مجاهدین رجوی، درآغاز هرسال این قول ها را داده اند!

درمطلبی که رسانه ی اینترنتی باند رجوی نام مقاله وعنون” سال ۹۷با بشارت دهندگان سرنوشت ایران” منتشر کرده، آمده است:

” واقعیت این است که برای تاریخ، ۴۰سال مدت بسیار ناچیز و اندک است. از منظر تاریخ، شاید به قرنی باید می‌رسیدیم تا بتوان آن را «بزنگاه» یا «پیچ» بنامیم.  بنابراین باید اذعان کرد که پایداری مردم ایران و مبارزه بی‌توقف پیشتازانشان طی این مدت، لاجرم تحولات را به یک بزنگاه و پیچ تاریخی کشانده است “.

البته موضوع را بصورت ناقص ونارسائی مطرح کرده اید!

پایداری مردم ومبارزات پیشتاز، قسمتی از قضیه است که در علوم مبارزه  عامل ذهنی  انقلاب میخوانند وعامل عینی – که اغلب تعیین کننده تر از عامل ذهنی است- دراین مقاله ی تئوریک؟؟!! ابدا راهی نداشته است!

نویسنده ی این مقاله گونه، لااقل میتوانست اشاره کند که کدام پارامتر یا کدامین پارامترهایی به اوضاع اجتماعی ایران بعد از سرنگونی نظام شاهنشاهی اضافه شده تا شرایط عینی انقلاب را فراهم نماید تا درکنار شرایط ذهنی- که ازنظر او با تظاهرات چند ده هزار ازارتش بیکاران با نگرش های مختلف ورهبری پیشتاز آن- لابد باند رجوی- حاضر وآماده است و سال 97 ازچنین شرایطی برخوردار است!

بدی دیگر این نظریه درآنست که طی 37 سال، این مژده همواره به مردم ایران داده شده ومعنی اش این است که برخلاف این قول ها، تغییری دراین 37 سال وجود نداشته وفلسفه ی تاریخ حکم به ایستائی آن داده بوده است!

اگر مردم دنبال پیشتازی بنام باندرجوی بوده اند، دراین تظاهراتی که جنبه ی معیشتی اش بردیگر جنبه هایش غلبه داشت، باید که به رجوی پیغام و پسغام میفرستادند که با اعزام متخصصینی، آنها را با” انقلاب مریم” آشنا میساخت که عملا اینطور نشد!

ونیز:

“واقعیت این است که کسب آگاهی تاریخی برای یک ملت و یک جامعه، کار سختی است.  این کار سخت را معمولاً پیشتازان انقلابی و آزادیخواه و مترقی با پرداختن بهای سنگین وفاداری به آزادی، برای مردم و جامعه محقق می‌کنند. اما همواره این مردم هستند که زندگی، رنج، تلاش و مداومت فرهنگشان سرمایه و دستاورد عینی پیشتازانشان می‌باشد. این تلفیق و همبستگی بین مردم و پیشاهنگان آزادی، در نهایت همان آگاهی تاریخی را به ظهور ناگزیرش مژده می‌دهد. این مژده اکنون برای جامعه ما یک بار سیاسی و اجتماعی مهم یافته است…ایران‌زمین از چه کوه‌های آتش و چه دریاهای خون که نگذشت!”

یعنی این آگاهی را شما برای مردم معترض ومتفرق داده بودید که قبول کنند که برای مملکت شاه لازم است ویا رضا شاه باید زنده بماند وبرای آنها نان وآب بدهد؟!

واقعیت این است که ناهمگنی شعارهای آن تظاهرات بخوبی نشان داد که  قسمتی از گرسنگان بمیدان آمده ازچه عقب ماندگی سیاسی وتاریخی برخوردارند واین امر بمنزله ی آنست که سازمان وحزب قدرتمندی وجود ندارد که مدافع واقعی آنها بوده وبتواند شعارهایشان را بنفع منافع طبقاتی آنها سوق دهد وصدالبته نتیجه ی این نوع تظاهرات که من حیث المجموع مشروع بود، درتداوم خود چیزی بنام شورش کور و قتل وکشتار وضربه زدن به منافع همین اقشار نداشت و قادر به سرنگونی حکومت نبود، بهمراه نداشت.

ازهمین رو بود که تردد اکثریت مردم در پیوستن عملی باین تظاهرات،  معنا دار وکاملا هوشمندانه بوده است!

وبازهم:

” اکنون سرنوشت عمارت ایران در خشت ماهیتها رقم می‌خورد و به مصداق «برای کشتی‌های بی‌حرکت، موج‌ها تصمیم می‌گیرند»، ما پایداران و وفاداران آزادی هستیم که سال ۹۷ را باید به جانب ساحل آزادی پارو بزنیم؛ اکنون به یمن پایداری وفاداران به آزادی در هیأت مقاومت بزرگ مردم ایران و نیز به میمنت قیام دی ۹۶؛ بر ماست که این پیچ و گذرگاه تاریخی را، هم به شایستگی درک کنیم و هم بهای رساندنش به بامداد خجسته آزادی را بپردازیم”.

میزان پایداری ووفاداری خود را در دادن آزادی بیان به اعضای اسیر سازمان نشان دهید!

به آنها اجازه دهید که با اعضای خانواده  ودوستانشان درداخل کشور، تماس ها وبحث وگفتگوهایی داشته باشند!

انتخابات در سازمان را برسمیت شناخته وبا تشکیل کنگره ی وسیع ودعوت از سازمان های دیگر برای حضور وابراز نظر بدون حق رای، نشان دهید که 4دهه استبداد وخودکامگی موجود درمناسبات رجوی را زیر سئوال برده اید وزندگی برده وارانه  را به کنار گذاشته اید!

تنها بعدازانجام این مهم است که میتوانید این ادعاها را مطرح کنید وگرنه حرف مفت زده وبه عوامفریبی خود که به فطرت سازمانی وشخصی تان تبدیل شده، تداوم میبخشید وبا این کار فرار بجلوی ناشیانه ای را انجام  میدهید!

وحید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا