ما جداشدگان مخالف بیرون آمدن این سازمان از لیست تروریستی بودیم به این دلیل که تروریست بودن فرقه رجوی را با گوشت و پوست خود حس کرده بودیم به این دلیل که نمیخواستیم که بیرون آمدنش از لیست مانع رهایی دوستانمان در اشرف شود , به این دلیل که نمیخواستیم مجاهدین اپوزسیون جمهوری اسلامی قلمداد شود و نمیخواستیم که تلاشهای دمکراسی خواهانه مردم ایران هدر شود, نمیخواستیم تروریست سیاستمدار و جنایتکار ناجی خوانده شود.
پیروزی مردم ایران و سکوت مرگبار فرقه رجوی مبارکمجاهدین برای بیرون آمدن از لیست تروریستی به دادگاههای آمریکا شکایت کردند ؛ به نشریات مطرح با هزینه های هنگفت آگهی دادند ؛ تظاهرات راه انداختند ,سخنرانانی را از مقامات سابق به اجاره خود در آوردند , برخی از مخالفانشان را تطمیع کردند که آنها را پذیرفته واپوزسیون جمهوری اسلامی تلقی کنند , اسناد و مدارک جور کردند که ترور را کنار گذاشته اند , در سایتهای اجتماعی فعال شدند, مظلوم نمایی کردند که ماندنشان در لیست کمک به جمهوری اسلامی خواهد بود و باعث کشتار اعضایشان در اشرف خواهد شد, به جداشدگان فحاشی کردند و با کسانی که تلاش میکردند که این فرقه در لیست بماند حمله کردند و تهمت زدند ,سعی کردند مطیع و گوش به فرمان آمریکا بمانند و خود را یک ابزار اجرایی خوب و قابل استفاده جلوه دهند , جاسوسی کردند و هزار کار دیگر در پشت پرده. امید آنها این بود که با این همه سروصدا از لیست تروریستی آمریکا بیرون بیایند حتی مریم رجوی مقدمات سفرش را به آمریکا فراهم کرده بود, کاری که با وجود بودن در لیست قادر به انجامش نیستند , با بیرون آمدن از لیست آنها میتوانستند کارهای مالی خود را سامان بدهند و از این تبلیغات برای در اسارت نگه داشتن اعضایشان کمک بگیرند ,آرزویشان این بود که در صورت حمله خارجی به ایران آلت دست آنها باشند تا بلکه با کشتار مردم رویای رسیدن به قدرت را محقق کنند.سازمانی که وابستگی به شوروی و عراق و عربستان و اسرائیل و آمریکا و.. را برای رسیدن به قدرت وسیله خوب و قابل توجیهی میداند میخواست از لیست بیرون بیاید که بتواند حق آلت دستی را برای اربابش به نحو شایسته بجا بیاورد. ما جداشدگان مخالف بیرون آمدن این سازمان از لیست تروریستی بودیم به این دلیل که تروریست بودن فرقه رجوی را با گوشت و پوست خود حس کرده بودیم به این دلیل که نمیخواستیم که بیرون آمدنش از لیست مانع رهایی دوستانمان در اشرف شود , به این دلیل که نمیخواستیم مجاهدین اپوزسیون جمهوری اسلامی قلمداد شود و نمیخواستیم که تلاشهای دمکراسی خواهانه مردم ایران هدر شود, نمیخواستیم تروریست سیاستمدار و جنایتکار ناجی خوانده شود. نمیخواستیم کسانی فریب بخورند وبه اسارت در آیند. میخواستیم خشونت و ترور و تهدید و تهمت و اوباشگری را از صحنه سیاسی میهنمان دورکنیم و در یک کلام میخواستیم حقوق بشر آلت دست قرار نگیرد. و البته ما پیروز شدیم چرا که آمریکا نمیخواست و نمیتوانست حقیقت را کتمان کند ومیدانست اگر آنها را از لیست دربیاورد بوی گند ترور و خشونت فرقه رجوی قطعا بر لباس او هم خواهد نشست.والبته اگر هم از لیست در میامد بی شک باز این فرقه در لیست مهمتری که همانا لیست سیاه مردم ایران است بعنوان یک تروریست و مزدور بیگانه باقی میماند کما اینکه همچنان باقی است. ما از این شادمانیم و شادمان از اینکه فرقه رجوی در چنان مخمصه ای گرفتار است که توان موضعگیری و پخش خبر را هم ندارد , نه میتواند بگوید بند و بست سیاسی بوده ونه میتواند بگوید لیست مربوط به دوره کلینتون و امتیاز به اصلاح طلبان در ایران است. سازمان سعی دارد همچنان با سکوتی مرگبار برای اعضایش در عراق و اروپا و آمریکا و کانادا بی خبری مصلحتی ایجاد کند , فریادهای شادباش ما میتواند خبر را به گوش اشرف نشین ها و هواداران بیخبر در خارج کشور برساند. با شادباش مجدد الف مینو سپهر
الف میری
ویشا کلانی
آن سیگلتون
فاطمه _ ز
ادوارد ترمادو
امیر موثقی
حامد صرافپور
محمد کرمی
بهزاد علی شاهی
جمشیدچهارلنگی
محمد رزاقی
علی رضا میرعسگری
علی اکبر راستگو
مجید نیکو
مسعود خدابنده
کریم حقی
محسن عباسلو
سعید ناصری
غفور فتاحیان
همایون کهرزادی
محمود سپاهی
علی جهانی
مهدی خوشحال
مسعود جابانی
هادی شمس هائری
مجید روحی
محمد حسین صبحانی
علی قشقاوی
جعفر ابراهیمی
روح الله تاجبخش
کریم غلامی
مهرداد ساغر چی
حمید رضا بیکس در ضمن تعدادی از دوستان در دسترس نبودند که بعدا نام آنها افزوده خواهد شد.
برچسب ها
من دیگر یکی از آنها نبودم خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و چهارم
یادداشت از علی پوراحمد به بهانه سالگرد بازگشت به کشور
حاضر حاضر حاضر این کلمه فقط یک تعهد نبود
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و چهارم
پس از پایان مهمانیهای پر زرقوبرق و طومارهای امضاشده، دیگر نه رهبر قبیلهای باقی مانده بود که دعوت شود و نه بشقابی که برای مهمانی بعدی نگه داشته باشند. حالا، مجاهدین باید به فکر درآمدی پایدارتر میافتادند و در فقدان حمایتهای مالی صدام، نگاهها به سوی نیروی کارِ درون قرارگاه چرخید: ما. کورهی چوب، بوی […]
به بهانه سالگرد بازگشت به کشور
پاییز ۱۳۸۴ بعد از ۲۱ سال دوری از وطن و خانواده به اتفاق ۱۴تن دیگر از رها یافتگان از تشکیلات سیاه رجوی با یک هواپیمای سفید رنگUN به جانب موطن خود به پرواز در آمدیم و بنا به پیشنهاد خودمان با دور گرفتن چندین باره بر فراز برج آزادی با شور و شوق و هیجانی […]
این کلمه فقط یک تعهد نبود
مدتی پیش برای انجام کاری از من سوال کردند که محمود حاضری کمک کنی تا کار را انجام دهیم نا خود آگاه گفتم حاضر حاضر حاضر! یادی کردم از نشستهای درون تشکیلات که مطمئن هستم هنوز هم با غلظت بیشتر ادامه دارد. در آخر هر نشستی هم باید تعهد میدادیم و هم کلمه حاضر را […]

