رجوی تاکنون چند نسل از جوانان و نوجوانان را نابود کرده است و حالا باز هم ضحاک وار دنبال قربانی کردن جوانان و نوجوانان دیگری است. او در سرفصل های گوناگون جوانانی که فریب داده بود را به نابودی کشاند و خودش جان به در برد. نخستین سرفصل در سال 1360 بعد از شروع رسمی […]
رجوی تاکنون چند نسل از جوانان و نوجوانان را نابود کرده است و حالا باز هم ضحاک وار دنبال قربانی کردن جوانان و نوجوانان دیگری است. او در سرفصل های گوناگون جوانانی که فریب داده بود را به نابودی کشاند و خودش جان به در برد.
نخستین سرفصل در سال 1360 بعد از شروع رسمی جنگ مسلحانه از سوی مجاهدین خلق بر علیه جمهوری اسلامی بود. رجوی با رفتن به پاریس جان خود را بدر برد اما نیروهای هوادار مجاهدین که اکثراً نوجوان و جوان بودند را در برابر عواقب خطرناک شروع جنگ مسلحانه یعنی دربدری، زندان و اعدام رها کرد. اگر واقعا ماندن در ایران غیر ممکن بود وی می بایست دستور می داد تا نیروهای مجاهدین به هر طریق که می توانند از کشور خارج شوند اما او خودش از مهلکه در رفته بود و بقیه را به ماندن تشویق می کرد تا از خون های ریخته شده از هر دو طرف بهره برداری کند. اگر کشته ها خودی بودند رجوی از آن برای تبلیغ بر علیه جمهوری اسلامی سوء استفاده کرد و اگر کشته ها از طرف مقابل بودند از آن برای تبلیغ تشکیلات خودش و قدرت نمایی سوء استفاده نمود.
سرفصل دوم که او جوانان هوادارش را به کام مرگ داد در زمان پذیرش آتش بس از سوی ایران بود. رجوی که ارتشش زائده جنگ ایران و عراق بود، در هماهنگی با اربابش صدام فرمان حمله به ایران را تحت عنوان عملیات فروغ جاویدان صادر کرد. او این اقدام را عاشوراگونه توصیف نمود یعنی می بایست همه کس و همه چیز آماده قربانی شدن باشند اما برای در امان ماندن، خودش و مریم رجوی وارد صحنه نشدند و دیگران را به کشتن دادند. هزاران تن از نیروهای مجاهدین که اکثرا جوان بودند در این عملیات کشته شدند.
سرفصل سوم در سال 1381 بود که همه چیز گواهی می داد که آمریکا قصد حمله به عراق و سرنگون کردن صدام را دارد و ماندن در عراق بسیار خطرناک است. اما رجوی که می دانست بعد از فشارهای طاقت فرسایی که بر اعضا آورده در صورت رفتن به خارج به احتمال زیاد بسیاری از اعضا جداشده و احتمال فروپاشی تشکیلات هست، فقط بر ماندن در عراق اصرار داشت. در اواخر سال 1381 و چند روز قبل از حمله آمریکا به عراق، رجوی در یک نشست عمومی اعلام کرد که طرحی برای رفتن به ایران دارد و در صورت حمله آمریکا به عراق، نیروهای مجاهدین با این طرح به ایران حمله کرده و جمهوری اسلامی را سرنگون خواهند کرد ! او و مریم رجوی بر بی عیب بودن این طرح و اینکه خودشان در ابتدا و سر ستون نیروهای مجاهدین در این حمله حاضر خواهند بود اصرار داشتند. اما زمان زیادی نگذشت که حمله آمریکا شروع شد. تعدادی از نیروهای مجاهدین در جریان این حمله کشته و مجروح شدند و مشخص شد که طرح رجوی بسیار احمقانه بوده و بعد هم دستور تسلیم به آمریکایی ها صادر شد. بعدها مشخص شد که مریم رجوی علیرغم فریبکاری ها و دروغ هایی که درباره طرح رجوی برای حمله به ایران در آن نشست گفته بود، خیلی زودتر از حمله آمریکا به عراق، از عراق گریخته و به پاریس رفته بود. از رجوی هم خبری نشد و فقط پیام صوتی می داد. یعنی احتمالاً او هم گریخته بود و بار دیگر نیروها را قال گذاشت.
سرفصل چهارم زمانی بود که استراتژی جنگ آزادیبخش همچون دیگر استراتژی های رجوی در بن بست نابود شده بود، رجوی با کمک ارتش سایبری مجاهدین خلق و اسامی و اکانت های دروغین تعدادی از جوانان را فریفته و مدعی استراتژی «کانون های شورشی شد»! بدون اینکه بگوید استراتژی های قبلی چه شدند. خودش و مریم دور از خطر عده ای را در ایران درگیر این موضوع کردند که جز بدبختی و نابود شدن زندگی یا آینده شان نتیجه دیگری ندارد.
حالا دیگران از آنچه بر سر ما و دیگر نوجوانان و جوانانی که فریب شعارها و ادعاهای دروغین رجوی را خوردیم عبرت بگیرند و جوانی و آینده خود را برای این زوج فریبکار و دروغگو نابود نکنند. آنها می بایست از جریان بدون انقطاع جدایی ها از این تشکیلات بفهمند که درون آن جز بدبختی و اسارت چیز دیگری نیست.
جوانی من و امثال من تباه شد، دلم نمی خواهد این بلا بر سر هیچ جوان دیگری بیاید. باور کنید اولین کسانی که به گفته ها و حرف های شان بی اعتقاد هستند خود رجوی ها می باشند. کمی در گفته های گذشته آنان و اعمال امروز شان تامل کنید. در کجای تاریخ این همه نیرو از رده های مختلف تشکیلاتی از یک سازمان جدا شدند؟ به اعضای گرفتاری که هنوز در این تشکیلات هستند بنگرید. حتی نمی توانند یک ساعت آزادانه در اختیار خودشان باشند. آنها چگونه می توانند آزادی را برای دیگران به ارمغان ببرند؟ برده وار باید کار کنند و کار کنند و کار کنند. از خودتان بپرسید که اگر اعضای مجاهدین خلق مختارانه ماندن در این تشکیلات را انتخاب کرده اند چرا آزاد نیستند که هر وقت خواستند به بیرون از مقر مجاهدین رفته و بعد برگردند؟
تا دیر نشده با افراد مورد اعتماد تان که خارج از دایره مجاهدین خلق هستند مشورت کنید چون اگر درگیر مجاهدین خلق شدید در بهترین حالت چند سال از عمر گران بهای تان را از دست خواهید داد.
پیرانه سر، دوستانه به جوانان و نوجوانانی که ممکن است فریب مجاهدین را خورده باشند می گویم “از سرنوشت نسل های قبل از خود که گرفتار این تشکیلات جهنمی شدند عبرت بگیرید.”
ایرج صالحی





































