رهبران مجاهدین و ظهوری دوباره؟!
مسئولیت رهبری سازمان بر عهده مریم می باشد که همه می دانند مریم اینکاره نبوده و نیست و تاکنون در نقش عروسک خیمه شب بازی عمل می کرده و بدون وجود مردان کار کشته و قدیمی سازمان توان اداره و کنترل تشکیلات مخوف و شستشوی مغزی نیروها را ندارد و لذا باید بپذیریم که این جانشین در بین مردان کسی جز مهدی ابریشمچی نمی تواند باشد
مجاهدین و تروریست های سوری – عهد اخوت یا هرزگی سیاسی
و این بود درونمایه مجاهدین و رجوی و مریم قجر که ماهیت خود را در اتحاد با تروریست ها، در پیمان وحدت بمعرض نمایش گذاشت اگرچه همانطور که به اختصار اشاره شد این عمل دور از انتظار نبود و این وحدت عمل ها جز هرزگی و خود فروشی سیاسی هیچ معنا و مفهوم دیگری در واژه نامه سیاسی پیدا نخواهد کرد.
مسعود رجوی، پرچمدار بی پرچم
و البته این اراجیف هم نشان از واپسین دم حیاتش دارد زیرا قبلا خودش گفته بود اگر شکست خوردیم حداقل کاری که بکنیم این است که جداشدگان را بقتل برسانیم و این همان احساس واقعی شکست است اما بنظرم در این مورد هم مقدار زیادی با تاخیر عمل کرده است زیرا دیگر توان آن کار را هم ندارد
کیش شخصیت در فرقه رجوی
رجوی همیشه اعضای سازمان را ضعیف، نادان و گنهکار می شمرد و تمامی تقصیرات را به آنان نسبت داده و با این کار خود را از اشتباه و ضعف مبرا و کاسه کوزه ها را بر سر اعضاء می شکند که نمونه بارز آن عملیات فرغ جاویدان و علت شکست را به گردن اعضاء انداختن و بالنتیجه انقلاب ایدئولوژی بوجود آوردن برای تطهیر اعضاء.
رجوی و خانواده ها
رجوی در یکی از سخنرانی هایش برای سرکوب عواطف و سرسپردگی بیشتر اعضا میگوید بچه سمبل نفاق است و با این حرف اعضا را اماده برای جدا سازی از فرزندان نموده و کار را به سمتی کشاند که در سال 1370با این توجیه که کودکان در معرض تهدید بمباران و کشته شدن هستند تمامی کودکان را از خانواده ها جدا و آنان را به خانه تیمی های سازمان در اروپا فرستاد و در حقیقت با این عمل هم با جدا سازی پدر و مادر از کودکان رابطه آنان را قطع و عواطف آنان را سرکوب
خشت کج اول چون نهد معمار کج
اما کلید واژه و رمز اینهمه سردرگمی و خواب های پنبه دانه و ضربات مغزی و شک های پی در پی که کیش شخصیت و تفکر فرقه ای شخص مسعود مانع از درک و فهم آن میشود همان خشت اول است که مسعود (معمار) کج گذاشت و با شعار جنگ مسلحانه، ارتش به اصطلاح آزادیبخش آنهم در خاک عراق را در جنگ علیه مردم ایران و نیروهای مدافع مرزهای ایران بنا نهاد.
بوی الرحمان است که به مشام مجاهدین میرسد
به یمن خیانت های بی دریغ صدام و فرماندهان لشگرها و گردانها در مرزهای ایران و عراق علیه مردم ایران پس از سالیان دیدبانی و رصد در مناطق مرزی نیروهای مجاهدین نتوانستند به موفقیت دست یابند لذا در شرایط جدید با ورود 50 کاربر جدید در عرصه مجازی بخصوص در سایت بالاترین و داغ کردن لینکهای مربوط به مجاهدین، راه اندازی جنجال علیه مخالفین و جداشدگان و افشای آنان که بقول خود مجاهدین همه مزدور و نفوذی های اطلاعات و سپاه هستند
مجاهدین و تناقض ماهیتی با ۱۶ آذر
مگر الان بر سر و سینه نمی کوبید تا زیر چتر حمایتی امریکا قرار بگیرید و فقط با دولت امریکا احساس پشت گرمی میکنید و مگر این مریم قجر نیست که حلق و حنجر خود را برای کسب حمایت امریکا پاره نموده است و برای آنها خوش رقصی میکند و صدها مگر و اگر دیگر؟؟؟!!!حال با اشارات و تلنگرهای کوچک خود را در کجای 16 آذر میبینید
نامه مادری دردمند به پسرش اسکندر ارجمند
خوب میدانم که دوری از خانواده ات چقدر برایت سخت و طاقت فرساست ؛ خوب میدانم که با خواندن این نامه اکنون تو را دلتنگ تر از قبل می کنم اما اگر نگران حال مادر پیرت هستی باید بگویم که چند وقتی است بیمارم. بیماری که علتش دوری از تو است. قلبی که حال به درد آمده بخاطر ندیدن روی ماه توست. سال هایی که گذشت و تو در کنار ما نبودی اتفاقات خوشایندی در زندگی ما افتاد.
مجلس ترحیم شورای ملی مقاومت
در خصوص این افاضات مریم خانم باید گفت راستی از خودتان سوال کردید که این فاجعه اخیر در اشرف برای چه بود،عامل یا عاملین آن کی بودند. چرا 42 نفر باقیمانده را که شاهدان صحنه بودند قرنطینه کردید و در مقابل این صحنه سازی چه بدست آوردید و چرا به قوانین بین المللی تن در نمیدهید؟؟؟و راستی هیچ قصد تسویه حساب درونی در کار نبوده؟؟؟ اشرف شهر شرف چه شد؟
نامه پدر و مادری منتظر به فرزندشان علی عسگر جعفرنژاد ساکن در لیبرتی
همان روزی که شما را از اشرف به لیبرتی نقل مکان کردند من و مادرت همان جا بودیم و خیلی دوست داشتیم شما را ببینیم اما سران و رهبران سازمان مانع از دیدار شدند و چشمان ما بار دیگر شاهد دوری شما از ما شد و چه دلتنگ و غصه آور بود آن لحظات ؛ اتوبوس شما از کنار ما رد می شد و جگر گوشه ما ؛ دلبند ما در آن بود و ما را توان دیداری و یا دمی در کنار هم بودند نبود و این هجران باز تمدید گردید
مجاهدین و اعتصاب غذا از گابن تا اوور و لیبرتی
اعتصاب لیبرتی نیز در حالی صورت میگیرد که سازمان به علت تحلیل های غلط و خطاهای کلان سیاسی استراتژیک قادر به پاسخگویی نمیباشد و انتقاد از خود اساسا با ساختار تشکیلات و شخصیت رجوی و سران سازمان سازگار نیست لذا در حال حاضر در بن بست مرگبار قرار گرفته است که اگر به موضعگیری های اخیر و روش های تبلیغاتی سازمان توجه نمایید این موضوع آشکار و هویداست لذا بسیاق گذشته بایستی دست در جیب افراد اسیر و بیدفاع نموده و از آنان مایه بگذارد