انتخاب رجوی چیست؟
مسعود رجوی انتظار داشت که با دخالت در امور مردم ایران و نفوذ به مطالبات مردمی جریان های مختلف اپوزیسیون خارج نشین را به سمت خود تجزیه کرده و رسانه های عمومی بین المللی را به خدمت در آورد.اما وارد شدن در این حیطه نه تنها موجب گرایش جدیدی به سمت آنان نشد بلکه تنفر عموم اهل اپوزیسیون را نیز برانگیخت.
خانواده های اسیران و مردم عراق رجوی ها را به آخر خط رسانده اند
در پی اظهارات وزیر خارجه عراق آقای هوشیار زیباری، مبنی بر تروریست بودن فرقه رجوی و لزوم خروج این فرقه از عراق و تجمع اعتراضی مردم چندین استان عراق در ضلع های مختلف اشرف، رجوی های جنایتکار آن چنان صحنه را باخته اند که از فرط درماندگی به هذیان گویی افتاده اند.رجوی که از صحبت های وزیر خارجه عراق و از تجمعات مردم عراق پی به این برده که زمان تعطیل شدن اسارتگاه اشرف فرا رسیده است، می خواهد بر اساس خوی خونخوار خود، تا حد ممکن کاری کند که جان افراد بیشتری در خطر بیافتد.
اطلاعیه های شورای به اصطلاح ملی مقاومت مانع از جمع آوری اشرف نخواهد شد
اکنون مردم عراق اراده کردند که این سازمان جنایت کار را از عراق بیرون کنند و انگ زدن به مردم و مزدور خواندن آنان همانند خانواده ها راه به جایی نخواهد برد و همگان می دانند که این سازمان جهنمی و جنایت کار باید از عراق اخراج شود و اگر کسی هم در این راه کشته شود مسئولیت آن تماما به عهده شخص رجوی جنایت کار و شورای دست ساخته وی در اروپا می باشد.
تجمع خانواده ها و درهم شکستگی رجویها
این خانواده ها علیرغم اینکه تا کنون موفق به ملاقات نشده اند اما از آنجاییکه هیچ خواستگاه سیاسی و منفعت طلبانه ای ندارند هر روز عزمشان جزمتر شده که با استقامت و پایداری خویش تور اختناق تشکیلاتی سازمان را از هم دریده که منجر به فرار تعدادی از اسرا گردیده؛ دیروز علی عینکیان، مهرداد امیری و حجت رفیعی و امروز ایرج عبدی و فردا احمد و رضا و علی و علی های دیگر از حصار تشکیلاتی گریخته. زندگی آزاد خود را به دست می آورند. اما آنچه به سران سازمان بر میگردد هر روز بر ادعای اسلام پناهی افزوده و ادعای دفاع از خلق در زنجیر را سر می دهند اما خودشان در داخل تشکیلات، نیرو ها و اسرای خود را از ابتدایی ترین حقوق خود که حق ارتباط با پدر و مادر است محروم نموده اند و هر روز در به زنجیر کشیدن افراد اسیر طرح و تدبیر جدیدی بکار می گیرند.
گردهمائی ۱۱ دسامبر ۲۰۱۰ و تأثیرات داخلی آن بر فرقه رجوی
گردهمائی خانواده ها در روز 11 دسامبر به هدف خود که تأثیر گذاری بر افراد داخل پادگان بود رسید و بسیاری – حتی در میان سرسپرده ترین نیروها که برای مقابله انتخاب شده بودند – دچار این سؤال شده اند که براستی چرا اجازه دیداری کوتاه با این مادران و پدران پیر و کودکان خردسال که از راههای دور آمده اند و ماههاست در آن شرایط سخت خارج از پادگان به انتظار نشسته اند داده نمیشود و قضیه چیست.
افول تبلیغات گشتاپوی مجاهدین و تلاش برای حفظ اشرف
اعتراضات ابلهانه فرقه به وجود 140 بلند گو و آویزان شدن و لیسیدن چندین نماینده مجلس انگلیس و ایالات متحده امریکا برای بقای خود در اشرف اثری نخواهد داشت. و به نظر می رسد با توجه به امنیتی کردن بیشتر قرارگاه برای حفظ نفرات تشکیلات و افزایش فشارهای روحی جز منفک شدن نفرات آنهم به هر شکلی، ثمری برای رجوی نخواهد داشت.
