سردار ملی و مجاهدین – قسمت اول

با نام و یاد خدا صحبت هایم را آغاز می کنم . از شهر تبریز میدان ستارخان ، از کنار مجسمه ی ستارخان با شما صحبت می کنم. اخیرا سازمان مجاهدین در مورد اعتراضات اخیر در تبریز ( اعتراض به گرانی بنزین) چند مطلب نوشت، که سعی کرد با وارونه نمائی وضعیت تبریز را بر خلاف آنچه است نشان بدهد، واقعیت این است که مردم اعتراضاتی به گرانی بنزین داشتند، در چارچوب اعتراضات مدنی. اما سازمان قصد موج سواری دارد. با کشته سازی های دروغین ، آمار سازی های کذائی، سعی دارد وضعیت را آشفته تر نشان بدهد.

امروز، من می خواهم از کنار مجسمه ی ستارخان به تمام ترکها و هم شهری هایم در سازمان بگویم که اگر واقعا حامی و رهرو مشی ستارخان سردار ملی ما هستند، باید بفهمند که سازمان مجاهدین ، حامی ستارخان نیست. سازمان مجاهدین یک سازمان سرکوبگر و دیکتاتور است ، با تکیه به سابقه ی چندین ساله حضور امثال من در سازمان، با یقین می گویم که سازمان تا به امروز با زندان و شکنجه به حیات خود ادامه داده است . سازمان اگر واقعا حامی ستارخان ، باقر خان (سردار و سالار) ملی ایران است ، ما باید شاهد می بودیم که در صحنه ی واقعی حضور پیدا می کرد، نه اینکه از فرسنگها و کیلومترها آنطرف تر شعار بدهد که مردم بیائید در خیابان ها و اعتراض کنید!
اگر واقعا جای یک اعتراض وارد است، آن اعتراض خانواده ها به سازمان است ، که سالهاست فرزندان آنان را در اسارت جسمی و ذهنی نگه داشته است، در کشور آلبانی هم اکنون ، هزاران نفر از فرزندان این میهن در اسارت سازمان بسر می برند، حسن رهنمای آناخاتون که اهل تبریز و آناخاتون است در سازمان اسیر است و آناخاتون به این نقطه ای که من ایستادم بسیار نزدیک است ، یا رضا تارا که از بچه های همین محله ی امیر خیز تبریز هستند، چندین سال است که در اسارت سازمان مجاهدین نگه داشته شدند! اگر مسئولین سازمان و بطور خاص مریم و مسعود در گفته هایشان صداقت دارند، در قدم اول اجازه بدهند این فرزندان اسیر با خانواده هایشان ملاقات حضوری داشته باشند. این عمل سازمان برای همه یک شاخص است که سازمان مردمی است و به خواست مردم احترام می گذارد. اما بیش از 30 سال است که مادران و پدران دردمند ما ، جگرگوشه هایشان را نمی توانند ببینند. اگر سازمان مدعی مردمی بودن است ، شایسته است ابتدا اجازه ملاقات بدهد، از سرکوب فرقه ای دست بردارد، به تجرد اجباری در سازمان پایان بدهد و …
از شهر ستارخان، از تبریز، یکبار دیگر خدمت هم شهری هایم در سازمان مجاهدین، سلام دارم. امیدوارم بزودی خبر آزادی همه را بشنویم و رهرو واقعی راه و مشی آزادیخواهانه ی ستارخان باشند، به امید آنروز…
محمدرضا مبین ، جدا شده از اسارت فرقه ی رجوی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا