چگونه گرفتار تشکیلات عنکبوتی مجاهدین خلق شدم – قسمت دوم
در قسمت اول از نحوه اسارت خودم به دست نیروهای مجاهدین گفتم.آنها همه نیروهای ما را جمع کردند و به آن سوی مرز بردند. هر کس را که توانستند، کشتند و سپس هر چند نفر را هم که توانستند با خودشان بردند. در این سازمان هیچ کس نمیتوانست موضع اصلی و واقعی سازمان درباره هر […]
چگونه گرفتار تشکیلات عنکبوتی مجاهدین خلق شدم – قسمت اول
این جانب ش. اسماعیلی در سال 66 به خدمت سربازی رفتم، برای این که میخواستم در کنار سایر هم وطنانم در مقابل تجاوزی که به کشورمان شده بود، به دفاع برخیزم. در این میان مدام در ذهنم چالش داشتم. از طرفی در دلم نسبت به جنایات صدام کینه زیادی داشتم و از طرف دیگر دوست […]
رجوی و ظلم مضاعف به اسرای جنگ ایران و عراق
جنگ در شهریور سال 1359 شروع شد. در همان روزهای اول تعدادی نظامی و غیر نظامی در مرزها اسیر ارتش عراق شدند و این روند اسیرگیری تا چند روز پس از قبول قطعنامه 598 در سال 1367 ادامه داشت. شرایط اسارت هر چند سخت و طاقت فرسا اما اسرا تا یک سال بعد از آتش […]
درخواست خانواده های کرمانشاهی اسرای مجاهدین خلق از کمیته صلیب سرخ جهانی
ریاست محترم کمیته بین المللی صلیب سرخ جهانی با سلام و احترام و آرزوی موفقیت در امر حقوق بشری که وظیفه و کار ذاتی آن مجمع هست. احتراما این جانبان اسامی مشروحه ذیل خانواده هایی هستیم از استان کرمانشاه ایران. هر کدام از ما در زمان جنگ ایران و عراق، عزیزی را در اسارت در […]
درخواست خواهر یحیی مراد پور از صلیب سرخ جهانی
ریاست محترم صلیب سرخ جهانی با کمال احترام این جانب ناهید مرادپور از استان کرمانشاه ایران به استحضارتان می رساند برادرم به نام یحیی مرادپور، ابتدای جنگ ایران و عراق یعنی حدود 40 سال پیش به اسارت ارتش عراق درآمد و از طریق نمایندگی های همان کمیته بین المللی نامه های برادرم به دست ما […]
نامه خانواده عبدالکریم کریمی به صلیب سرخ جهانی
ریاست محترم کمیته بین المللی صلیب سرخ جهانی سلام، احترامأ ما خانواده کریمی از استان کرمانشاه شهرستان پاوه در ایران، خانواده فردی به نام عبدالکریم کریمی هستیم که حدود 37 سال پیش در جنگ عراق و ایران اسیر ارتش عراق شد و بعد از چند سال اسارت، او را به ارتش مجاهدین خلق بنام ارتش […]
نامه خانواده رشیدی به مصیب رشیدی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
حضور پدر و پدر بزرگ عزیزمان مصیب رشیدی سلام بابا جان من دخترت و نوه هایت سالهاست که به امید آن هستیم تا روزی تو را در دیار و شهر خودمان در میان اعضای خانواده ببینیم و در کنارت زندگی کنیم و حس داشتن پدر و پدربزرگ را تجربه کنیم و لذت ببریم. پدرجان ما […]
نامه حیدرعلی خالوکاکایی به پسرش علیرضا خالوکاکایی اسیر در کمپ مجاهدین خلق
پسر عزیزم علیرضا جان سلام. پدرت هستم. خیلی دلم می خواست یک بار دیگر تو را در بغل بگیرم و این آرزویم برآورده شود. پسرم من دیگر خیلی خسته و پیر شدم و دیگر از لحاظ جسمی و سلامتی دچار مشکلات زیادی هستم و توان هیچ کاری را ندارم و اینک در این شرایط خیلی […]
نامه فرزندان علی سپاه امیری برای پدر اسیرشان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
با سلام پدر عزیزمان ما فرزندانت از خداوند صحت و سلامتی شما را خواستاریم. بابا جان ما بچه هایت از دوران حضور در عراق و خطر جنگ و ناامنی ها لحظه لحظه در ترس و نگرانی بودیم و اکنون هم که به کشوری دور دست و درکمپی بسته و بدون هیچ گونه تماس با خانواده […]
پیام علیرضا درویش تبار به برادرش علی اصغر درویش تبار در کمپ مجاهدین خلق
علی اصغر سلام و عرض ادب. امید دارم حالت خوب باشد و در صحت و سلامت کامل باشی. برادرم علیرغم تمام تلاش های خانواده و نامه نگاری ها برای مجامع حقوق بشری و مقامات مربوطه اما فرقه ای که در آن گرفتار هستی حتی یک تماس تلفنی تحت الحفظ را از تو دریغ می کند […]
پیام بهنام حشمتیان برای پدرش محمود حشمتیان در کمپ مجاهدین خلق
خانواده حشمتیان از جمله خانواده هایی است که سالهاست عزیزی در اسارت مجاهدین خلق دارند. محمود حشمتیان، پدر خانواده در تهران استاد گچ کاری بوده که مفقود می شود. بعد از مدتها تحقیق و پیگیری، خانواده متوجه می شوند که او در کمپ اشرف در عراق و نزد مجاهدین خلق به سر می برد. از […]
پیام غلامرضا جعفری به برادرش علیرضا جعفری اسیر در تشکیلات مجاهدین خلق
سلام بر برادرم علیرضا جان امیدوارم حالت خوب باشد. شاید اکنون از اینکه به دستور رجوی به خانواده خود پشت کرده ای و مجبور شده ای خانواده خود را انکار کنی، ناراحت باشی و در تناقض باشی که چرا نسنجیده عمل کردی و یا چرا شرایطت جوری است که نمی توانی آن طور که خودت […]