پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴

علی مرادی

مسئول انجمن نجات استان سمنان. جداشده از فرقه رجوی ، فعال در عرصه افشای ماهیت فرقه تروریستی رجوی. دارای سابقه 9 سال اسارت در اردوگاه های عراق و 15 سال عضویت (غیر مجاهد خلق) در فرقه رجوی

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت ششم 20 اسفند 1401

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت ششم

در قسمت قبل گفتم از مجموع گفتگوی فی مابین نتیجه گرفتم که نسرین و فضلی میخواستند گربه را دم حجله بکشند و در همان روزهای اول مرا سرجایم بنشانند. من اولین بحران تناقضات را از سر گذراندم، در عین حال خودم را برای ادامه بحران و درگیری با تناقضات آماده کردم .دوران پذیرایی های آنچنانی […]

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت پنجم 10 اسفند 1401

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت پنجم

در قسمت قبل گفتم که دو زن از اعضای سازمان از پشت درخت ها مرا صدا زدند و گفتند با من کار دارند. سراسیمه رفتم ، دست و پایم را گم کرده بودم . مهوش سپهری( نسرین ) فرمانده لشکر بود. با برخورد بسیار گرم و صمیمی و شوخی و خنده از من دعوت کرد […]

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت چهارم 06 اسفند 1401

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت چهارم

در قسمت قبلی تا آنجا گفتم که مجاهدین خودشان را به کوچه علی چپ زده بودند و یادشان رفته بود که قول دادند بعد از نجات از اردوگاه اسرا مقدمات اعزام ما را به کشورهای اروپایی را فراهم کنند و فقط هرکس خودش تمایل داشت و داوطلب بود در به اصطلاح ارتش آزادیبخش بکار گرفته […]

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت سوم 01 اسفند 1401

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت سوم

در قسمت دوم مطلب تا نقطه نجات از چاله اسارت ارتش عراق و افتادن در چاه ویل مجاهدین توضیح دادم . این قسمت از داستان، بسیار داغ و هیجانی ست. بعد از 9 سال اسارت سخت و طاقت فرسا حال به همراه “هموطنان ایرانی” که خیلی هم مهربان و خوش برخورد و با محبت بودند […]

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت دوم 24 بهمن 1401

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت دوم

در قسمت قبل از خاطراتم به دوران اسارت تا آتش بس و ورود مجاهدین به کمپ ها اشاره کردم.روز 14 خرداد 1367 که شروع مسیر سیاه و سختی در سرنوشت من بود فرا رسید. از بالکن های طبقه دوم ساختمان های اردوگاه مشخص بود تعدادی افراد غیر عراقی با لباس ها و یونیفرم سبز یک […]

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت اول 17 بهمن 1401

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت اول

مطلب که در ادامه روایت می شود، حکایتی ست از انگیزه و نحوه پیوستن نگارنده به “ارتش آزادیبخش ملی ایران”؛ نامی که سازمان مجاهدین خلق بر نیروهای نظامی خود گذاشته اند تا آنها را از جنایات و ترورهای گذشته تطهیر کنند و درعین حال با عبارات و کلماتی که در این عبارت است به جاذبه […]

blank
blank
blank