راه نجات مجاهدین
“مارگارت بکت” وزیر امور خارجهی بریتانیا با بیان اینکه مصوبهی می 2006 شورای وزیران اتحادیهی اروپا، جایگزین مصوبهی دسامبر 2005 همین شورا که بر اساس آن اموال گروههای تروریستی توقیف میشود، شده است، پیروزیای که ظاهراً وکلای مجاهدین بهدست آورده بودند را تبدیل به یک شکست سخت کرد. لازم به یادآوری است که اخیراً دادگاهی در لوکزامبورگ، بهنفع گروه تروریستی مجاهدین، رأی بر ابطال مصوبهی سال 2005 شورای اتحادیهی اروپا داده بود.
انتظار رویارویی، پایان تزویرها
سه سال است که باند آدمکش رجوی با تزویر و نفاق مدعی است که مخالف یک جنگ خارجی علیه ایران است و بهاصطلاح به راهکاری برای مقابله با حکومت ایران بهنام”راه حل سوم” اعتقاد دارد! در ابتدای کار اعلام کردند که از اصلیترین لوازم این راه حل بردن پروندهی فعالیتهای هستهای ایران به شورای امنیت است. این کار نه به درخواست آنها، اما بنا به اهدافی که امریکا و اسراییل بهدنبال آن بودند صورت گرفت. ما هم از همان ابتدا گفته بودیم که هدف گروه تروریستی مجاهدین از مطرح ساختن چنین خواستههایی، بیتردید تحریک امریکا برای حملهی نظامی به ایران است و فشارهای سیاسی را با توجه به سازش ناپذیری مقامات ایران در برابر خواستههای غرب، مسیری برای رسیدن به نقطهی تقابل نظامی میدیدند (با الگو برداری از روند حمله به عراق).
سفری غیرمترقبه و به هم ریختگی پایگاه اور
مسافرت خانم هشترودی به ایران و دیدار ایشان با نمایندگان کانون هابیلیان و آقای ابراهیم خدابنده، باعث به هم ریختگی بسیاری از اعضا و کادرهای مجاهدین در فرانسه شده است. افراد نزدیک به مجاهدین از سرخوردگی فوقالعادهی اعضای این گروه و بهخصوص اعضای شورا خبر میدهند. دلیل این همه داد و بیداد اعضای ریز و درشت مجاهدین و فرافکنی پیرامون این مسافرت که اکنون آنها بهصورت سلسلهوار مأمور به موضعگیری علیه خانم هشترودی شدهاند نیز به همین موضوع برمیگردد. در ماههای اخیر، ریزش نیرو و جدا شدن تعداد زیادی از هواداران تشکیلاتی و سمپاتهای قدیمی و همینطور چند تن از اعضای مجاهدین و خارج شدن آنها از اور، موضوع روی میز مریم رجوی بوده است.
استراتژی جدید امریکا و جایگاه مجاهدین
به نظر میرسد که شعر و شعارهای اولیهی جنگطلبان امریکایی دربارهی گسترش دموکراسی در منطقهی خاورمیانه، موضوعی است که حتی دولتمردان شکست خوردهی امریکایی نیز حوصلهی تکرار آن را در سخنرانیها و اظهاراتشان ندارند و صرفاً همینکه بتوانند ژست پیروز بگیرند آنها را اقناع میکند. از ابتدا هم ترسیم هدفی با عنوان”گسترش دموکراسی” یک شعار توخالی بیش نبود و آنچه برای نئومحافظهکاران اهمیت داشت، تحمیل آقایی و هژمونی امریکا بر مردم و کشورهای منطقه و چنبره زدن بر روی منابع نفتی بود.
و اما پناهندگی
فرقه ی تروریست مجاهدین دور جدیدی از تلاشهای خود برای روحیه دادن به نیروهای محصور در اردوگاه اشرف را با بردن دو عضو پارلمان اروپا (از حامیان سنتی مجاهدین) به این اردوگاه آغاز کرد. دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین که این دو تن را”هیأتی از پارلمان اروپا”! میخواند، اعلام کرد که این دو تن با تعدادی از بقایای حزب بعث و مخالفین دولت قانونی عراق دیدار داشته و در مورد همکاری آنها با مجاهدین گفتوگو کردهاند.
داغ ننگ حمایت از صدام
در حالی که باند آدمکش رجوی، اعدام پدر معنوی و اصلیترین پشتیبان خود بهدست مردم عراق را محکوم کردند و از آنجا که جنایات صدام علیه بشریت، تا آن حد بوده که دار و دستهی قاتل رجوی نیز نمیتوانند صراحتاً از وی حمایت کنند، مسألهی وی را امری دانستند که تاریخ دربارهی آن قضاوت خواهد کرد!
