برای نسل جوانی که یا کم می دانند ویا تصوروتصویرذهنی چندان شفافی از آن زمانه ورخدادهای آن ندارند. روزشمار تاریخ… پنجم بهمن 1358 _ برگزاری اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری درایران 13 آبان 1358 _ حمله به سفارت امریکا و آغاز گروگاه گیری 444 روزه کارکنان سفارت دهم آذر 1358_ قطع کلیه روابط اقتصادی _ سیاسی دولت امریکا با حکومت ایران 24 اسفند 1358 _ برگزاری اولین دوره انتخابات مجلس درایران 30 مهرماه 1359_ حمله وسیع وگسترده ارتش صدام به ایران واشغال چند شهردرجنوب وغرب ایران 14 اسفند 1359_ رسمیت یافتن نزدیکی علنی گروه تروریستی رجوی با رئیس جمهور بنی صدر درمراسم بزرگداشت دکترمحمد مصدق دردانشگاه تهران. 20 خرداد 1360_ برکناری رئیس جمهور بنی صدر از مقام فرماندهی کل قوا توسط آقای خمینی 28 خرداد 1360_ صدور اعلامیه شماره 25 سیاسی _ نظامی گروه تروریستی رجوی وآغاز فاز نظامی 7 تیرماه 1360_ انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط عوامل فرقه تروریستی رجوی که منجر به کشته شدن ده ها نفر ازجمله فرزند آقای منتظری و آقای بهشتی گردید. 7 مرداد 1360_ فرارسران گروه تروریستی رجوی و آقای بنی صدر از ایران و ورود درپایگاهی نظامی درخاک فرانسه.. این تاریخ ها ورخداد ها گرچه ممکنست دربرخی مواقع ربطی بهم نداشته باشند ولیکن در باز خوانی پروسه تاریخی بخش های مهمی از یک پازل هستند که باید درکنارهم چید تا بتوان تصویر ونمایه روشنی ازگوشه ای از تاریخ ایران رابازخوانی وترسیم نمود. نخست _ نگاهی به چگونگی برگزاری اولین انتخابات ریاست جمهوری درایران (1358/11/5) این انتخابات یازده کاندیدا داشت که دونفرشان توسط آقای خمینی خط خوردند یکی جلال الدین فارسی (کاندیدای حزب جمهوری اسلامی) به علت ایرانی الاصل نبودن ودیگری مسعود رجوی به علت تحریم رفراندوم قانون اساسی پس ازحذف مسعود رجوی درآستانه برگزاری انتخابات نامبرده بگونه ای غیرمستقیم از هواداران خود خواست به آقای بنی صدررای بدهند. واین علامت دادن بعدها بعنوان اولین پیام نزدیکی این گروه تروریستی به رئیس جمهور برگزیده ایران به شمار آمد _ ودرگام های بعدی اینگونه علائم در بسیج هواداران این سازمان به مراسم سخنرانی آقای بنی صدرازجمله مراسم 17 شهریور59 درمیدان ژاله _ 22 بهمن 1359 درمیدان شهیاد ادامه یافت و اوج این نزدیکی درمراسم بزرگداشت دکترمحمد مصدق درتاریخ 14 اسفند 59 دردانشگاه تهران به نمایش عموم گذاشته شده وعلنی گردید که طی آن انتظامات این سخنرانی بعهده طرفداران این سازمان تروریستی قرارداده شده بود _ اختلال و درگیری گروهی از طرفداران حزب جمهوری اسلامی دراین مراسم با هواداران این گروه درواقع حادثه ای بود که بعدها منجربه برکناری آقای بنی صدر از مقام فرماندهی کل قوا (بیستم خرداد 60) ودرادامه دستور آقای خمینی به ریاست مجلس (هاشمی رفسنجانی) جهت بررسی طرح عدم کفایت ریاست جمهوری درمجلس نمایندگان مردم گردید. نزدیکی آقای بنی صدر به این گروه تروریستی را می توان یکی از بزرگترین اشتباهات ایشان درمقام ریاست جمهوری نام برد _ درواقع گروه تروریستی رجوی آقای بنی صدر را فریفت وبه دام انداخت تا آنگونه که بعدها مشخص شد بتواند با تکیه به پشتوانه مردمی رئیس جمهور و استفاده از عملیات تروریستی جمهوری اسلامی را سرنگون کند!