گردهمایی خانواده های انجمن نجات آذربایجان شرقی با حضور ابراهیم خدابنده

در ساعت 10 صبح 23/11/92، گردهمایی با حضور اعضای خانواده های اسرای لیبرتی، تعدادی از نجات یافتگان از فرقه رجوی، آقای مهندس ابراهیم خدابنده و مسئولین انجمن نجات استان آذربایجان شرقی، در دفتر انجمن درتبریز انجام گرفت.

ابتدا آقای مهندس خدابنده پشت تریبون رفته و گزارش مختصر و سلیسی درمورد بیوگرافی خود، نحوه ی پیوستن خود به انجمن اسلامی دانشجویان مقیم لندن و تحولات مربوط به عضوگیری شدنش توسط فرقه رجوی  و… ارائه داد.

ایشان درمورد مطالعات وتحقیقات ده ساله ی اخیر خود درمورد روانشناسی فرقه ها وآثار این مطالعات که به ترجمه، نگارش و انتشار چندین جلد کتاب منتهی شده، توضیحاتی داد و درباره ی ماهیت درونی و بیرونی این جریانات (فرقه ها بطور اعم وفرقه رجوی بطور اخص) صحبت کرد.

این عضو ارشد جدا شده از سازمان اعلام کرد که ازنظر تمامی کارشناسان و سرویس های اطلاعاتی غرب،  سازمان در پایان کارش قرارداشته و نیرویی نیست که قدرت های خاص جهانی، آنرا بعنوان پارامتر موثر درتحولات ایران بدانند وآنچه که ظاهرا این تشکل مخوف را پا برجا نشان میدهد، تداوم مناسبات فرقه ای درداخل آن از یکسو ومسائل جهانی ومنافع هریک ازکشورهای ذینفع – که فکر میکنند کفش کهنه در بیابان نعمت خداست –  ازسوی دیگر است.

مهندس خدابنده درسخنان خود علاوه نمود که درشرایط حاضر، مشخصه اصلی سازمان، نقض خشن حقوق انسانی (کنترل ذهنی افراد خود) است.

ایشان در مورد تذکرات ناامیدانه ای که ازطرف بعضی از حضار درمیان گذاشته شد، جواب دادند که اینطور نیست که موفقیت هایی درمورد رهائی گرفتار شدگان درچنبره فرقه درمیان نباشد و وهم اکنون خیلی ها هستند که از کمپ لیبرتی فرار کرده و در بغداد زندگی میکنند ویا به کشورهای ثالث انتقال یافته اند که درمواردی، متاسفانه روابط وافکار فرقه ای درمورد تعدادی ازاین جدا شدگان هنوز هم عملکرد منفی خود را دارد واین دسته از جداشدگان هنوز اعتماد بنفس لازم را بدست نیآورده اند که مشکلات روحی خود را تفسیر و حل کنند و کم وبیش درحالت بهت و توهم زندگی میکنند که این مسئله دشواری های کمک به انتقال آنها را بیشتر میکند.

با تمامی این اوصاف، آقای خدابنده برنقش بی بدیل ودرجه اول خانواده ها در فروپاشی کمپ اشرف تاکید خاصی داشت.

درقسمت دوم و هیجانی برنامه، درخواست ها وسئوالات مشخصی بعمل آمد که آقای خدابنده جواب منطقی ومناسب هریک را داد.

بعضی ازافراد خانواده ها ضمن قبول اینکه دولتین ایران وعراق محذورات جهانی دارند و جمع شدن بدون اجازه در مقابل کمپ لیبرتی تبعات سیاسی برای این دولت ها میتواند داشته باشد، پیشنهاد میکردند که موانع سفر آنها به عراق برداشته شود وآنها راسا درمقابل مراکز ذیربط عراقی، مقابل سفارت خانه های موجود دربغداد و نیز نهاد های حقوق بشری وجهانی که دارای نماینده ای درعراق هستند، جمع شوند و با سماجت زیاد به لیبرتی بروند تا سازمان ملل متحد و… نتوانند به دولت ایران اعتراض کنند واین درحالی است که این رفتارها را نمیتوانند با مردم عادی وگرفتار ایرانی حاضر شده در برابر کمپ لیبرتی بکنند.

تعداد دیگری ازخانواده ها، طرفدار مراجعات مکرر به مقامات ذیربط منطقه ای وجهانی شده و برتحصن های طولانی مدت ومسالمت آمیز در جلوی قرارگاه لیبرتی تاکید داشتند وحتی یکی ازآنها اظهار داشت که این شکل مبارزه مدنی ما باید شبیه گاندی(صبورانه ومداوم) باشد!

یکی ازحضار که کسان زیادی درلیبرتی دارد، اظهار عقیده میکرد که احتمال زیادی دارد که شخص رجوی عامل این حملات چند ساله به کمپ اشرف ولیبرتی باشد تا با کشته سازی هایی که ازاین رهگذر عایدش میشود، خوراک تبلیغاتی  بدست آورد وبنابراین نباید گذاشت که مدت اقامت درکمپ لیبرتی بلند مدت، فاجعه بار وبنفع رجوی باشد.

شخص دیگری میگفت که بهتر است تمام خانواده ها ازسراسر ایران، درتهران جمع شده وبا تبدیل نیروهای پراکنده استانی به مشت محکم و واحد، نتایج بهتری بگیریم.

پیشنهاد مشخص چند نفر دیگر این بود که اگر روند آزاد سازی اسرا طولانی خواهد بود، ما باید یک وکیل حقوقی مبرز ودلسوزی داشته باشیم تا بطور مداوم به نهادهای ذیربط مراجعه کند ولحظه ای اجازه ندهد که فشارهای خانواده ها از دوش باند رجوی برداشته شود و سیاست صبر وانتظار منفعلانه کنار گذاشته شود.

جلسه در ساعت12:30، بهمراه قیافه های بشاش ترشده ای که حاصل درد دل و قوت گرفتن بارقه های امید بین دارندگان این درد بزرگ مشترک بود، به پایان رسید.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا