محاکمه!سرمقاله نشریه نجات یافتگان شماره 25سه سال پیش در همین ماه، دنیای ابراهیم خدابنده به هم ریخت. در ژوئن سال 2003 بود که ابراهیم خدابنده و همکارش در سازمان مجاهدین، جمیل بصام، پس از دستگیریشان به خاطر قاچاق از سوریه به ایران مسترد گردیده و در زندان شناخته شده اوین زندانی شدند. برای خانوادههای آنان، […]
محاکمه!
سرمقاله نشریه نجات یافتگان شماره 25
سه سال پیش در همین ماه، دنیای ابراهیم خدابنده به هم ریخت. در ژوئن سال 2003 بود که ابراهیم خدابنده و همکارش در سازمان مجاهدین، جمیل بصام، پس از دستگیریشان به خاطر قاچاق از سوریه به ایران مسترد گردیده و در زندان شناخته شده اوین زندانی شدند. برای خانوادههای آنان، این دوران هم دوران دلواپسی بود و هم دوران نوعی آرامش عجیب. حداقل میدانستند که این دونفر کجا هستند.
آنان در اردوگاههای مجاهدین در عراق، زیر بمباران، نبودند؛ در اروپا هم نبودند که به آنان دستور داده شود برای اعتراض به دستگیری مریم رجوی رهبر مجاهدین خودشان را به آتش بکشند.
گرچه خود دستگیری مریم رجوی موضوع اصلی مقاله ابراهیم است، اما وضعیت او و جمیل نیز به نوبه خود جالب است. سه سال است که به خاطر اجرای دستورات فرقه مجاهدین در زندان هستند و اکنون، که محاکمه آنان در جریان است، انتظار میرود حکمشان به زودی اعلام شود.
در مقابل، مریم رجوی و همپالکیهای اصلیش هنوز در انتظار محاکمه در فرانسه به خاطر اتهامات مرتبط با تروریسم هستند.
بعد از سه سال، این دو جریان نتایج بسیار متفاوتی دارند. ابراهیم، دور از دسترس سیستم کنترل ذهنی سازمان، به یک منتقد صریح رهبری رجوی تبدیل شده است.
در دیگر سو، مریم رجوی هنوز از ردکردن خشونت به عنوان تنها ابزار برای نیل به قدرت سیاسی خودداری میکند. در عین حال،هنوز التماس میکند که مجاهدین از لیستهای تروریسم جهانی حذف شود. آیا او خواب است؟ یا آن طور که مریم خوشنویس در مقالهاش خوابزده مسعود رجوی را توصیف میکند، فقط تظاهر میکند که خواب است تا از خوابی که برای قدرت میبیند بیدار نشود؟
ابراهیم در قسمت دیپلماسی مجاهدین کار کرد و خیلی از نمایندگان مجلس در بریتانیا و اروپا او را میشناسند. همین طور، مسعود بنی صدر را خیلی از قانونگذاران در ایالات متحده میشناسند. مصاحبه او با ماهان عابدین یکی از افشاگرانهترین مصاحبههایی است که توسط یکی از اعضای سابق- که زمانی راهروهای قدرت را از جانب مجاهدین میپیمود- صورت گرفته است.
وقتی رزمری هالیس از مؤسسه امور بینالمللی سلطنتی * از ایران دیدن میکرد، درباره حمایت غرب از سازمان سخن گفت: آنها توانستهاند حمایت معدود افراد بیمسئولیتی را، که نماینده مجلس هستند تا کار دیگری دارند، جلب کنند. آنان افراد خطرناک و بیرحمی هستند.
اما گرچه حامیان غربی مجاهدین خلق یقیناً بیمسئولیت هستند، فکر نمیکنم چنین چیزی برای توصیف حمایتشان کافی باشد. ما حتماً میخواهیم بدانیم که آنان چگونه و چرا، بر خلاف همه شواهد مستند شده و نیز ارزیابیهای پژوهشی دولتهایشان، از گروهی که آشکارا نامطلوب است حمایت میکنند.
گرچه میتوان گفت که برخی از حامیان مجاهدین به نحوی دستمزد میگیرند، یا نوعی دستورکار خصوصی را در پسِ حمایتشان متصور شد، اما
باز هم این استدلالها کافی نیستند. وقتی کل دنیا بر سر چیزی توافق دارند، چرا عدهای از افراد همه شواهد موجود را مورد چشمپوشی قرار میدهند، حتی شواهد مرتبط با شعور خودشان را، و با حرارت درباره یک سازمان تروریستی شناخته شده سخن میگویند؟
اگر به سخنان اعضای سابق گوش دهیم- بدون توجه به نقشی که در داخل مجاهدین داشتهاند- ]متوجه میشویم که[ بر سر یک چیز با هم اتفاق نظر دارند؛ مجاهدین به عنوان یک فرقه عمل میکند. همانطور که به کارگیری شیوههای شناخته شده شستشوی مغزی و کنترل فکری از ویژگیهای اصلی فرقهها هستند، میتوانیم توصیف رزمری هالیس را با قسمتی از کتاب عالی هاورث درباره فرقهها، فرقهها، راهنمای عملی، کامل کنیم: افراد منطقی خیلی وقتها میگویند که ممکن نیست چنین اتفاقی برایم بیفتد. من هرگز جذب یک فرقه نمیشوم…. آنان درک نمیکنند که افراد به فرقهها نمیپیوندند بلکه در عوض فعالانه به کار گرفته میشوند… اگر کسی از قبل فرقه را نشناسد و توان دور شدن از آن را نداشته باشد توسط آن فرقه به کار گرفته میشود.
چرا اعضای پارلمان باید شک کنند که سالها فرقهای خطرناک توانسته آشکارا و فعالانه، در ساختمانی که آنان برای محافظت از شهروندان کشورهایشان قانون وضع میکنند، نیروهایی را به کار بگیرد؟ اما مسعود بنی صدر فقط یکی از کسانی بود که نیروها را جذب میکرد- خواه خودش از این مسئله آگاه بود یا نه. و ساده لوحانه است که فکر کنیم اعضای پارلمان به خاطر موقعیت شغلیشان جذب نمیشوند. فرقه، علاوه بر اعضای هسته که به عنوان بردههای دورانداختنی از آنان استفاده میکند، به مستخدمانی احتیاج دارد که بتوانند دیگر فعالیتها را از جانب آنان انجام دهند، افرادی در موضع قدرت، خواه آدمهای مشهوری که بتوانند پول جمع آوری کنند و خواه سیاستمداران قانونگذار.
برخلاف آنچه ممکن است به نظر برسد، آن فرد ممکن است شما باشید.
_________________
*. Royal Institute of International Affairs





