………… اکنون بعداز گذشت بیش از سی سال از آن رخداد هنوز آقای بنی صدر درمورد علت وچرایی نزدیکی وهمسویی بااین گروه تروریستی درسال 1359 پاسخ دقیق و مناسب وقانع کننده ای برای آگاهی عمومی ارائه نکرده است _ واین درحالی است که آقای بنی صدر قبل از نزدیکی به این گروه تروریستی معتقد بود " ایدئولوژی مجاهدین ترکیبی از اسلام و استالینیسم " می باشد. بهرروی هنگام مطرح شدن طرح بررسی عدم کفایت آقای بنی صدر درمجلس ایشان مخفی شد _ وگروه تروریستی رجوی پس از صدور اطلاعیه سیاسی _ نظامی شماره ۲5 درروز 28 خرداد شصت که برمبنای رودررویی مسلحانه با حکومت طراحی شده بود _ اقدام به برگزاری راه پیمایی اعتراضی درروز 30 خرداد به پشتیبانی از آقای بنی صدر نمود که این راه پیمایی درمیدان فردوسی توسط نیروهای پلیس متوقف گردیده که درنتیجه به درگیری به درگیری بین طرفین منجر شد که حاصل آن دستگیری تعدادی از معترضین توسط نیروهای امنیتی وپلیس بود. سازمان مجاهدین ازبدو تاسیس (1346) تا خیانت به جنبش آزادیخواهی مردم ایران (سال 1360) دریک نگاه گذرا. سازمان مجاهدین درسال 1346 با ایدئولوژی تلفیقی اسلامی _ مارکسیستی وبا مشی مسلحانه توسط تنی چند از جوانان نهضت آزادی تشکیل گردید _ این سازمان طی سالهای 46 _ 50 به تعدادی عملیات تروریستی دست زد ودرسال 1350 دریورش نیروهای نظامی _ امنیتی کلیه سران این سازمان وکادرهای درجه دوآن دستگیر گردیدند وپس از اعدام سران اصلی این سازمان توسط رژیم پهلوی به ورطه نابودی وفروپاشی غطلید. درسال 1357 پس از بازشدن درب زندانها تمامی زندانیان از جمله بقایای این سازمان که با تقاضای عفوملوکانه به زندان محکوم شده بودند مشمول این آزادی گردیدند. افراد آزاد شده این سازمان درسال 1358 به چند گروه متفاوت تقسیم شدند _ گروهی با سرکردگی مسعود رجوی دوباره سازمان را با همان سبک وسیاق گذشته بازسازی نمودند _ گروه دیگری تحت نام جنبش ملی مجاهدین (مهندس میثمی) ازاین سازمان منشعب شدند_ و تعداد دیگری هم اقدام به تاسیس سازمانی بنام مجاهدین انقلاب اسلامی نمودند (بهزاد نبوی) ودرآخر تعداد دیگری هم از این رها شدگان به سپاه پاسداران وکمیته های انقلاب پیوستند (عزت شاهی). تاسیس دوباره سازمان مجاهدین (شاخه رجوی) درسال 1358 وسردرگمی درتحلیل از شرایط ذهنی _عینی سران جدید سازمان مجاهدین بعلت دوربودن از جامعه ایران وعدم شرکت دررخدادهای 57 هیچگونه تحلیل درستی از رخدادهای ایران نداشتند واین حقیقت به اضافه اصرارهمچنان برمشی تروریستی و سرقت ومخفی کردن سلاح باعث شده بود سران رژیم تازه ودرراس آن آقای خمینی هیچگونه اعتمادی به این سازمان نداشتند _ درابتدای سال 58 آقای خمینی طی تقاضایی از همه خواست که جهت ایجاد امنیت همه اسلحه های مسروقه را تحویل نیروهای امنیتی بدهند _ و این سازمان از پاسخ به این تقاضا طفره رفت وحاظر به تحویل سلاح های مسروقه خود نگردید. درنوزادی تازه این سازمان ازهم گسیخته مسعود رجوی با فریب دیگر اعضا بر سانترالیسم دموکراتیک که ازپایه های اداره جمعی این سازمان بود خط بطلان کشید وخودرا رهبر این سازمان تلقی وتعریف نمود. نگاهی به برخورد های چندگانه وموضع گیریهای سرکرده این سازمان درمورد رخدادهای آن زمان نشان می دهد که مسعود رجوی گرچه درظاهر تعریف ها وتمجید ها وکاسه لیسی ها و تملق گویی های زیادی نسبت به آقای خمینی می نمود ولی درباطن آنگونه که رخدادهای دهه شصت نشان دادند نه تنها هیچ علاقه ای نسبت به جمهوری اسلامی وشخص ایشان نداشت بلکه با مخفی کردن مقداری اسلحه وسازماندهی گروهی از جوانان دنبال فرصت وبهانه ای بود که ماهیت پلید وتروریستی خودرادنشان داده ووارد فاز عملیات تروریستی با حکومت جهت سرنگونی! بدست گرفتن قدرت گردد!. سردرگمی وموضع گیریهای گاها متضادسران گروه رجوی درمقابل حکومت اسلامی اشاره ای به تعدادی از