شک به صدام، مرز سرخ جدید مجاهدین
پیش از این مجاهدین مرزهای سرخ بسیاری را ترسیم کرده بودند. از جمله خطوط قرمز مجاهدین، قبول داشتن صد در صد رجوی بدون هیچ شک و گمانی نسبت به وی، سرسپاری مطلق به تشکیلات، عدم نگاه جنسی (که امری رایج در تشکیلات مجاهدین دربارهی زنان است) نسبت به زنان شورای رهبری، غسل هفتگی، عملیات جاری و…
رهنمود مددکاران مجاهدین به امپریالیسم
“بیژن نیابتی” تئوریسین ِ در حاشیهی مجاهدین که این افتخار نصیباش شده که عربدهکشیهای نئومحافظهکاران امریکایی برای آقایی جهان را بیشتر از خودشان باور کند! و در وانفسای بحرانهای نظریهپردازان جنگطلب، که هر یک بهنحوی سعی دارند افتضاح برآمده از سیاستهای صلیبی را بر دوش دیگری بگذارند، دم از آنتاگونیستی بودن تضاد امریکا با ایران میزند و اعتقاد دارد که بازهای امریکایی به کمتر از تعویض رژیم در ایران رضایت نمیدهند، ضمن ارایهی یک دوجین رهنمود نظامی و امنیتی به نیروهای اشغالگر امریکایی، برای برونرفت از باتلاق عراق، همچنان معتقد است که مشکل مجاهدین برای سرنگونی، توانایی نیست، بلکه شرایط سیاسی است!
آوازه عالم گیر رسوایی مجاهدین
رخنمایی دلبرانهی مسعود رجوی پس از سه سال غایب بودن از صحنهی سیاسی، باعث گردید تا مجدداً سیل انتقادات را به سمت خود هدایت کند. اگر چه شاید مجاهدین از همین هم احساس شادمانی کنند که رهبرشان مورد انتقاد قرار میگیرد و این را نشانهی اهمیت وی بدانند! اما یکبار دیگر اثبات شد که مسعود رجوی نه تنها جایگاهی در میان اپوزیسیون ندارد، بلکه مجاهدین برای حفظ پرستیژ وی در میان اعضا و هواداران خود نیز با مشکل اساسی مواجه هستند.
شیادی مسری مجاهدین
روزنامهی”اسکاتسمن” که در اسکاتلند منتشر میشود، بهنقل از”استروان استیونسون” یکی از حامیان مجاهدین نوشته است: « با توجه به تصمیم دادگاه لوکزامبورگ، نگهداشتن نام مجاهدین در لیست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا یک اشتباه بزرگ توسط اتحادیه اروپا از هر لحاظ خواهد بود. به لحاظ قانونی نگهداشتن آنها در لیست درواقع نقض دستور دادگاه و به مسخره گرفتن سیستم قضایی و سیستمهای چک و بالانسهای اتحادیه اروپا می باشد به لحاظ سیاسی هم یک فاجعه خواهد بود چرا که بدترین پیام استمالت و ضعف را به تهران می دهد. »
پیام اعدام صدام برای رجوی
گروه تروریستی مجاهدین در یک اقدام بهشدت منفعلانه و از سر هراس و ضعف،”اعدام صدام را محکوم و اجرای عدالت دربارهی دیکتاتور سابق عراق را بهنفع ایران که بر محاکمهی وی پافشاری میکرده است” اعلام نمود! مواضع مشترک و ماهیت واحد گروه تروریستی مجاهدین و حزب جنایتکار بعث (و در رأس آن مسعود رجوی و صدام حسین) خصوصاً علیه ایران و ایرانی، واقعیتی است که بر هیچکس پوشیده نیست، تا آنجا که هر دو جریان، اکثریت شیعهی عراق را برای خارج ساختن از صحنهی سیاسی متهم به ایرانی بودن میکنند!
غرب و حفظ آبرویش
آنچه اکنون مجاهدین دربارهی آن تبلیغات بهراه انداختهاند، حکمی است که اگر مورد مخالفت و یا تجدیدنظر سایر محاکم قضایی اروپا قرار نگیرد، صرفاً در حوزهی قضایی اروپا باقی خواهد ماند. بر اساس تجربه هم میتوان گفت که محاکم قضایی کشورهای اروپایی همواره مواضع خصمانهتری نسبت به ایران داشتهاند و از گروههای مخالف ایران جانبداری کردهاند، اما هیچگاه نتوانستهاند دولتهای خود را از چارچوب سیاستهایی که به آن پایبندند خارج سازند، بلکه همواره آنها بودهاند که برای صدور احکام اینچنینی، مترصد چراغسبز دولتمردان و سیاستمداران اروپایی بودهاند تا در موقعیت مناسب، با صدور چنین احکامی به یاری سیاستهای آنان بیایند.