نامه فرج الله بارانی به پسر عمویش علی اصغر بارانی

سلام علی اصغر جان پسر عموی عزیزم. من فرج الله هستم شب و روز دعا می کنم هر چه زودتر به آغوش گرم خانواده ات برگردی، علی اصغر عزیزم ما همگی دلتنگ تو هستیم. بی خبری از وضعیت تو ما را آزار می دهد. عزیز دلم خانواده ات همگی رفتند شمال (مازندران) و وضعیت زندگیشان […]

سلام علی اصغر جان پسر عموی عزیزم. من فرج الله هستم شب و روز دعا می کنم هر چه زودتر به آغوش گرم خانواده ات برگردی، علی اصغر عزیزم ما همگی دلتنگ تو هستیم. بی خبری از وضعیت تو ما را آزار می دهد.

عزیز دلم خانواده ات همگی رفتند شمال (مازندران) و وضعیت زندگیشان خوب است فقط نگران تو هستند و برای دیدن تو لحظه شماری می کنند. پسر عموی عزیزم چرا هیچ خبری از تو نیست. دوستانت مثل ایرج نصیری و عبدالکریم ابراهیمی و علی مهدوی فامیلت خودشان را از قید و بند مریم و مسعود رجوی رها کردند و هم اکنون در اروپا بهترین زندگی را دارند.

عزیزم کار سازمان دیگر تمام شده تا کی باید خودت را در چهار دیواری اجباری نگه داری؟! هر چه زودتر به فکر نجات جان خودت باش. به ایران برنمی گردی به یکی از کشورهای اروپایی برو و از زندگی آزاد لذت ببر تا بتوانی مثل علی مهدوی که هر روز تصویری با خانواده اش و اقوام صحبت می کند، با ما در ارتباط باشید.

در ضمن عکس خودم و پدرم را همراه نامه برایت می فرستم. امیدوارم مطالعه و مشاهده بفرمایید.

بازگشتت را به انتظار می نشینم.

دوست دار تو پسر عمویت فرج الله بارانی