زیگزاک رفتن های این گروه درباره رژیم اسلامی _ تحریم مجلس خبرگان از یک سو وشرکت و اعلام لیست کاندیدا برای همین مجلس ازسویی دیگر! _ تحریم رفراندوم قانون اساسی و شرکت برمبنای همان قانون اساسی واعلام کاندیدا! _ انتقاد واعتراض به دومرحله بودن انتخابات مجلس ازسویی و اعلام ده ها کاندیدا برای راه یابی به همین مجلس! _ گردن نهادن به رهبری آقای خمینی (رهبر خمینی ورئیس جمهور طالقانی) از سویی و گوش ندادن به درخواست ایشان جهت تحویل چندین قبضه اسلحه مسروقه.. و.. شکست کامل درفاز سیاسی وفریفتن آقای بنی صدر دو دلیل ورود به فاز نظامی….. در اولین دوره انتخابات مجلس نمایندگان (24 اسفند58) گروه رجوی با تمام قدرت وارد رقابت انتخاباتی گردد و درهمه شهرهای کوچک وبزرگ لیست کاندیدا صادر کرد _ درتهران مسعود رجوی خود یکی از کاندیدا ها بود _ گروه رجوی تبلیغات گسترده ای را جهت دست یافتن به کرسی های مجلس دردستور کاری خود قرار داد _ چندین گروه چپ از کاندیداتوری ولیست های این گروه پشتیبانی نمودند ولی نتیجه؟ تقریبا هیج.. حاصل اینکه تنها تنی چند از کاندیدا های این گروه از جمله شخص رجوی (با کسب حدود 500 هزار رای) تنها توانستند به دور دوم راه پیدا نمایند.. مسعود رجوی درآستانه دور دوم انتخابات مجلس به صراحت گفت: حتی بدست آوردن یک کرسی درمجلس برای ما بسیار اهمیت دارد ". ولی گویا مردم آگاه وهشیار ایران هیچ گونه علاقه واعتماد واطمینانی به این گروه تروریستی نداشتند چراکه این گروه نه تنها نتوانست حتی به یک کرسی درمجلس دست یابد بلکه آرای ریخته شده به صندوق برای سرکرده این گروه تروریستی دردور دوم به حدود 300 هزار رای درتهران کاهش یافت. شکست درفاز سیاسی باعث کلافگی و سردرگمی بیشتر سران این گروه گردید ـ پس از این عدم موفقیت عمومی سران گروه کم کم مواضع شفاف وروشن تر ورادیکال تری نسبت به حکومت از خود بروز دادند و درراستای همین ناکامی ها سرکرده این گروه درسال 59 درگرد همایی دردانشگاه تهران بگونه ای سریح برای حکومت خط ونشان کشید! مسعود رجوی دراوج کلافگی ودرماندگی با خشم و خروش مذهب نمون خود تهدید کرد " وای به روزی که مشت رابامشت وگلوله راباگلوله پاسخ دهیم "! وچنین شد که درسال 1360 پس از نزدیک کردن خود به رئیس جمهور بنی صدر برای سرپوش نهادن شکست گروه خود درفاز سیاسی به بهانه " نیافتادن به ورطه خیانت دراثرسکوت دربرکناری آقای بنی صدر" به چنان دره عمیقی از جنایت وخیانت ومزدوری فروغلطید که تاریخ ایران چنین هم رتبه ای وهم مقامی برای مقایسه با آن در دل خود نداشته ونخواهد داشت. اعلام فاز نظامی وفرار از صحنه _ تهیج وتشویق هزاران جوان احساساتی به عملیات تروریستی وبمب گزاری و کشتار و سپس به آغوش دشمن ایران پناه بردن وبا وی هم خون شدن! مزدوری _ جاسوسی _ حمله نظامی درپناه ارتش صدام آنهم درزمان آتش بس (عملیات ابلهانه وخائنانه فروغ) وکشتن هزاران سرباز مدافع میهن _ زمینه سازی برای اعدام زندانیان سیاسی درسال 67 ووو….. مسائلی هستند که درباره آن می توان دفترها سیاه کرد و………… آنچه نوشتم وخواهم نوشت بخش های خلاصه شده از کتابی است بنام " خیانت تاریخی مجاهدین به آرمانها وآرزوهای مردم ایران " که امید وارم بتوانم آنرا دراولین فرصت با کمک دوستان تدوین ومنتشرنمایم _ دربخش بعدی به خلاصه ای از خیانت های این گروه مزدور تروریستی از سال 1365 بدین سو خواهم پرداخت به امید موفقیت خانواده های متحصن درجلوی اسارتگاه اشرف جهت دیدار عزیزانشان وآزادی همه اسیران ذهنی _ فیزیکی _ احساسی از چنگال خونین سران جنایتکارفرقه تروریستی رجوی.