سخنگوی گمنام سازمان مجاهدین در اسلو
فرقه مجاهدین در نمایش پاریس در ماه گذشته مدعی شد که پنجاه هزار نفر را در یک سالن سرپوشیده جمع کرده است واین خیمه شب بازی حتی یک انعکاس در رسانه های فارسی زبان خارج کشوری نداشته واین نشان می دهند که کارشناسان بین المللی براین باورند که عمر این فرقه که هیچ ارتباطی با مردم ایران ندارد با برچیده شدن بساط صدام حسین به پایان رسیده است.
من انم که رستم بود پهلوان
و به ایشان باید گفت جنبش مسلحانه بدلیل حرکت های خود خواهانه و استبدادی مرده است و اپوزیسیون مسلح از نظر نظامی بازنده شده است بدلیل سرکوب داخلی و تغییر قطب بندی جهانی. ولی بسیار ی از اپوزیسیون در تبیعید شکست نظامی را پذیرفته اند و لی شرافت خود و روح خود را مانند رجوی و هوادرانش که به صدام و پنتاگون فروخته اند ؛) نفروخته اند
شعر گفتن یا شر و ور گفتن
قرائی وطن فروش از انجا که فرقه رجوی در استانه فاز انحلال و فرو پاشیدگی قرار گرفته است با سوز و گداز مزدوری و با اه و ناله از اینکه رادیو های خارجی دروغهای فرقه را پخش نمی کنند زمین و زمان را به هم می بافت و شر و ور می گوید. وی نتیجه می گیرد
مجاهدین خبر تحت تعقیب بودن چهار وابسته به خود در فرانسه را تائید کردند
این بیانیه اما در ادامه خبر شبکه اول تلویزیون فرانسه را مجعول و ساخته جمهوری اسلامی و برای بدنام کردن سازمان مجاهدین خلق تعبیر کرد. پوشش دادن و درج این خبر از سوی مجاهدین خلق و همچنین منتسب کردن آن به جمهوری اسلامی در نوع خود حاکی از پیش دستی برای مقابله با پی آمدهای احتمالی و آمادگی برای واکنش های دیگر در این خصوص خواهد بود.
دلایل شکست شورا و قرار گرفتن نامش در لیست تروریستی
بنی صدر که در ابتدا به عنوان رئیس جمهور برگزیده ی معرفی شده بود هنوز مدت زیادی از عمر شورا نگذشته که از آن خارج شد و بدین ترتیب از سال 63 یعنی دو سال و اندی از تشکیل شورا نمی گذرد که اعضای غیر فرقه ای آن بیرون رفته و نابودی شورا شروع می شود. دلیلش هم آشکار است ؛ اعضای جدا شده گرچه وجود یک آلترناتیو و تشکل را برا ی مقابله با ایران ضروری می دانستند و به همین دلیل ابتدا با شورای رجوی همراه می شوند و لیکن خیلی زود متوجه می گردند که به چند دلیل زیر نمی توان برای این شورا مشروعیتی قائل شد:
به بهانه پخش مراسم انتخابات مسئول اول سازمان مجاهدین از سیمای آزادی
این کلیشه ها به حدی قرینه و نزدیک به یکدیگر بودند که در تصور اول سکانسی از یک فیلم را تداعی می کردند. درک این معنی که این انتخابات و به اصطلاح فیل هواکردن ها تمامی در جهت سرگرم کردن افراد قرارگاه و ایجاد دلخوشی های کاذب برای جلوگیری از انفعال و ریزش طراحی شده، کار چندان دشواری نیست. دلیل عمده اش سیر قهقرایی و ارتجاعی سازمان و از دست دادن سنگرها و موقعیت هایی است که به نسبت حال و روز امروز مجاهدین حداقل مشمول تعریف توفیق نسبی می شود. که اما به مرور زمان به استیصال کامل مجاهدین منتهی شده است.
اعدام بد است اما اعدامی همیشه خوب نیست
اما سازمان مجاهدین در مورد اعدامی ها در ایران شیوه حمایتی عجیبی را در پیش گرفته، و اخیرا هم با چاپ عکس اعدامی ها سعی کرده که از آنها یک قهرمان بسازد و حتی برای آنها شعر هم سروده است برای کسانی که به اعتراف خودشان لااقل سه نفر را کشته و دست به تجاوز و مصرف مواد مخدر ومشروب زده اند
چرا فرقه ی رجوی از اظهارات هاله اسفندیاری عصبانی است
به تازگی برنامه ای تحت عنوان” به اسم دموکراسی” از تلویزیون دولت ایران پخش گردید که در آن هاله ی اسفندیاری و دو نفر دیگر به نام های تاجبخش و جهانبگلو در مورد چگونگی ارتباطشان با بنیاد سورن و برنامه هایی که زیر پوشش این بنیاد درکشورهای دیگر به اجرا در می آمده،مطالبی را بیان کردند.
زمان سرنگونی و استدلال لقمانی ابریشم چی
همچنین ادعا کرد اگر قادر به مونیتورینگ رسانه های غربی و مطبوعات آنها بودیم قطعا آمار بیش از این تعداد را نشان می داد. اظهارات ابریشم چی ظاهرا بر این معنی دلالت دارد که نشریات و روزنامه های غربی فاقد پایگاه اینترنتی می باشند، چه در غیر این صورت می توان به سهولت به مطبوعاتی که اخباری درباره مجاهدین خلق درج کرده اند، دست یافت.
سوء استفاده از کودکان و دستاورهای حداقلی مجاهدین
وزارت امور خارجه آمریکا در آخرین بیانیه و لیست تروریستی خود مناسبات فرقه ای را به عنوان تازه ترین جرائم و اتهامات مجاهدین مطرح کرده است. در این بیانیه تاکید شده است افراد تحت القائات فرقه ای ناگزیر تن به طلاق های ایدئولوژیک و جدایی از همسران خود می دهند. مجاهدین تاکنون واکنش مشخصی در خصوص این اتهامات از خود نشان نداده اند.
جستارهایی در پیام ۱۲ تیر مسعود رجوی
متعاقب واکنش مریم رجوی در خصوص پخش فیلم های مستند مربوط به معاملات جاسوسی مجاهدین با صدام، مسعود رجوی نیز بخشی از پیام 12 تیر را به واکنش در قبال این فیلم ها اختصاص داد. واکنش مریم و مسعود حداقل در یک وجه مهم اشتراک داشتند، اینکه هیچکدام نفس این روابط و بده بستان را انکار نکردند. یکی آن را سریال سازی هیستریک که معلوم نیست چه کسی باید آن را معنی کند، توصیف کرد و دیگری از واژه هزار معنی و تعبیر مجعول استفاده کرد.
چاره بیچارگان مرگ است و بس
نکته بعدی و چیزی که در این پیام بسیار مشهود است تکرار چند باره نام”مریم رجوی”ونان قرض دادن های فراوان به اوست. آنگونه که معلوم است و رجوی بر آن تاکید می ورزد، قصد دارد در تابو کردن”مریم”ضعف و ناتوانی او را در جمع و جور کردن نیروها و هواداران این گروه بپوشاند و از نیروهایش بخواهد که در سخنرانی های او به دقت و به گونه ای آموزشی گوش فرا دهند

