دموکراسی به شیوه رجوی!!

روزی در قرارگاه اشرف بودیم که خبر دادند انتخابات است و همگی آماده شوید که بایستی به سالن اجتماعات برویم.ما که همگی در تعجب کلمه انتخابات بودیم از هم میپرسیدیم که این چه داستانی است و چه خواب جدیدی برایمان دیده اند؟!
خلاصه جمع و جور کردیم و رفتیم نشست.دیدیم بالای سن که همیشه میزو صندلی های مسعود و مریم بود٬الان نیست و بجای آن یک میز بزرگ و تعداد زیادی صندلی در دو ردیف گذاشته شده است!خلاصه شوء انتخاباتی شروع شد و مهوش سپهری یا همان نسرین هم صحنه گردان این خیمه شب بازی بود!بغل دست نسرین یک زنی  را نشانده بودند که تا آن زمان شاید یک دهم کل بچه های ارتش هم او را ندیده و نمیشناختند! کسی بود بنام تهمینه! و زنان سرشناسی مثل حمیده شاهرخی یا شهرزاد صدر یا مثلا بتول رجایی و…  با فاصله از نسرین نشسته بودند. خلاصه تا نشست شروع شد و نسرین که آن زمان خودش مسئول اول بود و مدت مسئول اولیش که دو سال بود تمام شده بود و اتفاقا در حرف زدن  وآسمان و ریسمان بافتن به درجه اجتهاد رسیده بود٬ شروع به صحبت کرد و گفت: که میخواهیم برای مسئول اولی در سازمان انتخابات راه بیندازیم! و جالب این بود که گفت هرکدام از شما هرکس که فکر میکند مناسب برای مسئول اول شدن است را اسمش را روی کاغذ بنویسد و بدهد و… ما که قدیمی تر بودیم و میفهمیدیم که این همش سرکاریست و کدام انتخابات و کدام کشک و دوغ؟! برایمان مثل جوک شده بود ولی بعضی از جدیدی ها خیلی جدی گرفته بودند. خلاصه یک ساعتی را به ترانه پخش کردن گذراندیم که یعنی نفرات اسم کاندیدای خودشان را هم بنویسند و تحویل بدهند. بعد از یک ساعت در عرض کمتر از نیم ساعت گفتند که تمامی آراء خوانده شد و میخواهیم اعلام کنیم.خلاصه آهنگ و کلی سرودهای سازمانی با صدای کر کننده پخش شد و دست آخر گفتند که خواهر تهمینه بیشترین رای را آورد و شد مسئول اول سازمان!! و بچه ها هم کف و سوت و هورا که مبارکه مبارکه!! واقعا مسخره تر از این نمیشد! و برادران قدیمی مثل مهدی ابریشمچی و خدابیآمرز برادرش حسین  و کاک صالح و احمد واقف و یک مشت از این ملیجکان پای میکروفنی آمدند و خوشحالی خودشان را از انتخاب خواهر تهمینه ابراز کردند و گفتند که اصلا چه انقلابی درونشان براه افتاده از این انتخاب!! دیگر پشت سرشان هم یکسری بودند که پای ثابت میکروفن بودند و نوچه های مسئولین دیگر بودند و دامن زدند به داستان و آنچنان از این خواهر تهمینه تعریف و تمجید میکردند که پنداری دست کم ده سری باهم آب گوشت بز باش خوردن! طرف تو عمرش حتی یکبار این زن را ندیده بود ولی آنچنان ازش تعریف میکرد و از ویژگی های انقلابی او حرف میزد و به جرات میگفت که این بهترین انتخاب بوده که خود تهمینه هم متعجب شده بود!
این بنده خدا تهمینه که همیشه تو بخش های دیپلماسی سازمان بود و کار سیاسی و ملاقاتهای خارج کشوری انجام میداد٬خودش هم نفهمید که چطور شد مسئول اول سازمان.خیلی آدم ساده ای بود.یعنی اصلا از شارلاتان بازیهای مژگان پارسایی یا زهره اخیانی رو بلد هم نبود.حالا منظورم از نوشتن این مقاله این بود که دمکراسی در سازمان کلا خیلی نوبره!یعنی هیچ جای دنیا نمیتوانی ظرف دو ساعت انتخابات راه بندازی و آراء رو بشماری و نتیجه را اعلام کنی و شروع به خوشحالی و دست و هورا کشیدن کنی! اما در سازمان امکانش هست! این هم از ویژگی های منحصر بفرد و از توانمندهای بی مانند آقای رجوی است!!
واقعیت اینست که در فرقه رجوی همه چیز فرمالیستی و از قبل معین شده بود! هیچ کس حق داشتن هیچ نظر شخصی هم نداشت چه رسد به این که رای بدهد یا  اینکه اظهار نظر کند! رجوی بدلیل اینکه در اساس حق نبود و بطرز وحشتناکی هم متوهم و خودپسند بود٬اصلا نمیتوانست اجازه دهد که کسی در سازمان رای داشته باشد و نظری خلاف آنچه او میخواهد بدهد! اگر هم نظر با او بودی٬اجازه صحبت کردن و داد و فریاد کردن در راستای نظراو داشتی اگر نظر مخالف داشتی خیلی بهتر بود که حرف نزنی چراکه به بدترین شکل پشیمان میشدی!
مراد
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا