مجاهدین؛ طلوع و غروب یک استراتژی
هم اکنون که به گذشته بر می گردم وبا شناختی که پس از سالها همراهی وفعالیت از این سازمان چه در داخل ایران، کردستان ایران وعراق، وپایگاه های مختلف این سازمان به خصوص اسارتگاه اشرف پیدا کرده ام متاسفانه به این مهم رسیدم که استراتژی سازمان مد ت ها قبل از شروع عملیات مسلحانه 30 خرداد 60 رویا رویی قهر آمیز با رژیم وتصاحب قدرت را به جنگ ایران و عراق گره زده بودوبایستی 30 خرداد شکل می گرفت و اگر رهبری سازمان از تحمیل این سر فصل خونین از آن یاد می کند دروغی بیش نیست.
مجاهدین در گذر تاریخ، مروری بر سی سال استراتژی نبرد مسلحانه – قسمت دوم
سازمان مجاهدین و در راس آن مسعود رجوی درست بعد از سقوط شاه در صدد سوق دادن جامعه به سوی خشونت بودند تا با فراهم کردن توجیهات مناسب سیاسی، دست به سلاح برده و براساس تحلیلی که داشتند و اینکه در عرض 6 ماه میتوانند دولت مرکزی را ساقط کنند وارد کار شوند. و باز به همین دلیل بود که مجاهدین تلاش میکردند پس از پیروزی انقلاب سال 1357 حاکمیت ایران را که با اکثریت آراء مردم بر سر کار آمده بود را با انواع و اقسام ترفندها و شیوه ها، نامشروع جلوه داده و کار را به درگیریهای خیابانی بکشانند.
مجاهدین در گذر تاریخ، مروری بر سی سال استراتژی نبرد مسلحانه – قسمت اول
تحمیل سلاح و زبان گلوله به حاکمیت و شروع عملیات کور ترور و ایجاد درگیری در نقاط مختلف کشور توسط مجاهدین و گروههایی مانند ؛ حزب دموکرات، کومله،… از یک سو و جنگ تحمیلی و لزوم حفظ وحدت ملی در مقابل تجاوز بیگانه، همچنین بی تجربگی برخی مسئولین از سوی دیگر، هیچ زمینه ای برای تعامل و گفتمان باقی نگذاشت و باعث شد فضای باز سیاسی موجود در کشور ناخواسته با محدودیت هایی مواجه شده و فعالیت هایی را هم که میشد در چارچوب قانون آنرا پیش برد تقریبا سخت و غیر ممکن گردد.
مجاهدین از تاسیس تا پایان
بعد از رهبری رجوی در درون تشکیلات تغییر ایدئولوژیک دادند و بعد از مدتی فضای سیاسی کشور به سمت انقلاب رفت و این گروه با ایدئولوژیک التقاطی وارد صحنه سیاسی ایران شدند و چون در میان مردم و انقلاب برای خودشان جایی پیدا نکردند. در سال60 رسماٌ اعلام مبارزه مسلحانه کردند که رجوی سریع به ماهیت اصلی خود برگشتند یعنی مزدوری , وطن فروشی
بازخوانی بیش از دودهه جنایت وخیانت ومزدوری فرقه رجوی – قسمت اول
نگاهی به برخورد های چندگانه وموضع گیریهای سرکرده این سازمان درمورد رخدادهای آن زمان نشان می دهد که مسعود رجوی گرچه درظاهر تعریف ها وتمجید ها وکاسه لیسی ها و تملق گویی های زیادی نسبت به آقای خمینی می نمود ولی درباطن آنگونه که رخدادهای دهه شصت نشان دادند نه تنها هیچ علاقه ای نسبت به جمهوری اسلامی وشخص ایشان نداشت بلکه با مخفی کردن مقداری اسلحه وسازماندهی گروهی از جوانان دنبال فرصت وبهانه ای بود که ماهیت پلید وتروریستی خودرادنشان داده
ناگفتههایی از سازمان مجاهدین خلق
هر وقت به اینها میگفتیم بیایید یک آیه قرآن یا قسمتی از نهجالبلاغه را بخوانیم چون بلد نبودند میگفتند به چه دلیل این کار را انجام دهیم؟ ما که همه مسلمانیم، نماز میخوانیم، روزه میگیریم. چرا وقتمان را تلف کنیم؟ ما که اینها را قبول داریم. ما باید کار عملیاتی انجام دهیم، بمبسازی یاد بگیریم. چون چیزی نداشتند، داشتههای قبل را مثل جزوات و نوشتههای قبل از 50 را مصرف میکردند.
