مادر تنها کسی است که در این دنیا با وجود مشاهده تمام حالت‌های فرزند، روح، جسم و بند بند وجودش را تقدیم او کرده و عاشقانه بوسه بارانش می‌کند.
ثریا عبداللهی، یکی از این مادران عاشق است که برای وصال با فرزندش به معنای واقعی بند بند وجودش را تقدیم کرده است. شب یلدای امسال بهانه ای بود تا این فرشته زمینی باز بی‌قرار فرزندش شده و نجوای مادرانه سر دهد.
دل نوشته این مادر چشم انتظار را در فراق فرزندش می‌خوانیم و آرزومندیم امیر اصلان حسن زاده، این بار با خواندن این متن بتواند خود را از سیاه چاله های فرقه ضد خانواده رجوی نجات دهد.
“۲۰ سال است که شب یلداها همزمان با سال روز تولد پسرم به سوسوی شمع چشم دوختم تا شاید سال دیگر شمع را اصلانم خودش فوت کند. دریغا از امروز و فردا و از این ماه و آن ماه و از این سال و سال دگر …
دقیقا ۲۰ سال است که منتظرم صدای تنهای پسرم را بشنوم. دیشب یکی از این شب ها بود، شب یلدا و شب تولد یگانه فرزندم.
امیر اصلان جانم، شمع سی و نهمین بهار زندگیت را خاموش کردم و باز امیدوار به سال دیگر، اما فرزندم شمع عمرم هم در حال آب شدن است.
افسوس و صد افسوس. دیشب جایت کنار سفره شب یلدا چقدر خالی بود، این جشن را دوستانت از جمله آقای علیزاده به همراه خانواده خود و دختر نازنین شان به نام هلما، برایت تدارک دیده بودند. چه دعاهایی که نخواندیم و چه گریه هایی که باهم نکردیم که انشاالله سال دیگر به همراه همسرت در خانه دوستانت، جشن تولد و یلدا را بگیریم. امیدوارم با توکل به خدا و قدرت و تصمیم خودت بتوانی مسیر حق را پیدا کنی.
امیرجان، در این شرایط که نمی توانم هدیه شب تولدت را تقدیمت کنم ولی این خبر خوش را دارم که انجمنی به نام «آسیلا» در آلبانی با کمک دولت این کشور و پشتکار دوستان جداشده تو تاسیس شده است.
هدف این انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی است. یعنی تو وقتی از فرقه بیرون آمدی از لحاظ کار، مسکن، ازدواج و اشتغال، هیچ مشکلی نداری و می توانی رشته مورد علاقه خودت یعنی باشگاه ورزشی را با مجوز رسمی و قانونی ادامه دهی .
در بیرون از فرقه نه تنها محتاج کسی نخواهی بود بلکه می توانی به دیگران هم کمک کنی، فقط باید قدرت تصمیم گیری را داشته باشی که می دانم داری. تمامی دوستانت را هم تشویق کن و از آن سیاه چاله نجاتشان بده که تو امیراصلان من هستی.
همانطور که خودت ورزشکار و قهرمانی باید فکر، عقیده و ایده هایت نیز قهرمانانه باشد. یک جا ماندن و درجا زدن زندگی تو را نابود می کند. الان قرن پیشرفت و زندگی است نه دوران جنگ و خون‌ریزی و برادر کشی.
پسرم، خودت را از این تارها و افکارهای منفی فرقه و اخبارهای کذب رها کن. ۲۰ سال تمام زندگی و خانواده ات را فدای این حرف ها و وعده های دروغ کردند.
راستی یک خبر دیگر هم برایت دارم که می دانم برایت خیلی مهم است. دختر کوچک …. هنوز منتظر توست. دیشب عکس تو را برایش فرستادم و کلی ذوق کرد که امیر هنوز هم خوشتیپ است…
امیرجان، من و خواهرانت با جان و دل همه منتظرت هستیم.
فدای تو مادرت”