پایان 2011 پایان دکان دمکراسی و آزادی خواهی دروغین و مجازی رجوی

ضرب العجل دولت عراق مبنی برتعطیلی پادگان صدامی اشرف تا 3 ماه دیگر دکان رجوی را برای همیشه تخته خواهد کرد دکانی که مریم رجوی بواسطه آن خود را رئیس جمهور!!! میخواند و یکسری هم در کنار رودخانه زیبای سن بواسطه این پادگان و خون قربانیان محصور ایدئولوژی فرقه ای، هر از گاهی از روی بیکاری اطلاعیه و مقاله ای بنام شورای ملی مقاومت!! در کنار رودخانه سن و در کنار دریای زیبای دوویل بیرون میدهند و از خون آن اسیران و قربانیان محصور ایدئولوژی فرقه ای رجوی در فرانسه زیبا ارتزاق میکنند. ظاهرا مریم رجوی بالاخره از خر شیطان پایین آمده و به کمیساریای عالی پناهندگی اجازه برگزاری مصاحبه انفرادی را البته با شرط و شروط هایی داده است که خود این مسئله راهگشایی بزرگی در امر آزادی آن 3400 تن زن و مردی است که دهه هاست طعم آزادی واقعی را نچشیده اند. حالا این سوال به ذهن می آید که باید از این خانم رئیس جمهور فرانسه نشین!!! پرسید که پس آنهمه داد و فریاد و رجز خوانی سر پادگان اشرف چه شد؟ شما که معتقد بودید اشرف شهر شرف و نقطه اتکا خلق قهرمان ایران در خیزشهای اخیر است و بواسطه این تز خونین دهها تن از اسیران را جلوی گلوله و خودرو انداختید که از خاک اشرف دفاع کنید خوب حالا تز جدید را چگونه جایگزین تز قبلی کردید و در وجدان خود مرگ ان اسیران را چگونه با این تز جدید که عقب نشینی واضح شما از مواضع قبلی تان است را پاسخ میدهید؟ آیا نمی توانستید این فردیت و نه ایستادن سر مواضع انقلابی را کمی قبلتر کنار میگذاشتید و امروز ان اسیران، زن و مرد کشته شده، زنده و حاضر بودند؟ آیا واقعا اینهمه خونریزی ارزشش را داشت؟ شما که عقب نشینی کردید و از مواضع خود کوتاه آمدید خوب این فتوی را مدتی قبل میدادید. خوب این کاملا واضح و آشکار است که جان انسانها در پادگان اشرف مانند مهره های شطرنج است که توسط انگشتان شما در صفحه عراق جابجا میشوند و بر اثر تاکتیکهای غلط مهره ها یکی پس از دیگری کشته و از صحنه دنیا و هستی حذف میشوند و خانواده ای را به عزا مینشانند، انگار نه انگار که اینها انسان بودند و هر کدام دارای اسم و رسم و خانواده بودند وعلایق ها داشتند. واقعا برای ما یک علامت سوال بزرگ است که چطور این تناقضات را در خلوت و وجدان و ضمیر خود پاسخ میدهید؟ باور کنید این سوالاتی است که هم اکنون در تک تک اذهان آن اشرف نشینان برجسته شده است آنها از خود سوال میکنند این چه سازمانی است که رهبر عقیدتی اش بیش از 8 سال است از ترس جانش!! و از ترس حسابرسی مخفی شده است و نیروهایش را در صحنه ترک گفته است. این چه سازمانی است که به اسم دفاع از خاک اشرف تعدادی را جلوی گلوله میفرستد و حالا میگوید مصاحبه و کمیساریای پناهندگی!!! این چه سازمانی است که بعد از تقریبا 40 و اندی سال قدمت باید با دلارهای صدامی برای خود لابی و سخنران پیدا کند آیا واقعا جریان و یک نیروی انقلابی آنهم بعد از 40 سال مبارزه نمیتواند محبوبیتی در بین مردم خودش و دولتهای بزرگ بدون پرداخت دلار و هزینه های سنگین داشته باشد؟ این برای خودتان سوال نشده است که مشکل افول و سیر قهقرایی سازمان مجاهدین بعد از 40 سال چه بوده است؟ لطفا کله خود را از برف بیرون بکشید و به هزاران سوال و ابهام حول وحوش خود جواب دهید و به جای مارک زدن بچگانه و ترور شخصیت انسانها و تهدیدات فیزیکی و ضرب و شتم آنان به خود آیید و به وجدان و ضمیر خود رجوع کنید آنوقت خواهید دید که خانه از پای بست ویران است. راستی آیا وجدانی باقی مانده است؟!!!

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا