مروری بر پرونده!

فرافکنی مشمئز کننده رجوی (نعل وارونه زدن!)

سلام دوستان عزیز و مشتاقین سایت انجمن نجات. با آرزوهای بسیار خوب برای همه شما عزیزان، توجه تان را به مطلبی راجع به یکی از برنامه های مضحک  فرقه رجوی و اراجیفی که توسط این برنامه عنوان می گردد جلب میکنم.

مسخره بازار تلویزیون فلاکت بار فرقه رجوی موسوم به”سیمای آزادی” برنامه ای دارد تحت عنوان “پرونده”! هدف از این برنامه و مجریان کوک شده آن، ماله کشی و ماست مالی جنایت های مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو در داخل تشکیلات و مناسبات رجوی و سپس بیرون تشکیلات یعنی در جامعه ایران و جامعه جهانی است. این برنامه دقیقا به جنایت های رجوی می پردازد و سپس سعی می کند تا آنها را بپوشاند (نعل وارونه زدن به معنی دقیق کلمه)!

این برنامه تهوع آور رجوی که یکی از نمونه های بارز لومپنیزم اجتماعی را به نمایش میگذارد، شباهت عجیبی به  شعبده بازی در سیرک ها دارد زیرا تلاش می نماید با سفیدنمایی کاذب، رجوی را از اتهاماتی که به وی وارد شده برهاند و از طرفی تلاش می کند تا با عبارت های سخیف و تشکیلاتی پسند فرقه، افراد و اشخاص افشاگر را به پای میز محاکمه بکشاند وآنها را با عبارت های رذیلانه و مشمئز کننده سیاه جلوه دهد و در قدم بعد توسط عناصر خود فروخته اش در صفحات مجازی به ارعاب و تهدید آنان به مرگ مبادرت ورزد.

در حاشیه باید عرض کنم که اگر این افراد افشاگر که در اوج وطن پرستی جنایت های رجوی را برملا میکنند ترس و هراس از مرگ داشتند این همه سال در بیابانهای عراق زیر بمب و موشک و تیر و تبر زندگی نمی کردند و باعث طولانی تر شدن عمر ننگین رجوی نمی گشتند، پس ما را از مرگ نترسانید، چیزی برای از دست دادن نداریم که نگرانش باشیم، و به آن جوجه فوکولی های خارجه نشین تان که هرگز رنگ خون را هم ندیده اند بگوئید تا خفقان بگیرند.

اخیرا در یکی از برنامه های “پرونده” که  دیدم نکاتی نظرم را گرفت که خواستم با شما خوانندگان گرامی در میان بگذارم.

در ابتدا باید دید که هدف رجوی از این گونه تشبثات و هوچی گری ها در این قبیل برنامه ها چیست؟ خدمت شما عرض کنم که رجوی قصد دارد با این برنامه به اصطلاح افشاگرایانه خود چنین القاء نماید که مخالفین سازمان مجاهدین خلق در حال شیطان سازی علیه سازمان مجاهدین خلق هستند و هر چه میگویند دروغ است و حقیقت ندارد و افراد افشاگر را ماموران وزارت اطلاعات ایران معرفی کنند که هم آنان جا بزنند و چیزی نگویند و هم کسی به حرفهای آنان گوش ندهد!

در قسمتی از این برنامه مضحک گفته شده که من (بخشعلی علیزاده) یکی از کارهایم توجیه کشتار مجاهدین خلق در اشرف است (چون من در اغلب مقاله هایم مسئولیت این کشتارها را متوجه مسعود رجوی کرده ام که خیره سریهای او باعث کشته شدن فرزندان این مردم بوده است! یا کوشیده ام کشته شدن “صبا هفت برادران” در سال 90 در کمپ اشرف را به گردن رجوی بیندازم چون رجوی با براه انداختن قائله ای تلاش کرد تا مظلوم نمایی نماید و کشته های حمله به اشرف را به گردن دولت عراق بیندازد در حالیکه خیره سریهای او باعث کشتارها شده بود! و دیگر اینکه در یکی از نوشته هایم (معلوم نیست که کجا و در چه تاریخی؟! حداقل اسم منبع خبری و تاریخ و عکس مستند ارائه میداد. فقط میگوید در جای دیگری) نوشته ام که کانون های شورشی مجاهدین خلق که بشدت در ایران فعال هستند (توجه کنید، بشدت!)، و در همه جا گسترش پیدا کرده اند (همه جا!)، اکنون در حال گسترش هر چه بیشتر بوده و به مرزهای ایران و کشورهای همسایه رسیده اند! 

لطفا جمله بندی را نگاه کنید:”در ایران بشدت فعال هستند و در همه جا گسترش پیدا کرده اند و اکنون در حال گسترش به مرزهای ایران هستند و حتی همسایه ها را نیز در نوردیده اند”! (مسخره بازی را ملاحظه می نمائید؟).

به نظرم همین میزان مکفی باشد تا خواننده محترم بفهمد که این مزخرف بافی ها که سر هم کرده اند ناشی از چیست. گیجی برکناری جان بولتون هنوز از راس هرم سازمان جمع نشده است، درست است؟! البته قابل فهم است و کشتی تمام پروژه های واهی و تبهکارانه فرقه رجوی به گل نشست.

باید به رجوی گفت که واقعا خیلی رو میخواهد که بخواهد با این شیوه ها خودش را از زیر بار مسئولیت جنایاتی که کرده است در ببرد! حتما جنایاتی دارد افشا می شود، حتما که در حال ارتکاب جرم است و می ترسد که محکوم شود، حتما که لکه های ننگی در کارنامه سیاهش دارد که برملا می شود، و النهایه اینکه حتما واقعیت هایی بر علیه وی وجود دارد که اینقدر دچار ترس و استیصال و سوزش و وحشت است! اگر ریگی به کفش نداشته باشد پس این همه دغدغه خاطر برای چیست؟ این همه سوز و گداز برای چیست؟ اگر واقعا ریگی به کفش ندارد این همه پریشان حالی و دروغ پردازی برای چیست؟ و هزار چرای دیگر!

اما دوستان با ایمان و ایقان خدمت شما عرض میکنم که هر چه در رابطه با سازمان مجاهدین خلق افشاگری میشود تماما صحت داشته و عین واقعیت است. وقتی گفته میشود که سازمان دروغگو است عین حقیقت است، وقتی گفته میشود که در رابطه با نیروهایش استثمارگر است حقیقت دارد، وقتی گفته میشود که در رابطه با خانواده ها در حال ارتکاب جرم است حقیقت دارد، وقتی گفته میشود در حال خیانت به کشور است و با دشمنان ایران و ایرانی همکاری و همسویی علیه عالی ترین منافع ملی کشور دارد انکار ناپذیر است، وقتی گفته میشود که چیزی به اسم کانون های شورشی وجود ندارد و فقط  فریب دادن چند جوان بی تجربه است این حقیقت دارد، وقتی گفته میشود که در جامعه ایران سازمان مجاهدین خلق به خاطر سوابق ننگینش جایی ندارد و به شدت منفور است این صحت دارد، زیرا همه اینهایی که نوشتم دیده می شوند، همه آنرا حس میکنند، همه با این تناقضاتی که از طرف سازمان مشاهده میشود مواجه میشوند، برایشان سوال ایجاد میشود که بالاخره کدام طرف درست میگوید؟ آیا سازمان درست میگوید یا کسانیکه سالیان درازی را در این سازمان سپری کرده اند و اکنون در حال افشاگری هستند؟!