چرا سران فرقه مجاهدین دست به دامن بقایای دولت بوش شده اند؟
مریم خانم با خرج خودش که معلوم نیست که این پولها را از کجا آورده است در پاریس کنفرانس بر گزار می کند و متوسل به کارتهای سوخته می شود. اینجا باید از مریم خانم سئوال کرد مگر شما ادعای استقلال و مردمی بودن را ندارید پس چرا چشم به حمایت خارجی دوخته اید؟ اینجاست که دم خروس مزدوری و ضد مردمی بودن این فرقه بیرون می زند. البته در پایان باید اضافه کنم که این تلاشهای مذبوحانه سران فرقه مجاهدین نه تنها راه به جائی نمی برد و آنها را از شرایط بن بستی که در آن قرار دارند نجات نخواهد داد
سازمان مجاهدین و تبعات رأی اعتماد پارلمان به مالکی و نمایندگان او
سازمان با خوش رقصی برای آمریکا مدعی وابستگی امثال مالکی به جمهوری اسلامی است. این کدها و نشانه ها پیش از هر چیز بر مؤلفه هایی تأکید دارد که به عنوان یک راهکار و شیوه و در هر شرایط اجتماعی با کمی جابجایی قابل تعمیم هستند. به هر حال شکست مجاهدین در ترور شخصیتی مالکی و از سوی دیگر ابقای او در بالاترین سطح سیاسی عراق برای مجاهدین گران تمام خواهد شد. این را بهتر و بیشتر از هرکس خود مجاهدین و رهبری آن یقین دارند.
با رای اعتماد کابینه نوری المالکی، فرقه رجوی چه می شود!؟
اگر به صحنه امروز عراق نگاه کنیم و رای اعتماد مجلس به نوری المالکی مشخص است که فرقه برنده نشده است. اگر به مجلس نگاه کنیم و شورایی که قرار است که سیاست های استراتژیک را تعیین کند و بعنوان چماقی بالای سر دولت عراق نگاه داشته شود, هرچند که هنوز این شورا و ترکیب آن تعیین تکلیف نشده اما با توافقاتی که صورت گرفته بالاخره رنگ تحقق پیدا خواهد کرد, اگر چه رجوی خائن به ترکیب مجلس و ریاست آن دل بسته
فرقه رجوی و کنفرانس اخراجی ها در پاریس
اینکه مریم رجوی چگونه با بی شرمی در کنار جولیانی شهردار راست گرا از حامیان سرسخت اسرائیل، کسی که بر خلاف عرف دیپلماتیک زمانی که عرفات در سازمان ملل بود وی را به مهمانی شهرداری نیویورک که یک عرف هست رسما با عنوان تروریست دعوت نکرد، خود نشان از شکست سیاسی، اخلاقی و ضد مردم خاورمیانه ای این جریان بشدت وابسته و منحرف دارد. این کنفرانس ها که با پول خون مردم ایران، تهیه می شود، تنها برای سرگرم نگهداشتن نیروهای فسیل شده مجاهدین بخصوص در بن بست اشرف هست
گذشت زمان و کنار رفتن نقاب ضد امپریالیستی مجاهدین
به دلیل جنایات بی شمار رجوی جلاد و افشاگری های گسترده افرادی که از فرقه گریخته و از آن جدا شده اند، چهره او آنقدر سیاه شده که حتی آمریکا هم برای پرهیز از بدنام شدن حاضر نیست بطور مستقیم از او حمایت کند. آنها که دیگر آفتاب دیکتاتوری شان به غروبش نزدیک می شود با چنگ زدن به هر خس و خاشاکی می خواهند چند صباحی به عمر ننگین فرقه ای خود ادامه دهند
سرفصلی تعیین کننده جهت آزادی اسیران درقلعه اشرف
رجوی چون جن و بسم الله از روزنامه ها و تلویزیونها و افکار عمومی هراس دارد و حضور دهها خبرنگار و صدها فعال مدنی در مقابل درب قلعه اشرف بی تردید ضربه جانانه ای است که رجوی را بیشتر به محاق فرو برده و بایست علاوه براین تمهیدات سرکوبگرانه جدیدتری را برای کنترل باز هم بیشتر اعضای خود بکار بندد چرا که وقتی موضوع به جامعه و افکار عمومی کشیده میشود آنجاست که رجوی از درون چون تنور میسوزد و راه گریزی هم ندارد.

