دفاع از حقوق ساکنین کمپ اشرف چگونه و با چه بهائی؟
اینکه ساکنین کمپ اشرف باید هر چه زودتر تکلیفشان روشن و به کشور پناهنده پذیر ثالث اعزام شوند بر کسی پوشیده نیست و این همان درخواستی است که ما رها شدگان از این فرقه همه هم و غم خود را در این مدت صرف رهائی و آزادی این عزیزان از کشور خطر خیز عراق نموده ایم و از همان زمان سرنگونی صدام و اولین درخواست ترک کمپ توسط دولت عراق خواهان رعایت حقوق انسانی و حق تعیین محل زندگی ساکنین کمپ شده ایم و معتقدیم و هنوز هم معتقد هستیم که زمان کافی برای تصمیم رهبران سازمان برای خروج مسالمت آمیز و بدون خون ریزی وجود داشته اما این مهم بیش از 8 سال است که بتعویق افتاده و تعویق مجدد یعنی ادامه وضع موجود.
مجاهدین برای یک ماجراجوئی جدید و بکشتن دادن ساکنین اشرف آماده می شود؟
این فرقه بارها در مقابل خواست های قانونی دولت عراق مبنی بر تخلیه بخشی از خاک عراق بنام اشرف که مجاهدین از زمان صدام به اشغال خود در آورده اند مقاومت نموده و دست به ماجراجوئی زده و هر بار تعدادی از ساکنین اشرف را به دام مرگ فرستاه و با جنجال و عوامفریبی و انداختن تقصیر به گردن دولت عراق چند مدتی برای خود وقت خریده و هر بار خروج از عراق و ترک کمپ اشرف را به عقب انداخته است.
چرا نیروها را از عراق خارج نمی کنید؟
ایا در عراق چه مبارزه ای را می توان علیه جمهوری اسلامی سازمان داد؟ این اساسی ترین سوالی است که باید از رهبری مجاهدین و قبل از آن از اپوزیسیون و مجامع حقوق بشری نمود که چرا طی این سالها سکوت کرده و حالا بر مرده مجاهدین می گریند؟ پس چرا نیروهای خود را از عراق خارج نمی کند و آنها را از محل خطر دور نمی سازد؟هر کس و هر سازمانی که می خواهد دولت عراق را محکوم کند باید قبل از آن مجاهدین را محکوم کند و سپس داعیه حمایت از جان ساکنین اشرف را سر دهد.
پیام آقای هادی شمس حائری به فرزندانش در اشرف
من عکس های شما را قاب کردم و به دیوار زدم و هر روز به آنها نگاه می کنم. فیلم های نصرت رو هم ضبط کردم و گاهی انها را می بینم و از صدای خوبش لذت می برم. اما دوست دارم که از نزدیک شما را می دیدم و در اغوشتان می گرفتم.ای کاش ما هم مانند همه مردم دنیا یک کانون گرم خانوادگی داشتیم و در کنار هم زندگی می کردیم اما افسوس که تقدیر چنین نبود.
سوز و گداز رجوی از سرنوشت تاریک خود
رجوی در این نوشته که خیلی هم طولانی است جا بجا حرفهای خود را نیز با استناد به اشعار مولانا و حافظ و سعدی و آیاتی از قرآن آراسته و سعی کرده خود را خیلی عاطفی و انسانی رقیق القلب و معتقد نشان دهد چیزی که اساسا با سرشت خون ریز و تروریست و قصاوت قلب او در تضاد است. این تضاد در همین نوشته کاملا عیان است و ضمن ابراز احساسات نسبت به مرضیه کینه های دیرینه خود را علیه مخالفین خالی کرده وعقده گشائی نموده است.
خانواده و زن درسازمان مجاهدین
وجود کانون مستقلی در تشکیلات به نام خانواده به هیچ وجه مورد پسند رجوی نبود وآن را نقطه انفصال روابط تشکیلاتی اعضا می دانست. زیرا شیوه کار رجوی برای مهار اعضا و شستشوی مغزی در خانه گسسته می شد و همه بافته های او رشته می گردید. این دشمنی را رجوی بارها با این عبارت که « خانواده قلوس تشکیلات ما است » بیان کرده بود.
پیام آقای هادی شمس حائری به خانواده ها و قربانیان اسیر در اشرف
اکنون با حضور خانواده ها در مقابل درب اشرف فرصت خوبی پیش آمده تا بتوانید خانواده های خود را ملاقات کنید و تفاوت دو دنیای بیرون و درون اشرف را مشاهده نمایید.از این فرصت استفاده کنید و آن را از دست ندهید شاید این آخرین فرصت رهائی شما از زندان اشرف باشد بخود آیید و طلسم رجوی را باطل کنید و اجازه ندهید او با خون شما معامله کند و سرنوشت شما را با سرنوشت شوم و بی آینده خود گره بزند.
فراخوان فرقه رجوی بمناسبت روز کارگر
در اموزش های درون سازمانی این اصطلاح بسیار بکار برده می شود که سازمان مجاهدین چپ مارکسیسم است و مجاهدین ضد استثمار تر از مارکسیت ها هستند اما نه تنها این فرقه هرگز نتوانست نقش نمایندگی این طبقه را بعهده بگیرد بلکه اعضای خود را هم از کارمندی و معلمی و دانشجوئی به سطح کارگران اجرائی تقلیل داد و با کار بدنی شاق آنها را به استثمار کشانید
حقوق بشر برای اعضای مجاهدین است نه سازمان مجاهدین
ساکنین اشرف با سازمان مجاهدین یکی فرض شده و حال آنکه طبق اخباری که من دارم ۸۰ درصد این افراد مجاهد نیستند یعنی نمیخواهند مجاهد باشند و میخواهند از مناسبات مجاهدین خارج شوند. مسؤلین و فرماندهان مجاهدین با لطایف الحیل که بیخبری و فشار و تهدید و گزارشنویسی از اطرافیان هم جزئی از این روشها است مانع جدا شدن آنها شده و بزور آنها را در پادگان اشرف نگه داشتهاند
وارونه نمائی مجاهدین
تازه ترین موردی که مجاهدین علم کرده اند ممانعت ملاقات خانوده های اشرف نشینان توسط رژیم حاکم بر ایران است که روی سایت های خبری خود برده و روی ان مانور می دهند و مظلوم نمائی می کنند و حال آنکه این خود مجاهدین هستند که تا بحال مانع ملاقات خانواده ها با فرزندانشان شده اند و تا آنجا که توانسته اند و می توانند کارشکنی می کنند تا این ملاقات صورت نگیرد.
آیا سرنوشت مجاهدین تغییری خواهد کرد
مجاهدین طبق روش معمول که از هر خس و خاشاکی پیروزی می سازند و هر اتفاق کوچک را یک حادثه بزرگ نشان می دهند شروع به جشن و پایکوبی نمودند که شکر خدا ما دیگر تروریست نیستیم. آنها روزی به تروریست بودن افتخار می کردند و امروز به زدودن آن از دامن شان، اما این زدودن نه توسط خودشان که توسط خارج از خودشان صورت گرفته و خود هنوز در باور ضمیرشان تروریسم را ارج می نهند.
در اسارت دیو
دیو در یکی از نشست هایش در”غار” اشرف از زنان می خواهد که از شوهران خود طلاق بگیرند و با او ازدواج کنند. او صریحا این کلمه را نمی گفت و می گفت”رهبر”دیو” به همه شما زنان محرم است و اگر شوهری دید که زنش در اطاقی با رهبری تنهاست نباید رگ غیرتش بجوش اید و بقیه ماجرا…