پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴
تمام شدن دوران آموزش نظامی در اشرف و تقسیم شدن میلیشیا 26 خرداد 1387

تمام شدن دوران آموزش نظامی در اشرف و تقسیم شدن میلیشیا

هر کدام از ما یک سند زنده از دروغ و کلک و سو استفاده رجوی هستیم. با هم یک مشت آهنی خواهیم شد و چنان برسر رجوی خواهیم کوبیم که بر سر دروازه اردوگاه اشرف عبرت دیگران شود و زندانیان کمپ فرقه جوانانی مانند سمیه و موسی را نجات خواهیم داد.

تفسیر عشق 20 خرداد 1387

تفسیر عشق

تلویزیون مجاهد از نشان دادن چهر ه های زنان ومردان شرکت کنند ه بصورت نزدیک (کلوز آپ) خوداری میکرد زیرا چهره هر کدام از ین افراد نشان از درد و غمی است که در دل دارند و راه بن بستی که خروجی هم در ان متصور نیست. و ا زهمه مهمتر با دیدن عکس آنها خانواده ای برای دیدار فرزندش به اشرف خواهد رفت و بر مشکلات حل نشده فرقه می افزایند

مجاهدین مسول جان سمیه و دیگر میلیشیا در اشرف هستند 11 خرداد 1387

مجاهدین مسول جان سمیه و دیگر میلیشیا در اشرف هستند

از انجا که روده راست در شکم مجاهدین نیست و هر روز به دنبال بهانه برای مظلوم نمائی می باشند من تحلیل گر نیستم ولی هر آدم عاقلی می داند که در زمانی که مجاهدین در اشرف در تحت حمایت آمریکائیان هستند حمله به مجاهدین یعنی حمله به آمریکا و آمریکا هم حمله به خودش را بی ج.اب نمی ذاره. در حالی که مجاهدین هر روزه برای حمله آمریکا به ایران از هر فرصتی استفاده کرده و از هر دروغ گویی و کلک خودداری نمی کنند.

این زن به چه می اندیشد 11 خرداد 1387

این زن به چه می اندیشد

بر خلاف تلویزیون مجاهدین، د رخلوت تک تک زنان و مردان زندانی اردوگاه، نگاهها دنیایی از رازهای نگفته و در د دلهائی که سالهاست در دل ها به دستور جلاد اشرف، رجوی شیاد و مردم فروش، گلوی این عزیزان خفه شده است.

آموزش دوباره کلاسهای نظامی و رفتن به قرار گاه زنان 01 خرداد 1387

آموزش دوباره کلاسهای نظامی و رفتن به قرار گاه زنان

برای اولین بار بود که بعد از چند ماه ما این همه دختر جوان می دیدیم. بعضی وقتها که زیر چشمی نگاه می کردم چشمم به چشم یکی از آنها می افتاد که داشت یواشکی مار ا دید می زد. هیچ کس جرئت نمی کرد علنی نگاه کند. تر س از گزارش نوشتن ودر نشست ها فحش خوردن اجازه رفتار عادی را نمی داد. خبرنگارها آمدند همه برایشان دست زدند. الان که در کانادا هستم خنده ام می گیره. کجا برا ی خبر نگارها دست می زنن. ما ها ی آدم ندیده در زندان اشرف بایستی برای خبرنگارانی که احتمالان مجاهدین و یا عراق پول سفرشان را داده بود دست می زدیم. دوباره شروع به بازکردن پیچها کردیم.

رجوی، رفتاری دوگانه 15 اردیبهشت 1387

رجوی، رفتاری دوگانه

همه بر وبچه ها ناراحت شدند. نزدیک 5/1 سال بود که ما باهمدیگر بودیم تقریبا بچه ها ی از خارج ایران یعنی آمریکا و اروپا آمده بودند وهمسن و سال بودیم به هم عادت کرده بودیم. کلی خاطره با هم داشتیم. همدیگر را می فهمیدیم و حرفهای مشترک با هم برای گفتن داشتیم. حرفهائی که همه هم سن وسالهای ما در ایرا ن و کانادا با هم می زنند راستش بعد از اینکه با رفتن من مخالفت شده بود دیگه پذیرفته بودیم که باید همین جا بمانیم و به همین دلیل هم از آنجا که بچه ها اکثرا ایدئولویک مذهبی نبودند (یعنی اهل نماز و روزه سفت و سخت نبودند – مثل همسن و سالهای داخل کشور و کانادا) از زمان حاضر با توجه به محدودیت های اشرف حداکثر استفاده را می کردیم. ا زقرارگا ه های دیگر هم حرف های زیاد خوبی نشنیده بودیم.