آغاز و فرجام مجاهدین در عراق – قسمت اول
از سال 1376 تا سال 1381 تمامی عملیات های مجاهدین با تصویب و تایید شخص صدام حسین و دستگاه اطلاعاتی آن انجام می گرفت.”ژنرال جلیل الحبوش” رئیس وقت سازمان اطلاعات صدام حسین در یکی از ملاقات هایش با مسعود رجوی از قول صدام حسین تاکید کرد که هیچ عملیاتی از طرف شما انجام نخواهد گرفت مگر آنکه در برابر هر عملیاتی که شما انگشت میگذارید یکی از عملیات های درخواستی ما را انجام داده باشید.عملیات ترور”صیاد شیرازی” در تهران یکی از عملیات های درخواستی شخص صدام حسین از مسعود رجوی بود که انجام گرفت.
مصاحبه سایت ایران قلم با آقای هادی شمس حائری – قسمت نهم
همانطور که گفتید فقط در ظاهر بنظر می رسد که حزب ملل اسلامی و جمعیت مؤتلفه دارای یک جهان بینی و فرهنگ مبارزاتی مشترک باشند اما واقعیت غیر از این است. حزب ملل اسلامی و جمعیت مؤتلفه اگر چه هر دو مذهبی هستند اما تفاوتهای بسیاری بین این دو وجود دارد. هیئت مؤتلفه در واقع ائتلافی از هیئت های مذهبی متعدد و فدائیان اسلام که بعد از وقایع 15 خرداد بوجود آمد است. مؤتلفه ای ها از یک برنامه مشخص که بتوان نام حزب به آن داد تبعیت نمی کردند و به آنها جمعیت می گفتند. آنها فاقد استراتژی مبارزاتی بودند و به سازماندهی و تشکیلات اعتقادی نداشتند و در همان چارچوب روابط سنتی بازار با هم تعامل و همکاری داشتند
مصاحبه سایت ایران قلم با آقای هادی شمس حائری – قسمت هفتم
دوستانی که بخاطر محکومبت های کوتاه مدت زود تر از دیگران از زندان آزاد شده بودند فعالیت خود را در این زمینه آغاز کردند. دونفر از مؤثر ترین این افراد سپاسی آشتیانی و عباس آقا زمانی بودند. با ازاد شدن تدریجی بچه ها تعداد افراد بیرون زیاد و زیادتر می شد در این رابطه یک جلسه عمومی در منزل جواد و اجمد منصوری بر گزار شد
مصاحبه سایت ایران قلم با آقای هادی شمس حائری – قسمت ششم
انتشار بیانیه تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین در سال 54 است که رهبری آنوقت سازمان بدون در نظر گرفتن افکار عمومی و اثار و نتایج زیانبارتغییر ایدئولوژی از اسلام به مارکسیسم سازمان را از بام به زمین انداخت و متلاشی کرد و اعتماد مردم را هم خدشه دار نمود.
مصاحبه سایت ایران قلم با آقای هادی شمس حائری – قسمت دوم
اما در مورد بخش دیگری از سؤالتان راجع به شورائی بودن و داشتن رهبران مناسب و با صلاحیت در جلوگیری از بروز انحراف باید عرض کنم که تا زمانی سازمان مخفی است این رهبران هر چقدر هم درستکار باشند در معرض فساد و سوء استفاده از قدرت قرار می گیرند تنها در سازمانها و احزاب علنی و روابط دمکراتیک هست که جلو فساد رهبران گرفته می شود زیرا که نظارت هست و اعضاء قدرت و اختیار دارند.
رهبری مجاهدین قبل و بعد از انقلاب ایدئولوژیک
مقوله رهبری در سازمان مجاهدین خلق از تاسیس (1344) تا اکنون و علیرغم اینکه در شکل مبتنی بر سانترالیزم دمکراتیک بوده، اما عملا با چالش جدی مواجه بوده است. در مقطع ابتدایی یعنی از 44 تا 51 یعنی زمان اعدام محمد حنیف نژاد هژمونی سیاسی او بر تشکیلات به گونه ای است که درجمع بندی ضربه سال 1350 که منجر به متلاشی شدن بیش از 80% از کادرهای سازمان شد،

