همراهی دانشجویان فرانسوی در تجمع جداشدگان از مجاهدین
حضور پرشکوه دانشجویان و جداشدگان از سازمان مجاهدین در تجمع اعتراضی در شهر سرژی فرانسه در حالی برگذار شد که مجاهدین تلاش دارند تا محل استقرار خود (اورسورواز) را تبدیل به پایگاه تروریستی مانند پادگان اشرف نمایند تا بتوانند در صورت لزوم مسئولین و فرماندهان فرقه درعراق را از عراق به آنجا فراری دهند که مبادا در صورت وخیم شدن اوضاع اشرف به دست قانون سپرده شوند.
طلبکاری مجاهدین از دولت عراق
در دوران صدام یعنی دوران تاخت وتاز مجاهدین در عراق مجاهدین خود را مهمان عراق وصدام را صاحبخانه می دانستند به طوری که آقای رجوی در نشستها صدام را صاحبخانه خطاب می کرد، حال اگر اینطور است و اگر خود گفته خود را قبول دارند باید قبول کنند که مهمانی تمام شده، صاحبخانه قبلی مرده و صاحبخانه جدید هم عذر انها را از خانه خود خواسته پس بایستی هر چه زودتر خانه مردم را خالی کرد.
مجاهدین یا سنگ پای قزوین
واقعآ این فرقه تا چه اندازه ای باید پررو باشد که با این سابقه و پرونده سیاه واین همه آدم کشی وبه کشتن دادن جوانان چه در فرقه توسط شستشوی مغزی وچه توسط بمب گذاری در اماکن عمومی در درون ایران یا از هم پاشیدن آنهمه خانواده و جدا کردن اجباری زن و شوهر از هم وآواره کردن کودکان آنها در دنیا ویا کلاهبرداری از مردم اروپا تحت عناوین گوناگون حقوق بشری یا فرستادن اعضای خود به زندان ابوغریب و سرسپردگی مطلق به صدام ضد ایرانی خود را مقاومت عادلانه می خواند
نامه سرگشاده ادوارد ترمادو به پاپ بندیک
اینجانب یکی از مسیحیان ایرانی هستم که بیست و یک سال از زندگی و جوانی خود را در بیابان های عراق تلف کردم. نه سال در اسارت نیروهای صدام حسین بوده ام و دوازده سال هم در اسارتگاه فرقه مجاهدین اسارت بدتر از قبل را تحمل کرده ام. این فرقه سازمان نما برای رسیدن به قدرت دست به عملیات تروریستی فراوانی زده و سابقه تروریستی آنان به دروران تآسیس سازمان مجاهدین در دوران شاه بر می گردد همان دورانی که در تهران ژنرال های آمریکائی را ترور می کردند و به عمل ننگین خود تا قبل از سقوط صدام حسین افتخار می کردند و برای اعمال شنیع خود نیز سرود می خواندند.
با مجاهدین بودن، در چنبره اژدها بودن است
از شیوه پاسخ دادن بوضوع پیدا است که مطلب اینجانب را خانم مرجان نه دیده است ونه خوانده است،طبق معمول مآموران سایتی سازمان آن را خوانده وبه اطلاع مسولین سازمان رسانده اند وسپس آنان گوشه هائی از آن را به اطلاع خانم مرجان رسا نده اند وخود با پرت وپلاهایشان پاسخ داده اند،البته متآسفم که ایشان خود پاسخ مرا نداده اند.
هنرمندان بازیچه دست مجاهدین
بعد از سال 1373 سازمان سیاست خود را عوض کرد و راه افتاد دنبال هنرمندان تا آنها را جذب خود کند زیرا برای ارائه یک چهری مردم نما و برای اینکه خود را جریانی مردمی جلوه دهد به چهره های سرشناش منجمله هنرمندان نیاز داشت.
رآی دادگاه انگلستان یک واقعیت یا یک بازی
اگر دقت کنیم میبینیم که این حکم دقیقآ زمانی از سوی دادگاه انگلیسی صادر می شود که کشورهای اروپائی در حال آماده کردن بسته پیشنهادی به ایران هستند ودرهمین راستا این کشورها نمی خواهند که جواب منفی از ایران دریافت کنند پس می توان گفت این رآی می تواند برای وادار کردن ایران به پاسخی مثبت در برابر بسته پیشنهادی اروپا به ایران باشد و با اتخاذ چنین سیاستی که البته سیاست اشتباهی است تلاش کنند که ایران را در گوشه رینگ قرار دهند تا تسلیم شود.
سخنی کوتاه با
نتیجه ای که از صحبت های جدا شدگان اخیر می توان گرفت این است که این فرقه در درون بطور جدی با مشکل مواجه شده وبرای جلوگیری از فروپاشی دست به هر شیادی وحقه بازی می زند،چشم اندای که در انتظار این گروه است و در واقغ انتظاری غیر از این هم نمی توان داشت تنها چشم انداز فروپاشی است.
نامه سرگشاده آقای ادوارد ترمادو به عالیجناب پاپ بندیک شانزدهم
اما پس از مدتی متوجه شدم که در حصار یک تشکیلاتی گرفتار شده ام که برای به قدرت رسیدن و حاکمیت به هراقدام غیرانسانی دست می زند، از به کشتن دادن جوانان در درگیری با نیروهای دولتی تا وادارکردن افراد خود به خودسوزی در خیابان های اروپا، انجام عملیات تروریستی در داخل ایران که مردم عادی از اینگونه عملیات ها آسیب فراوان دیده اند،
حمله وحشیانه فرقه مجاهدین به منتقدین خود محکوم است
حمله وهجوم وحشیانه کاد رهای تشکیلاتی وائیدولوژیک وآموزش دیده این فرقه به منتقدین بی دفاع خود در پاریس پیام دیگری نیز در بر دارد وآن اینکه وقتی که فرقه تحمل یک گردهمایی در فرانسه را که توسط افراد جدا شده خود تشکیل شده را نداشته باشد و این چنین به خاک و خون بکشاند میشود تصور کرد که اگر این فرقه در ایران قدرت را در دست بگیرد با معترضین خود چه خواهد کرد.
نصیحت
به موضوع ومتن مقاله مزبور کاری ندارم چونکه از یک دیدگاه کاملآ مشخص مجاهدی نوشته بود که معلوم می شود اگر دیکته مجاهدین نباشند دست کم تحت کنترل ذهنی آنها قرار دارد، به همین دلیل هم تصمیم گرفتم چند کلمه برای این خانم هم دین ویا همزبان خود بنویسم تا خدای ناکرده بیش از این در باتلاق این فرقه فرو نرود.
سوزوگدازمجاهدین از یک اقدام قانونی
روز گذشته سایت های مجاهدین را نگاه می کردم نوشته مضحکی به چشمم خورد که مثلآ از زبان جمعی از ایرانیان شهرکلن آلمان نوشته شده بود این مطلب به حدی مضحک و خنده دار نوشته شده که اگریک بچه دبستانی هم آنرا بخواند بی اراده نویسنده آنرابه تمسخرخواهد گرفت البته اینگونه داستانها برای شناختن گردانندگان سایت مزبور چیز بدی هم نیست.