مسعود رجوی، رهبر سازمان فرقه ای مجاهدین خلق بعد از شکست مفتضحانه در عملیات فروغ جاویدان و در زمانی که فرقه دست سازش را در سراشیبی سقوط دید باز هم یک تاکتیک ضد بشری دیگر را بر علیه اعضا طراحی و به مرور پیاده کرد. او رسماً بنیان خانواده را در تشکیلات مجاهدین خلق از […]
مسعود رجوی، رهبر سازمان فرقه ای مجاهدین خلق بعد از شکست مفتضحانه در عملیات فروغ جاویدان و در زمانی که فرقه دست سازش را در سراشیبی سقوط دید باز هم یک تاکتیک ضد بشری دیگر را بر علیه اعضا طراحی و به مرور پیاده کرد.
او رسماً بنیان خانواده را در تشکیلات مجاهدین خلق از بین برد و هزاران خانواده را متلاشی کرد تا بتواند همچنان بر تخت پوشالی اش تکیه بزند. او با به میان آوردن بحث انقلاب ایدئولوژیک و طلاق های اجباری رسماً زن و شوهرها را از هم و از فرزندانشان جدا کرد. او طبق روال فرقه اش، از ذهن ها هم نگذشت و با تفتیش عقاید کاری کرد تا فکر کردن به خانواده و زن و فرزند حتی در ذهن هم تابو باشد. رجوی در واقع هر نوع رابطه انسانی در فرقه اش را ریشه کن کرد تا اعضا ربات هایی باشند بی هیچ گونه احساس و تفکری و فقط و فقط فرامین رهبری را پیش ببرند.
هیچ دو نفری در سازمان نمی توانند بدون حضور نفر سوم با هم خلوت و صحبت کنند.نه تنها هر صحبتی در بین اعضا انجام شود باید سران سازمان از آن با خبر باشند بلکه واگویه های ذهنی افراد را هم باید بدانند و در جلسه هایی افراد باید مکنونات ذهنی و حتی خوابهای خود را برای سران سازمان بر ملا کنند که ذهن افراد را کنترل کنند چرا؟
رجوی می ترسید که اگر دو نفر با هم در خلوت صحبت کنند شاید برعلیه سیاستهای سازمان باشد و در این خلوت متوجه اشتباهات فرقه بشوند و فرقه را مورد نقد قرار بدهند و شاید باعث جدا شدن فرد از فرقه شود .
از نظر رجوی خانواده دشمن و فاسد است. هیچ ارتباط عاطفی نباید در سازمان شکل بگیرد ارتباط دوستی و خانوادگی در فرقه ممنوع است که شاید این ارتباط عاطفی اهداف رجوی را تحت الشعاع قرار دهد و ماهیت واقعی مجاهدین خلق را بشناسند و رجوی فرد اول و مهم افراد نباشد .
سرکوب عواطف انسانی و نهاد خانواده برای رسیدن به اهداف فرقه رجوی باعث شده است که اعضای این فرقه تنهای تنها باشند نه دوستی نه همسری نه پدری نه مادری و نه فرزندی .متأسفانه هویت انسانی افراد در فرقه مجاهدین خلق نادیده گرفته شده است حتی گاهاً عاطفه قوی مادری با مغز شویی های این فرقه فدای مناسبات تشکیلاتی شده است و چه بسیار مادرانی که این عاطفه قوی را زیر پا گذاشتند و به خاطر اهداف فرقه از جگرگوشه خود گذشتند و حتی بعضاً فرزندانشان را طرد کردند. و افراد از یک انسان سالم به موجودی افسرده و سرسپرده و بدون عاطفه و احساس تبدیل شده اند .
رباتهای بی احساسی که با فرمان سران سازمان اعمال فرقه ای را انجام میدهند و هیچ کاری را به دلخواه و اراده خود نمی توانند انجام دهند و اینها گوشه کوچکی از جنایات و نقض حقوق انسانها در سازمان مجاهدین خلق است.
فرهاد توانا





































