ورود خفت بار رجوی به عراق و خروج خفت بارتر آن از عراق

از ورود رجوی به عراق در سال 65 که رجوی آن را بازگشت قهرمانانه تلقی کرده بود تا به امروز حدود سی سال می گذرد و آنروزها رجوی با سوء استفاده از موضوع جنگ عراق علیه ایران شروع به جمع آوری نیرو و تشکیل ارتش تحت امر و کمک کار صدام پرداخت و نام آنرا به اصطلاح ارتش آزادی بخش را تاسیس کرد و آواز بلند و قهقرایی سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را سر می داده است و آن را در بوق و کرنا می کرد رجوی در 17 خرداد سال 65 در بدو ورود به عراق به دیدار رفیق دیکتاتور خود صدام رفت تا پشتیبانی تام و تمام مزدوری را پیش وی متذکر شود و از او مهر تائید گرفت و همچنین سر سپاری محض را بگیرد و برای این سرسپاری کار را به سرعت شروع کرد و برای جلب اعتماد طرف مقابل شروع به عملیات های مرزی نمود و اینکار تا گرفتن سربازان وفادار به میهن خود پیش برد و افتخار این مزدوری را به دول ضد ایرانی نشان می داد و به آنها اعلام می کرد که ما چطور مزدوری هستیم و اگر قیمت ما را بالا ببرید برای همه شما از جمله امپریالیسم و صهیونیست مزدوری قابلی خواهیم بود ولی باید ما را کاملا چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ نظامی حمایت کامل کنید و مبادا پشت ما را در قبال جنگ ضد میهنی خالی کنید و حیف است که مهره سر سپرده ای مثل من رجوی را از دست بدهید چرا که به درد شما خواهم خورد و نهایتاً شعار چو اشرف نباشد… تبدیل شد به یک تراژدی تاریخی که خودشان هم نفهمیدند که چطور شد آن اشرف کذایی که روزی آن را ناموس خود می دانستند ولی همگان به عینه دیدند که به چه راحتی و مثل آب خوردن همین اشرف جمع شد و آب از آب تکان نخورد و کسی هم نیامد که بگوید که چرا اشرف جمع شده است ولی فقط در این میان یک سری آدم های فریب خورده جان خود را در راه اهداف کذایی رجوی از دست دادند تا حیات نگین رجوی چند صباحی بیشتر ادامه پیدا کند. در اینجا سئوالی اساسی از رجوی و رجوی ها این است که برای چه به عراق رفتید و این همه جنایت و خیانت در حق مردم ایران و حتی اعضای خانواده خود کردید چه پاسخی خواهید داشت؟ برای خروج خفت بار خود از عراق و رفتن در دل بورژوازی که آنرا در جریان نشست های طمعه سال 80 بد می دانستید حالا از ترس امپریالیسم و شمشیر تیز آنها که زمانی مدعی مبارزه با آن بودید فرار را بر قرار ترجیح دادند و خودش را از انظار گم و گور کرده تا به کسانی که آن زمان به او می گفتند به عراق نرو تا نسوزی پاسخ ندهد تا رسوایی خودش را به یک نحوی جمع و جور کند. آری سی سال بعد از آن ورود به اصطلاح تاریخ ساز رجوی حالا تبدیل شده به یک خروج تاریخ خراب کن رجوی ها که نمی دانند که حالا در چه نقطه ای از رسوایی و خیانت قرار دارند، تا درس عبرتی باشد برای مدعیان خائن دیگر که قصد جنایت و خیانتی دیگر در حق ملت برزگ ایران را دارند.
عبدالله افغان
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا