خروج عناصر مجاهدین از اشرف، شکست خفت بار فرقه ی رجوی

خروج اولین گروه از عناصر فرقه مجاهدین از اشرف و انتقال آنان به کمپ موقت ترانزیت در فرودگاه بغداد نشاندهنده تحول و سرآغازی بر فروپاشی دیکتاتوری حاکم بر اشرف می باشد. فرایند این کار را می توان در ابعاد مختلف دید و دنبال کرد. زیرا که باعث می شود حقایق به خاک سپرده و دفن شده طی سالها خیانت علیه دو ملت ایران و عراق و بر پایی شکنجه گاهها، اسارتگاهها در دوران مریم قجر، از سوی سران این گروه به صورت آشکار دیده و نمایان شود. اشرف اردوگاهی که سالها به عنوان یک مقر اصلی مبارزه در راه آزادی برای عناصر این فرقه به شمار می رفت در آینده نزدیک به موزه جنایات، کشتارهای شبانه و تفتیش عقاید و کانون نقض حقوق بشر مبدل خواهد شد. زیرا ما جداشدگان که از آنجا خارج شده ایم خود گواه این ادعا هستیم و شهادت می دهیم که جریانات فجیعی در اشرف رخ داده است.
علیرغم تحلیل ها و تفسیرهای پی در پی و نادرستی که مسعود رجوی در نشست های سیاسی سعی داشت به افراد القاء کند نظرات خود را بی عیب و نقص مطرح کند و در پوش آن به وطن فروشی و خود فروشی ادامه دهد و جاسوس دشمنان ملت ایران باشد تا روزی که به خیال خام خود دستش به قدرت برسد. ولی این انتظار پوچ و بی معنا در جام چینی پوسیده اشرف پس از ترک های بسیار در هم شکست و باید در انتظار باشیم تا حقایق پنهان شده در درون اشرف یکی یکی آشکار شود تا دنیا و تمام محافل سیاسی که پشت تریبونهای پر سر و صدایشان روزی به نفع این گروه موضع می گرفتند به ماهیت واقعی فرقه رجوی پی ببرند و حمایت خود را از این تبهکاران پس بگیرند.
می توان خروج عناصر این فرقه را نقطه عطفی در راه رسیدن انسان های مظلوم و ستمدیده از زیر یوغ فشار فرقه ی رجوی دانست که به دروغ دم از حقوق بشر و آزادیخواهی می زند. زیرا سران گروه هرگز حاضر به خروج این انسانهای ستمدیده از اشرف در طی 8 سال پس از اشغال عراق توسط امریکا نشدند. در طی هشت سالی که گذشت و آمد و شد برخی از مسئولین نهادهای بین المللی در راستای گفتگو برای برون رفت از بحران سیاسی و از وضعیتی که سران فرقه رجوی بوجود آورده بودند رهبران سازمان در مذاکره برای خروج از اشرف اشکال تراشی می کردند سعی داشتند مذاکرات را به بن بست بکشند تا از خروج نفرات زیر دست خود از اشرف جلوگیری کنند و برای رهبر منحوس این فرقه زمان بخرند. با این حال با تصمیم های درست دولت عراق فرقه رجوی مجبور شد اولین گروه از افراد را به کمپ موقت ترانزیت منتقل کند. پس از چندین سال اکنون شاهد هستیم روزنه امیدی که همگان به خصوص خانواده ها، مادران و پدران داغ دیده در طی این هشت سال داشتند شکل واقعیت به خود می گیرد و در آینده نزدیک فرزندان خود را در آغوش گرمشان خواهند یافت.
رهبر فرقه مجاهدین که سالها تلاش داشت عناصر فرقه را در اشرف نگاه دارد و برای آنها تابعیت عراق و امکانات حقوقی و شهروندی عراق فراهم کند در اشتباه محض بود زیرا مسعود و مریم که دم از حقوق بشر و آرمان سیاسی می زنند هرگز نخواهند توانست مسائل روز منطقه را به درستی تجزیه و تحلیل کنند. حال که در نهایت مجبور به پذیرش شرایط دولت عراق و خروج تحقیر آمیز از اشرف شده اند لکه ننگ بر پیشانی شان است.
