را خواندی ببخشید که موجب ناراحتی و نگرانی شما شدم ولیکن توصیه میکنم ارتباط خود با انجمن نجات را فعالترکنید و درخواست اعزام به عراق بدهید تا شاید که بتوانید درملاقات با رضا وهمسرش موجب رهایی اش ازچنگال رجوی وبازگشتش به دنیای آزاد و دیدارشان با فرزندانش و سایراعضای خانواده اش بشوید
سران فرقه رجوی قاتلند
نغمه به سران رجوی نه گفت و با نفراتش مجددا گرم گرفت زهره قائمی و معاونش از برخوردهای خوب نغمه با نفراتش بهم ریخته بودند حدودا یک ماه گذشت نغمه باز غیبش زد با دوستانی که در مقر داشتم می گفتیم باز چی شده این بار می خواهند با نغمه چکار کنند. در مقر مشغول کار بودم به من ابلاغ کردند آماده شو خواهر فرزانه معاون زهره قائمی با یگان نشست دارد سر ساعت به محل نشست رفتم یگان در اتاق کار فرزانه برای نشست تجمع کرده بود فرزانه وارد اتاق شد بدون مقدمه گفت خبر دارید که نغمه فوت کرده است
معصومه غیبی پور را با روسری اش در آسایشگاه خفه کرده بودند
در همان نشست به معصومه غیبی پورانتقاد شدید می شد که چرا انقلاب نمی کند و انقلاب نکردن یعنی خیانت و بعد دیدم که برخی از خواهرها شروع کردند به زمزمه خائن خائن و یکی از همان زنانی که حسابی تحت تأثیر جلسه نشست و جمع و مریم رجوی قرار گرفته بود فریاد زد اگر بخواهی به مسعود خیانت کنی خودم خفه ات می کنم و بعد مریم رجوی همه را دعوت به آرامش کرد این همیشه از شگردهای او بود
این همان هزار دستان رجویها است
روزگاری نه چندان دور بود که رجوی دراین نشست برای نفرات جایزه هزار دستان را داد ومنظور از هزاردستان لقب زن های شواری رهبری بود که درآن مقطع رجوی برای بیشتر کردن هیزم جنگ در ایران درسالهای 1376 به آن نفرات داده بود ونفرات غافل ازاین که درآینده چه سرنوشتی دارند اعلام آمادگی کردند که اکثریت آنها دررده (Mجدید) بودند که امروز دیگر از این نفرات اندک باقی مانده است
یادداشتهایی بر دوران اسارتم دراسارتگاه اشرف – قسمت دوم
بیهوده وقت تلف کردن دربیگاری های مستمر و نشست های تشکیلاتی خسته کننده،به نام عشق به میهن ومبارزه برای آزادی،درمناسبات فرقه رجوی تبدیل به یک ارزش شده است.هدف آنها هم جلوگیری ازموج اعتراضات فزون یافته علیه عمکردهای فرقه می باشد.اکنون موضوع بیهوده بودن و وقت تلف کردن درمناسبات فرقه به معضلی بزرگ برای سران فرقه تبدیل شده است.
قیام کنید
پس ای بچه هایی که هنوز ذره ای حس زندگی آزادی و آزادگی درتان باقی مانده است. با کمک گرفتن از مولا حسین بلند شوید و خودتان را از باتلاق مرگ نجات دهید! از رجوی چیزی جز ذلت بشما نخواهد رسید! او جز سرافکندگی و خواری برای شما ارمغانی ندارد! بقول مولا حسین زندگی عقیده و جهاد است! پس برای وجود خودتان ارزش قائل باشید و قیام کنید!
یادداشتهایی بر دوران اسارتم دراسارتگاه اشرف
من هم سفره دلم را پیش او بازکردم.و با خودم گفتم بگذار حرف دلم را به او بزنم.از دلتنگی هایم گفتم،ازحسرت به دلی هایم که کم هم نبودند برایش گفتم. درآخر به خودم جرأت داده ودرحالی که صدایم را کمی پایین آورده بودم و به چپ و راستم نگاه میکردم و پیه همه چیز را به تنم مالیده بودم به او گفتم: ببین برادر”ه”،راستش من ازاینجا خسته شده ام. احساس میکنم توی زندان هستم. نمی توانم با دوست کنار دستیم حتی صحبت بکنم! ازخانواده ام سالهاست بی اطلاعم
ما گروگان رجوی ها بودیم – قسمت دوم
همه اعضای سازمان بهتر می دانستند که همواره منظور از ضوابط تشکیلات یعنی تن دادن به خواسته های آن ها و منظور از اصول انقلاب ایدئولوژیک نیز یعنی تن دادن به ارزش های ضدانسانی انقلاب درونی این فرقه، لذا رهبری سازمان در پیام به نفراتی که خودکشی می کردند آنان را افرادی با وابستگی به رگ و تارو پودهای زندگی عادی و لیبرالیستی قلمداد نموده و برایش از اراده برای پیوستن به فرهنگ فرقه مجاهدین سخن می راندند.
ما گروگان رجویها بودیم – قسمت اول
رهبران سازمان برای اینکه سیاهی لشکر درست کنند و به لحاظ مالی و….. از طرف کشورهای دیگر تأمین شوند فقط برای سازمان نیرو (نفر) نیاز بود تا بتواند از آن استفاده ابزاری کنند و از آن گروگان ها بهره سیاسی ببرند، به همین خاطر سازمان با خانواده ها و یا دولت گروگان ها کار نداشت و ندارد و فقط گروگان ها هستند که باید برای زنده ماندن به خواسته های سازمان تن بدهند.
من هم در فرقه رجوی گوهر بی بدیل بودم
در فرقه رجوی برای اینکه بر سر ما کلاه بگذارند به ما می گفتند که شما گوهرهای بی بدیل آنقدر برای رهبری بخصوص برای خواهر مریم ارزش دارید که پدر و مادرهایتان برای شما اینقدر ارزش قائل نیستند، قدر خودتان را بدانید. با این شعار می خواستند بیشترین سوء استفاده را از ما بکنند. از طرفی این شعار به مثابه یک چماق بالای سر ما بود و دست ما را کاملا بسته بودند که هیچ حرفی نزنیم مثل تراکتور در طی روز از ما کار می کشیدند و منت بر سر ما می گذاشتند و می گفتند ببینید خواهر مریم چه لقبی را به شما داده چه کسی این کار را می کند
افزایش موج خودکشی در اعضای سازمان مجاهدین
روز شنبه یک نفر از اعضای گروه تروریستی مجاهدین به نام شمس الله محمدی در اردوگاه اشرف اقدام به خودکشی کرد.فشارهای عصبی ناشی از بیماریهای روانی، مشخص نبودن وضعیت اعضای سازمان، سردرگمی و بلاتکلیفی نفرات فرقه رجوی و ترس و نگرانی از آینده مبهم، دلایل اصلی این اقدام است.