من یکی از جداشدگان و در واقع نجات یافتگان فرقه رجوی هستم، وقتی میگویم که سازمان از خانواده ها وحشت دارد و به هر شکل ممکن تلاش میکند که جلوی دیدار خانواده ها با فرزندانشان رابگیرد در حال افشاگری هستم و عین واقعیت را مطرح میکنم. وقتی میگویم که دولت آلبانی زیر فشار آمریکا و دلارهای رجوی از ورود خانواده ها به کشور آلبانی جلوگیری میکند و ویزا صادر نمیکند دارم افشاگری میکنم زیرا بطور واقعی این اعمال انجام میگردد و نمیگذارند که خانواده هایی که از دیدن فرزندان خود محروم هستند به کشور آلبانی مسافرت کنند و در آنجا به دیدن فرزندان خود نائل آیند. وقتی که میگویم که سازمان در حال ارسال اطلاعات غلط از طرف نیروهای خود که در آلبانی نشسته اند و در دنیای مجازی جوانان را اغفال میکنند تحت عناوین مختلف مثل خبرنگار مخالف جمهوری اسلامی یا دانشجوی فراری از اغتشاشات سال 88 یا هر سالی دیگر، اینها غلط است، کسانیکه در دنیای مجازی جوانان در حال ارتباط با آنان هستند ربات های سازمان مجاهدین خلق هستند که علاوه بر جمع آوری پول و بدست آوردن امکانات، در حال جمع آوری اطلاعات دست اول نظامی میباشند که عواقب خوبی برای ارسال کنندگان ندارد. وقتی میگویم که سازمان در حال دادن اطلاعات به نیروهای آمریکایی است غلط نمیگویم  و خیلی واضح است که آمریکا با کسی دوستی ندارد و بی جهت ارتباط نمیگیرد و حتما منافع بالایی برایش دارد و گرنه عاشق چشم و ابروی مسعود رجوی و مریم عضدانلو نیست! ووووو……

دقیقا فرقه رجوی بخاطر همین چیزهاست که اینقدر در آه و فغان بسر میبرد و دچار سوزش است. بخاطر این حقایق است که مستمر هیستریک و عصبی هستند و زمین و زمان را بهم می بافند و انبوهی مامور اطلاعات سازی و شانتاژ راه می اندازند که اصل وقایع را در دود و دم و گرد و خاک مخفی نمایند.

به جای این همه شارلاتانیسم و شیادی بیائید جواب بدهید که به چه حقی مانع دیدار خانواده ها با فرزندانشان می شوید؟ شما در چه جایگاهی قرار دارید که به هر کسی که دوست دارید توهین میکنید و  تهدید به مرگ می نمائید ؟ به چه حقی انتقادات افراد را با مارک مامور وزارت اطلاعات مخدوش میکنید و رد گم می نمائید؟ اگر کسی به شما اشکال بگیرد و انتقاد کند می شود مامور وزارت اطلاعات! به این میگویند شانتاژ، هوچی گری، حقه بازی، شعبده بازی توام با خیمه شب بازی!

واقعا با این سیاست ها قصد دارید حکومت تغییر دهید و به حکومت برسید؟ اگر چنین است که این خواب های پنبه دانه ای را کنار بگذارید و بدانید که مردم فکر های خودشان را کرده اند و دور سازمانی به اسم”مجاهدین خلق” را خط بطلان کشیده اند. یعنی مردم هم به این نتیجه درست خیلی وقت است رسیده اند که انتخابی به اسم سازمان مجاهدین خلق به نوعی خودکشی از ترس مرگ است! عمرا که خواب حکومت ببینید.

برای من و ما پر واضح است که عناصر فرقه رجوی هیچگاه از این شانتاژها دست نخواهند کشید، اتفاقا بیشتر از هر زمان دیگری نیاز دارد که به این اقدامات دیوانه وار چنگ بزند تا که با سیاه نمایی ها و وارونه گویی ها چند صباحی بیشتر به بقای ننگین خودشان ادامه بدهند.

بنابراین خیال عناصر فرقه رجوی را راحت کنم که تا این جنگ وجود دارد ما هم در خدمت شما هستیم، نه بخاطر اینکه به جمهوری اسلامی کمک کنیم، نه، دقیقا بخاطر اینکه مانع از به بی راهه رفتن جوانان کشورمان شویم تا سرنوشت ما بر سر آنان نیاید و بیچاره نشوند. نه تنها جوانان بلکه خانواده های آنان نیز مثل خانواده های ما به روز سیاه ننشینند.

و باز تکرار می کنم خطاب به مسعود رجوی و عناصر پلید دستگاه فاشیستی وی که:

“هرگز از گندم ری نخواهید خورد!”.   

بخشعلی علیزاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا