فاجعه انسانی یا رهایی اسیران دربند افکار و ایدئولوژی فرقه ای
سال 2011 میلادی آخرین ماهها و روزهای خود را طی میکند و فقط کمتر از 2 ماه به پایان سال باقی مانده است. دولت مردمی عراق قصد دارد تا در پایان سال پادگان عراق جدید(کمپ اشرف) را که پادگان و زمین خودش میباشد را از فرقه رجوی پس بگیرد و درب این پادگان اهدایی صدام حسین به رجوی را برای همیشه ببندد. این موضوع یعنی تعطیلی این پادگان در زمان مطرح شده از ماهها قبل به مسئولین و گردانندگان این فرقه اعلام شده است
ضرب العجل پایان ۲۰۱۱ عراق و مسئولیت حساس رهبران فرقه رجوی
اینبار مسئولیت رهبران فرقه بسیار بسیار حساستر از قبل شده است چون اینبار همه شرایط جهت آماده کردن نیروها جهت خروج از پادگان عراق جدید بدون خونریزی و خشونت مهیا شده است که آنهم احترام به قوانین کمیساریای عالی پناهندگی و سازمان ملل و احترام به قوانین دولت صاحبخانه یعنی عراق میباشد و همه بهانه ها و اشکال تراشی های بی محتوی رهبران فرقه هم از دست آنها خارج شده است
پایان ۲۰۱۱ پایان دکان دمکراسی و آزادی خواهی دروغین و مجازی رجوی
ظاهرا مریم رجوی بالاخره از خر شیطان پایین آمده و به کمیساریای عالی پناهندگی اجازه برگزاری مصاحبه انفرادی را البته با شرط و شروط هایی داده است که خود این مسئله راهگشایی بزرگی در امر آزادی آن 3400 تن زن و مردی است که دهه هاست طعم آزادی واقعی را نچشیده اند. حالا این سوال به ذهن می آید که باید از این خانم رئیس جمهور فرانسه نشین!!! پرسید که پس آنهمه داد و فریاد و رجز خوانی سر پادگان اشرف چه شد؟
جنازه ای که زمان دفن آن رسیده است!
این جنازه متعفن که روز بروز بوی تعفنش بیشتر و بیشتر میشود هر روز به شکلی و فرمی بزک میشود و بستگان آن با انتقال او به کشورهای مختلف اروپایی و پارلمان اروپا و………. وآمریکا میخواهند جنازه متعفن او را به جای یک اپوزیسیون زنده و خوشبو غالب کنند و به اصطلاح خر مهره را به جای مروارید غالب کنند ولی به نظر میرسد که بوی تعفن این لاشه دماغ سیاستمداران واقعی و کسانی که در پست های واقعی هستند و بازنشسته نشده اند را نیز آزار میدهد و برای آنها هم کاملا واضح شده است که این جنازه یک حزب و اپوزیسیون و یک جریان و روند سیاسی محبوب و موردعلاقه مردم ایران نیست
پدیده مغز شویی و تلقینات مذهبی در فرقه رجوی – قسمت اول
سازمان مجاهدین خلق از سال 1364 بحث های موسوم به تحول جدید ایدئولوژیکی یا انقلاب ایدئولوژیک (Ideological mutation) را در سازمان و در مناسبات درونی خود آغاز کرد که این تحول ایدئولوژیک با طلاق خانم مریم عضدانلو ازآقای مهدی ابریشمچی و ازدواج او با مسعود رجوی شروع گشت و این ازدواج موجی از تغییرات اساسی و بنیادی را در سازمان بهمراه داشت که طی آن تمامی ساختارهای فرماندهی و بنیادی سازمان منحل شد
سخنی با مریم رجوی رئیس جمهور شورای ملی مقاومت
به نظر بنده که 25 سال از عمرم را در تشکیلات شما سپری کرده ام اینگونه مارک زدن وضرب و شتم منتقدین از طرف هر کس و هر شخصیتی باشد نشاندهنده پاسخگو نبودن و فرار از رویا رویی با واقعیتهاست بخصوص اگر این انتقادات و ایرادات به شخص رهبراین سازمان باشد. همانطور که خودتان کاملا به آن آگاه هستید در درون سازمان شما اساسا انتقاد و بیان اشکالات فقط مربوط به بدنه و اعضای ساده بوده و هست یعنی دردرون سازمان شما هیچکس مجاز نبود و نیست که به لایه رهبری یعنی شورای رهبری و راهبران عقیدتی سازمان یعنی شما و آقای مسعود رجوی هیچگونه انتقادی بکند
آیا راه حلی پراتیک برای جلوگیری از تکرار خونریزی و خشونت در اشرف وجود دارد؟
راه حلهای زیادی از طرف جداشدگان که خود سالیان در بند و اسارت ایدئولوژی و افکار فرقه ای رجوی بوده اند مطرح شده است که راه حلهای بسیار پراتیک و مطلوب هستند چون افراد جداشده با گوشت و پوست و استخوان خود این مشکل بزرگ را در درون پادگان اشرف حس میکنند و به نظر من پراتیک ترین راه حلها را میتوان در مقالات و سخنان جدا شدگان از فرقه رجوی جستجو کرد.
پیام تبریک به ۳ آزاد شده از فرقه رجوی
خوشحالم که خودتان را آزاد کردید. درست است که ما جوانی خود را ازدست داده ایم ولی آزادی و تن ندادن به خواستهای فرقه گرایانه و خائنانه رجوی بسیار ارزشمند و شجاعانه است و این را بدانید زندگی بدور از استبداد و فشار از هر نوعی که باشد بسیار زیباست هر زمان که آن را شروع کنید. و از همه مهمتر دیگر خودتان مسئول زندگی و آینده خود هستید و آزادید که هر تصمیمی که خودتان میخواهید را برای زندگیتان بگیرید و این برای ما که هیچ حق انتخابی در مناسبات فرقه ای رجوی نداشتیم بسیار با ارزش و گرانبهاست.
دستاورد کشتار ۱۹ فروردین برای سازمان مجاهدین چه بود؟
وقتی چنین فرمانی در مناسبات خشک مجاهدین و عاری از هر گونه احساس صادر میشود باید رفت چون اگر نروی و سرپیچی کنی و یا در صحنه نبرد کم بذاری و زخمی نشوی و کتک نخوری آنوقت به جای یکبار مردن در صحنه دهها بار باید در درون مناسبات بمیری و مارک بخوری و جواب پس بدهی و گزارش ها بنویسی که چرا زنده ای؟ چرا تیر نخوردی؟ چرا کتک نخوردی؟ چرا جانانه از خواهر مریم و خانه او اشرف دفاع نکردی؟ آنوقت شروع میشود انواع و اقسام فحش های سازمانی، مارکهای دست ساز رهبری مجاهدین و له و لورده کردن شخصیت افراد که گاها با ضرب و شتم نیز همراه است.
نامه حسن پیرانسر به هیلاری کلینتون، وزیر خارجه امریکا
خانم کلینتون برای من بسیار اسفناک و دردناک است که میبینم کشور شما در خاک خود به تروریستهایی که میتوانم به جرات بگویم که نه تنها کمتر از القاعده نیستند بلکه بسیار پیچیده تر از انها میباشند جا و مکان داده و حتی انها از مزایای شهروندی کشور شما استفاده و سواستفاده میکنند و برایم بسیار تعجب آور است که تعدادی از پارلمانترهای شما حتی از این سازمان تروریستی حمایت میکنند!!
تهمت و فحاشی رجوی به خانواده ها، نشانه فروپاشی فرقه
خیلی از آن اسیران در بند فرقه مانند من، عزیزان خود را در اسارت از دست داده اند. حالا رهبرکبیر انقلاب نوین!!!! که سالیان در بارگاه صدام حسین معدوم نقش مزدور را به نحو احسن بازی میکرد و پول و امکانات نظامی در قبال وطنفروشی از صاحبخانه (منظور صدام حسین است) دریافت میکرد حالا از سوراخ موش خود سرک کشیده و شروع به فحاشی علیه پدران و مادران پیر و سالخورده ما کرده و شرم و حیا هم نمیکند که اینطور وحشیانه به حیثیت این خانواده ها که همان خلق قهرمانی هستند که ما میخواستیم زمانی آنها را آزاد کنیم، میتازد
فرقه رجوی از عجایب هشتگانه
در فرقه رجوی پدیده ای بسیار عجیب وجود دارد. اسم این پدیده غسل هفتگی است. یک روز در هفته اختصاص به این پدیده دارد. این پدیده برای مردان (نرینه های وحشی) و هم برای زنان (مادینه های مطرود) به عنوان یک هدیه از طرف رهبری عظیم الشان، اهدا شده است و یک هدیه اجباری است. در این فرقه به مردا ن لقب نرینه وحشی و به زنان مادینه مطرود داده شده است.