ماهیت اصلی سران فرقه یعنی مسعود و مریم پس از اتفاقات جنگ امریکا و عراق و بعد از آن را به روشنی می توان فهمید:
1- سوار شدن بر بال و پر نفرات زیر دست و به قول خود هوادارانشان برای کسب کیش شخصیت
2- حفظ جایگاه رهبری فرقه برای مطرح کردن در محافل سیاسی به عنوان مبارز طراز اول و ضد دولت ایران
3- حفظ جان خود و فرار از مرگ به قیمت از بین رفتن تمامی نفرات و هواداران فرقه و فرستادن آنان جلوی توپ و گلوله
4- غارت اموال سازمان به نفع خودشان و انتقال پول های سازمان به حساب های شخصی و خرید املاک شخصی در اوورسوراواز فرانسه
5- عوامفریبی پی در پی و استفاده از روش های خاص برای اخذ پول و کمک مالی در اروپا و امریکا و سرکیسه کردن شهروندان عادی و به بهانه مبارزه در راه آزادی
پس از شکست خفت بار مسعود و مریم و تخلیه اشرف ما جداشدگان که مدتهاست در بیرون از تشکیلات به زندگی خود ادامه می دهیم از حیله ها و مکرهای مسعود و مریم برای گوشت دم توپ کردن نفرات آگاه هستیم می دانیم در آینده نزدیک تشکیلات جهنمی مجاهدین پس از تخلیه کامل نفرات از اشرف متلاشی خواهد شد و از بین خواهد رفت. به یاد داریم که در زمان جنگ امریکا و عراق مسعود به فکر نجات جان زنش بود و او را فراری داد تا زنش براحتی در آسایش و امنیت در فرانسه خوش بگذراند و پول هنگفتی که زیر سایه هواداران سازمان جمع کرده بودند را هزینه کند بعد خودش سریعا به سوراخ موش رفت تا از دید همگان پنهان بماند پس از آن نیز در یک حرکت بسیار عجیب دست به دامان امپریالیسم امریکا شد همه شعارهای بناینگذاران سازمان را فراموش کرد. مسعود رجوی شخصی است که برای نجات جان بی مقدار خود به هر خفتی تن می دهد اما امریکائیها برای یک خودفروخته تره هم خرد نکردند باند رجوی را در عراق ول کردند و تحویل دولت عراق دادند حال این باند تبهکار با سر افکندگی تمام منتظر تعیین تکلیف دولت عراق هستند و چاره ای جز خروج از اشرف را ندارند.
8 سال مدام مسعود و مریم رجوی سنگ اشرف را بر سینه زدند با قاطعیت می گفتند مجاهدین از اشرف خارج نخواهند شد اما پس از 8 سال و ساختن هزاران فرسنگ خاکریز، سیم خاردار، دکل، پست نگهبانی، سیم کشی، برق کشی، نصب بلندگو برای کور کردن صدای لرزان مادران و پدران چشم انتظار عزیزانشان و فحاشی بر علیه این والدین بیگناه و چشم انتظار و فشار بر علیه خانواده های داغ دیده، اکنون اشرف مظهر پایداری شان تبدیل به طبل رسوایی شده است و اسرار نهان را واگو می کند. اکنون با آمدن گروه گروه اعضاء سازمان به موقعیت جدید کمپ موقت ترانزیت امیدی تازه برای آزادی آنان بوجود آمد. مسعود و مریم ادعا می کنند همگی اعضاء از هواداران و وفاداران سازمان هستند اما به محض اینکه این نفرات به صورت تک به تک با نمایندگان سازمان ملل مصاحبه کنند نمایندگان سازمان ملل و صلیب سرخ متوجه خواهند شد که اینان به جبر، زور، تهدید و ارعاب در اشرف مانده بودند آنان از زندان فرقه مجاهدین و شکنجه در زیر زمین های مخوف اشرف ترس داشتند و حال که روزنه امیدی دیده اند از سازمان جدا خواهند شد.
آرزو دارم اعضا و افراد تحت اسارت فرقه تروریستی مجاهدین پس از انتقال به کمپ موقت ترانزیت راه درستی را در پیش گیرند فریب مجدد سران سازمان را نخورند و بزودی به کانون گرم خانواده هایشان بازگردند.
ناصر سید بابایی – عضو سابق و جدا شده ی مجاهدین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا