مسعود رجوی به محاکمه نزدیک میشود
رهبری مجاهدین به خوبی دریافت مظلوم نمایی و تهدید کردن حاکمان ملت عراق نه فقط بی فایده است بلکه هیچ کسی برای مجاهدین اهمیتی که رهبری مجاهدین در توهم آن بود قائل نیستند از این رو رهبری مجاهدین مجبور شد خروج مجاهدین را نه یک جا بلکه مرحله ای بپذیرد هر بار بعد از خروج گروه 400 نفره و انتقال آنها به کمپ موقتی که عراقی ها برای خارج کردن مجاهدین از کمپ اشرف طراحی کردند، رجوی هر بار بر خارج نشدن مابقی اعضاء تاکید کرده بود ولی هر بار بعد از فشار با خروج گروه 400 نفره دیگر موافقت کرده است.
مجاهدین در بن بست فرقه ای گرفتارند
سازمان مجاهدین به سنت دیرینه همه فرقه ها و دیکتاتورها استفاده از کلمات مردم فریب مهارت دارد اما امروز مجاهدین بدلیل خوابهای عمیق، از انتظارات و آگاهی مردم دور مانده است و مهارت و آگاهی مردم را از مطالبات خودشان دست کم گرفته اند. مجاهدین که خود چند دهه به حالت دسته جمعی و فرقه ای زیسته اند و در دیوار بسته فرمان از بالا گوش و دل سپردند، با مردمی که در یک زندگی کاملا نرمال انسانی قرار داشتند و دارند فاصله ای طولانی دارند. به همین دلیل با تمامی ترفندهایی که بکار میگیرند، توان جذب شدن و یا جذب کردن دیگر افراد و گروهها را ندارند.
نامه علی قشقاوی به آقای جلال طالبانی رئیس جمهور محترم عراق
از آنجایی که مجاهدین در خاک عراق هستند و الزاما تحت قوانین جاری عراق باید عمل کنند، به لحاظ قانونی موظف هستند تابع قانون عراق باشند. سرکشی و سرپیچی مجاهدین از قوانین دولت عراق ریشه در روحیه خشونت طلبی و تروریستی مجاهدین دارد که برای معرفی کارنامه مجاهدین به اندازه کافی مدارک و مستندات موجود میباشد و طبعا جنابعالی از مجاهدین و از عمل کرد تروریستی آنها بخوبی مطلع هستید.
نامه سرگشاده علی قشقاوی به خانم هیلاری کلینتون وزیر محترم امور خارجه آمریکا
جای بسیار خوشحالی است که وزارت خارجه امریکا در بعضی از گزارشات خود نام”شورای ملی مقاومت”را اسم مستعار مجاهدین معرفی میکند اما براساس شناخت ما از این فرقه تروریستی باید برای هرچه بیشتر محدود کردن این فرقه قاطعیت بیشتر بخرج داد و در درجه اول برای نجات افراد معترض در درون فرقه کمک کرد.
تاملی بر دستگیری تروریستهای مجاهدین در فنلاند
بر اساس تجارب تک تک افراد جداشده از این فرقه هیچ کس یک شبه به درک عمیق برای جداشدن از این فرقه نائل نشده است بلکه همه جداشدگان در یک پروسه طولانی و با برخوردن از هزاران حقایق و جنگیدن با خود به ایمان صددرصدی رسیدند تا النهایه تصمیم بر جدایی از فرقه را بطور قاطعانه در دستور کار خودشان قرار دهند و با مهیا شدن”فرصت” به آن جامه عمل بپوشانند.
چرا بعد از ۲۰ روز
رجوی در اطلاعیه خود می گوید ما به همه عملکردهای خود در عراق را برای مردم ایران توضیع خواهیم داد! شما چه توضیحی میتوانید بدهید؟ شما اصلا هیچ توضیحی ندارید. وقنی که شما بر سر حضور محمد حیاتی در صحنه عملیات منکر وجود او شدید، حتما میخواهید همکاری های اطلاعاتی و عملیاتی خود با صدام را به همین ترتیب توجیه کنید. لابد هنوز براین اعتقاد هستید که از پیروز نمی پرسند. و پیروز را زیر سئوال نمی برند.اما سازمان مجاهدین خود می داند که بازنده ترین است.
اطلاعیه شماره ۱۲ مسعود رجوی بسیار ضعیف و تکراری بود
اما آیا برای چنین سازمانهای و یا فرقه های دور افتاده ای که مثل مجاهدین خلق 30 سال تاخیر زمان دارند و از اجتماع انسانی بدور هستند، راه برون رفتی متصور است؟ یا باید بر طبل توخالی بکوبند؟ بنظر من برای چنین فرقه های به هیچ عنوان راه برون رفتی متصور نیست چرا که تمام اعتقادات و عمل کردهای فرقه ها بر عکس خواسته و عمل کردهای مردم و گروه های آزادی خواه است. فرقه ها خودشان را بطوری که کوچک هستند جلوه نمی دهند
هدف مجاهدین خلق از راه اندازی انقلاب درونی ایدئولوژیک
من در نامه قبلی نظر خودم را در قالب فاکتهای و نمونه های عینی از درون مناسبات مجاهدین برای شما استدلال می کردم و اما آلان توجه شما را در این بخش از نامه به یک استدلال دیگر جلب میکنم. در یکی دیگر از نشستهای ایدئولوژیک در 1375 در عراق، یکی بلند شد تا از پیچیدگی های این مرحله از انقلاب صحبت کند، و قصد داشت در واقع این عمل سازمان را تائید کند، گفت: وقتی به تاریخ نگاه می کنیم تمام امامان و حتی پادشاهان و جنگجویان در عین مبارزه در مقطعی با مشکلات این چنینی مواجه بودند که امروز ما هستیم و مسائلشان را متناسب با شرایط و موقعیت آنروز اما به نوعی دیگر حل می کردند
پاسخ علی قشقاوی به نامه بهار ایرانی
نامه شما به اینجانب درارتباط با لزوم تئوریزه کردن انقلاب درونی مجاهدین موسوم به انقلاب ایدئولوژیک را خواندم و دیگر نامه های شما به دیگران را هم دنبال می کنم. قبل از هر چیز من خوشحالم که اگر مطالب و خاطرات ایدئولوژیک من از فرقه مجاهدین که در واقع بیان همان خاطرات و عینیات و یا هر آنچه که از نزدیک خودم آن را دیدم و لمس کردم است، موثر و مفید واقع است. باید اعتراف کنم بدلیل نداشتن تبحر در امر نگارش قادر به بیان آنچه جز گوشه ناچیزی از آن چه که بود و هست را می پردازم، نیستم.
خاطرات ایدئولوژیک بخش چهارم
قبل از هر چیز برای درک اینکه هدف مجاهدین از راه اندازی انقلاب موسوم به ایدئولوژی چه بوده است، باید کمی به عقب برگشت و ریشه آن را قبل از عراق و در ساختار تشکیلاتی و ایدئولوژی آن جستجو کرد چرا که هر پدیده ای در ذات خود انرژی بلقوه دارد که در نقطه ای در ظرف و شرایط مناسب تبدیل به فعل میشود. به نظر نگارنده تا به این قسمت موضوع، توجه ای کاری و دقیق نشود، هرگز نمی توان پاسخ واقعی این معما را دریافت کرد. انقلاب درونی مجاهدین با آن همه سرمایه گذاری و انرژی بی حاصل نمی تواند محصول یک شبه ذهن یک فرد باشد.
خاطره ای از دکتر کریم قصیم
صبح جمعه9.2.07 با تعدادی از دوستانم از شهر کلن آلمان به قصد پاریس برای شرکت در کنفرانس مطبوعاتی که در رابطه با فرقه گرایی و ترویسم و خطر آن برای جوامع اروپایی بود، در حال سفر بودیم. ما برای شرکت در این کنفرانس از طرف فعالین حقوق بشردر این کنفرانس دعوت شده بودیم. در مسیر حرکت در ایستگاه قطار در شهر آخن ناگهان با دوست قدیمی آقای دکتر کریم قصیم یکی از اعضایی شورای ملی مقاومت که در سالهای دور با او در پادگانهای مجاهدین آشنا شده بودم، برخورد کردیم. آقای دکتر قصیم در حالی که برای پیدا کردن صندلی خود به اطراف نگاه می کرد، چهره های که برای او تقریبا آشنا به نظر می رسید، توجه او را جلب کرد.