برخورد فرقه ای اعضای شورای ملی مقاومت
امروز استراتژی و کارکرد سیاسی سازمان مجاهدین خلق و به تبع آن شورای ملی مقاومت، آویختن به دامان درنده ترین و جنگ طلب ترین جناح ها و رسانه های امپریالیستی و تلاش برای متقاعد کردن هیئت حاکمه آمریکا برای حمله نظامی به ایران است. کارکرد تشکیلاتی آنهم استفاده از شگردها و تکنیک های روانی در چهارچوب یک فرقه کامل العیار برای حفظ و کنترل نیروها می باشد. آیا به غیر از این ها عملکرد دیگری از سازمان و شورا و رهبری آن سراغ دارید؟
نامه سرگشاده ابراهیم خدابنده به مسعود رجوی – آبان ۸۶
شما یک مرز بندی مشخص اعلام کرده اید و آنهم مرز بین کسانی است که خواهان سرنگونی رژیم هستند و کسانی که خواهان چنین چیزی نیستند. باید بگویم که این مرز بندی درست نیست. الزاما تمامی نیروهایی که خواهان سرنگونی رژیم هستند دموکراتیک و آزادیخواه نمی باشند. به عقیده من مرز واقعی بین نیروهای پایبند به دموکراسی و آنهایی که به چنین چیزی اعتقاد ندارند رسم میشود.
همایش بیوتروریسم در دانشگاه پزشکی اصفهان
خدابنده با توضیح این مهم که یکی از فاکتورهای مهم در مغزشویی، ناآگاه نگه داشتن افراد از پروسه مغزشویی است به نمونه های تاریخی از جمله احزاب کمونیستی و جنگ کره اشاره کرد. او به نهضت اسماعیلیه به عنوان قدیمی ترین جریان فرقه ای در تاریخ اسلام اشاره کرد.
ضرب العجل دیماه ۱۳۸۷ و راه حل سوم
عرض و طول ارتش آزادیبخش ملی را آمریکایی ها در حال حاضر بهتر از هر کس دیگری میدانند و شک ندارند که این ارتش با توجه به کمیت و کیفیت فعلی آن با بالاترین حد تسلیح و پشتیبانی هوایی هم نخواهد توانست وارد خاک ایران شده و بیش از هزار و پانصد کیلومتر مناطق دارای عوارض طبیعی فراوان را تا تهران بجنگد و پیش برود
برخورد از نوع فرقه
سؤالاتی را در خصوص استراتژی سازمان مطرح نمود که با واکنش های منفی فرقه و طبق معمول تمامی فرقه ها که تاب تحمل هیچگونه سؤال و انتقاد و مخالفتی را ندارند، روبرو شد. او نهایتا بعد از رسیدن به این جمعبندی که استراتژی سازمان را صرفا تکیه و دل بستن به حمله نظامی آمریکا به ایران تشکیل میدهد، تصمیم به ترک سازمان گرفت و بعد از تحمل دشواری های فراوان توانست خود را به ایران برساند و به میان خانواده خود باز گردد. وی هم اکنون در تهران به یک شغل مدیریتی مشغول بوده و ازدواج کرده و تشکیل خانواده داده است.
نامه ابراهیم خدابنده به دکتر مسعود بنی صدر
از نظر بحث صرفا حقوقی حرف تو کاملا درست است و در هر محکمه ای اگر فرد بالغی اعلام کند که مایل به دیدار با خانواده خود نیست کسی نمیتواند او را مجبور کند و یا حداقل پیش بردن چنین دعوای قانونی از عهده چند فعال سیاسی در خارج از کشور با امکانات فوق العاده محدود مالی بر نمی آید و هرگز حریف سازمان مجاهدین خلق با امکانات وسیع مالی و حقوقی که در اختیار دارد نخواهند شد. بنابراین وارد کردن افرادی که به لحاظ سیاسی از سازمان مجاهدین خلق حمایت میکنند میتواند آن اهرم سیاسی مؤثر مورد نظر را ایجاد نماید.