سمیه در دادگاه می گوید که زیر ۱۸ سال بوده که به عراق آمده است 18 فروردین 1387

سمیه در دادگاه می گوید که زیر ۱۸ سال بوده که به عراق آمده است

بابا با مافیا طرف هستیم. هر کسی جرئت نمی کند با مافیا طرف بشه ما شده ایم. مجاهدین چیزی در حدود یک میلیارد دلار سهام و شرکت در سراسر دنیا منجمله ۴ شرکت که حتی یک ایرانی هم در آن نیست در عراق دارند. از هزینه کردت واهمه ای ندارند.

سمیه ۲۰۰۴ یا سمیه ۲۰۰۷ کدامیک واقعی و انسانی تر است 28 اسفند 1386

سمیه ۲۰۰۴ یا سمیه ۲۰۰۷ کدامیک واقعی و انسانی تر است

بابا – مامان –من چی میگیم. سمیه را به یک منطقه ازاد ببرید خودش تصمیم بگیره. وقتی با ما بود شدیدا می خواست به کانادا بر گرده چی شد ه که از 2004 به مرور که تماسهایش با ما قطع می شه و منبع خبری وی سیمین بورچی جاسوسه رجوی در کانادا میشود. سمیه که مدارک قانونی اش توسط مجاهدین گرفته شده است و از روی عمد آنها تمدید نشده تا امکان برگشتن سمیه بسوزد. یک شیوه بسیار نامردانه توسط مجاهدین که بطور عادی برای همه اجرا می شد..

بجای پول دادن به وکیل مفت خور، این پول را خرج مردم ایران بکنید 23 اسفند 1386

بجای پول دادن به وکیل مفت خور، این پول را خرج مردم ایران بکنید

اگر سمیه 18 ساله بوده است پس آن ورقه رضایت نامه به امضای پدرمان چیست که به دادگاه عراق ارائه کرده اید؟ از یکطرف در تلویزیون دستگاه قضائی عراق را مسخر ه می کنند از طرف دیگر چند تا وکیل استخدام می کنند تا حکم سه تا ضد بشر را بر گردانند. البته دراین مورد به روی خودشان و به اطلاع هوادارنشان هم نمی آورند. زیرا ادعاهای آنان را باطل می کند.

تبعید به جالیز و دیدار با رهبری 11 اسفند 1386

تبعید به جالیز و دیدار با رهبری

بعد از نشست رهبری نشستهای مختلفی درباره این نشست گذاشته شد که نظراتمان را بنویسیم و البته باید خوب باشد و تعریفی. اگر نق می زدیم یادگرفته بودم که بایستی در نشست ها فحش می خوردیم. یک نظرخوب باکمک ارش رفیعی نوشتم. د ردو هفته ای که نشست برای نشست رهبری بود سعی کردم که تعریف کنم تا سوژه نشست نشوم.

نامه ای به دوستم محمد درکانادا 07 اسفند 1386

نامه ای به دوستم محمد درکانادا

برای اینکه رژیم سواستفاده نکند. تا کی ما سکوت کنیم. چرا ما همیشه سکوت کنیم. چرا ما همیشه مراقب باشیم تا رژیم سواستفاده نکند. دیگر بس است. همین سکوت کردن ها ما را نا بود کرد. همین سکوت کردن ها خانواده ها را از هم پاشاند. همین سکوت کردن ها بسیاری را به کشتن داد. با همین سکوت اجباری

من و بابام و مادرم یک تن واحد هستیم 30 بهمن 1386

من و بابام و مادرم یک تن واحد هستیم

امروز عصر در سوپر مارکت در وستن پرو دیوس در خیابان یانگ بودم که خانمی مرا به اسم صدا زد. اول اونو نشناختم. خانمی از طرفداران رجوی بود. خیلی مودبانه با من بر خورد کرد و به این دلیل ادبش من هم 20 دقیه ای باهاش بودم. گفت که وب لاگ من به نفع رژیم است و آنرا همین امشب ببندم. زیرا در چند تا سایت که وی آنرا به رژیم نسبت می داد لینک و مطالب من هست

blank
blank
blank