نامه ای از ابراهیم خدابنده
این مقاله اشاره به یک مرد 48 ساله ایرانی- فرانسوی به نام رافائل- کریم جوانی دارد که حدود 20 سال است در تبعید در فرانسه بسر میبرد. بر اساس این مقاله این مرد عضو سابق سازمان مجاهدین خلق تحت رهبری مسعود و مریم رجوی که قصد دارد رژیم ایران را سرنگون کند می باشد. این مرد کتابی به نام”الله و من” نوشته است
نامه سرگشاده ابراهیم خدابنده به مسعود رجوی
“پیام تهنیت و تقدیر” شما”به هموطنان خارج از کشور” که در سایت”همبستگی ملی” به تاریخ جمعه 15 تیر درج گردیده بود را مثل همیشه با دقت هرچه تمام تر خواندم. طبق معمول مجبورم باز مهمترین و اصلی ترین ابهامات و سؤالات خود را در خصوص پیام مربوطه به این وسیله به نظرتان برسانم تا شاید حداقل در خصوص درصدی از آنها جوابی دریافت نمایم.
آیا شیخ ممدوح هم خیانت کرده است
در اخبار سایت ها دیدم که شیخ ممدوح متولی یکی از مساجد پاریس نیز در جلسه ای که توسط انجمن حمایت از پناهندگان و مهاجرین ایرانی مقیم فرانسه در روز یکشنبه 17 ژوئن در سالن فیاپ FIAP در پاریس برگزار شده بود شرکت کرده و شاهد درگیری مابین نیروهای قدیمی و جدید مجاهدین بوده است.
آیا مسئله بر سر حضور محمد حیاتی است
اینکه آیا فرد دستگیر شده در محل آقای محمد حیاتی بوده است یا نه چه تفاوتی میتواند داشته باشد؟ مگر دعوای شما با محمد حیاتی یا هر کس دیگر در سازمان مجاهدین خلق است؟ به عقیده من جا داشت که مسئولین جلسه فوق اتفاقا با کمال احترام و تکریم اعضا و هواداران مجاهدین خلق را به داخل محل جلسه خود دعوت کرده و از حضور آنها در محل و اینکه برای طرح سؤالات خود از گردانندگان جلسه آمده اند به گرمی استقبال میکردند و حتی اگر تمامی روند جلسه به کلی تغییر میکرد و بحث های سخنرانان انجام نمیشد با سعه صدر و متانت کامل به تمامی حرفهای آنان گوش میدادند و سعی میکردند به آنان بفهمانند که در دنیای متمدن و دموکراتیک امروزی برگزاری یک جلسه و انتقاد به یک سازمان سیاسی امری طبیعی است
آیا خوش رقصی برای سرویس های خارجی بد است
بنابراین تنها چیزی که سازمان مجاهدین خلق در استراتژی به اصطلاح”راه حل سوم”، که توسط سازمان جهت اجرای پنتاگون طراحی شده، میتواند به غرب ارائه دهد و نظر مساعد آنان را جلب نماید اینست که عناصر محدودی از سازمان مجاهدین خلق نقش خبرچین و جاسوس را برای آمریکا ایفا کنند و همانطور که از طریق شنود بی سیمی و تخلیه تلفنی اطلاعاتی را در طول جنگ عراق با ایران از داخل کشور کسب کرده و به سرویس عراقی می فروختند
مذاکرات آمریکا و ایران، هیاهو بخاطر چه
آقای جعفرزاده هیاهوی براه افتاده پیرامون این مذاکرات را بخاطر هیچ دانسته ولی در عین حال به آمریکا متذکر شده است که توجه به درخواستهای ایران نشانه ضعف آمریکا تلقی خواهد شد! ؛ سؤال مشخص در این رابطه البته اینست که هیاهوی براه افتاده از جانب شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق و نمایندگان آن حول این مذاکرات بخاطر چه و بهتر بگویم از ترس چه می باشد؟