سه شنبه, ۱۸ آذر , ۱۴۰۴
نامه بهمن هاشمی به برادرش فرزین هاشمی عضو کمیسیون خارجه فرقه رجوی 03 مهر 1400

نامه بهمن هاشمی به برادرش فرزین هاشمی عضو کمیسیون خارجه فرقه رجوی

فرزین جان سلام من تا به حال چندین نامه برای شما نوشتم ولی متاسفانه شما جوابی به من ندادید. قبلا گاه گاهی تماسی با من می گرفتی، چرا تماسهایت را با من قطع کردی؟! من برادر شما هستم. تا آنجایی که من خبر دارم شما از بقیه جدایی و به اینترنت دسترسی داری، حتما نامه […]

نامه حسین مملوکی به برادرش جعفر مملوکی در مقر مجاهدین در آلبانی 30 شهریور 1400

نامه حسین مملوکی به برادرش جعفر مملوکی در مقر مجاهدین در آلبانی

جعفر جان سلام امیدوارم حالت خوب باشد. مدتی است از شما خبر ندارم. بعد از چندین سال ارتباطی با من گرفتی و مدتی است که ارتباط خود را با من قطع کردی و من نگران شما هستم . بعد از چندین سال که با من ارتباط گرفتی خیلی خوشحال شدم. ارتباط خود را با من […]

دلنوشته خانم حمیده آغاسی به برادرش محمد رضا آغاسی 28 شهریور 1400

دلنوشته خانم حمیده آغاسی به برادرش محمد رضا آغاسی

سلام به روی ماهت محمد رضا جان خوبی داداشی جونم . امیدوارم حال دلت خوبه باشه. مادر و برادران و خواهرانت خوبند و برایت سلام گرم میرسانند و از راه دور صورت ماهت را میبوسند. محمد رضا جان دل خانواده، فامیل ، دوستان و آشنایان برایت تنگ شده ‌و همه جویای احوال تو هستند و […]

پدر جعفر بابایی نژاد: جعفر جان چشم انتظاری مرا خسته کرده 28 شهریور 1400

پدر جعفر بابایی نژاد: جعفر جان چشم انتظاری مرا خسته کرده

اینجانب علی اکبر بابایی نژاد پدر جعفر بابایی نژاد اسیر در فرقه رجوی موسوم به مجاهدین خلق هستم. من یک فرد ایرانی هستم و یک کشاورز که اصلا اهل سیاست نبوده و نیستم. نظریه پرداز هم نیستم تا نظر بدهم. فردی بی سواد اما پدری که سالها در انتظار دیدن فرزندش با بیماری دسته و […]

برادر داریوش رستمی: خبر داری این چندمین نامه ایست که برایت می نویسم 28 شهریور 1400

برادر داریوش رستمی: خبر داری این چندمین نامه ایست که برایت می نویسم

سلام داریوش ، امیدوارم حالت خوب باشد. چندین سال است شما را ندیدم! کجایی داریوش؟ چرا با من تماس نمی گیری؟ من فقط می خواهم از اوضاع و احوالت با خبر شوم. من برادرتم! خبر داری این چندمین نامه ای ست که برایت ارسال می کنم! خودت را انداختی در یک دام و کاری نمی […]

برادر حسن رضایی: امیدوارم روزی تماس بگیری و بگویی آزاد زندگی می کنی 27 شهریور 1400

برادر حسن رضایی: امیدوارم روزی تماس بگیری و بگویی آزاد زندگی می کنی

حسن جان سلام. احوال شما؟ حالت چطور است. با ما تماس نداری و من دل تنگ شما شده ام. با توجه به شیوع ویروس کرونا نمی دانم وضعیت جسمی ات چگونه است . تماسی با ما بگیر و من و خانواده ات را از نگرانی در بیار. مادرم همش به فکر شماست و می گوید […]

نامه عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه یگانه در آلبانی 25 شهریور 1400

نامه عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه یگانه در آلبانی

سلام طیبه . حالت خوب است؟ من برادرت هستم . نامه برای شما می نویسم بلکه تماسی با من بگیری. چندین سال است شما را ندیده ام دلم می خواهد صدای شما بگوشم برسد، هر چه باشد ما خواهر و برادریم. نمی دانم به لحاظ جسمی در چه وضعیتی هستی؟ مراقب خودت باش . آیا […]

نامه مجتبی نوری به برادرش حمید رضا نوری در کمپ مجاهدین در آلبانی 24 شهریور 1400

نامه مجتبی نوری به برادرش حمید رضا نوری در کمپ مجاهدین در آلبانی

سلام امیدوارم که حال شما خوب باشد .بعضی وقتها با خودم می گویم که چرا حمید رضا تماسی با من نمی گیرد؟ چرا تماسی با پدر پیرش نمی گیرد؟ لااقل با پدرش تماس بگیرد و احوالی از او بگیرد . حمید رضا من برادرت مجتبی هستم. از شما دل گیرم پدرم از شما دل گیر […]

نامه برادر چشم انتظار محمد مهدی ثابت رستمی 23 شهریور 1400

نامه برادر چشم انتظار محمد مهدی ثابت رستمی

سلام خدمت برادر عزیزم برادر خوبم محمد مهدی ثابت رستمی بالای چهل سال است که کل خانواده چشم انتظارت هستند . چهل سال از خانواده ات دوری می کنی و چهل سال چشم براهت هستیم و چهل سال صدای گرمت را نمی شنویم و چهل سال چهره زیبایت را نمی بینیم. چرا ؟ برادر جان […]

نامه خانواده گل ریزان به عباس گل ریزان در کمپ مجاهدین در آلبانی 22 شهریور 1400

نامه خانواده گل ریزان به عباس گل ریزان در کمپ مجاهدین در آلبانی

عباس سلام ما خواهران تو هستیم خوبی؟ سلامتی؟ ما همیشه منتظر تماس تو هستیم. چرا با ما تماس نمی گیری؟ چندین سال است از تو خبری نداریم. ما برای شما نامه می نویسیم و با خودمان می گوییم شاید عباس نامه های ما را بخواند و به یاد ما بیفتد و تماسی با ما برقرار […]

نامه سید مهدی فاطمی به خواهرش اعظم فاطمی در کمپ مجاهدین در آلبانی 22 شهریور 1400

نامه سید مهدی فاطمی به خواهرش اعظم فاطمی در کمپ مجاهدین در آلبانی

اعظم جان سلام . حالت خوب است؟ من هر موقع دلم برای شما تنگ می شود نامه ای برای شما می نویسم و با نامه نوشتنم به شما نزدیک می شوم. شماره ای از شما ندارم که با شما تماس بگیرم. ارتباط با شما را خیلی دنبال کردم ولی متاسفانه موفق نشدم. شما چرا با […]

منتظر روزی هستم که خبر برسد دخترت شکوه خودش را نجات داده 21 شهریور 1400

منتظر روزی هستم که خبر برسد دخترت شکوه خودش را نجات داده

سلام امیدوارم که حالت خوب باشد. شکوه چرا جواب نامه های مرا نمی دهی؟ چرا با من تماس نمی گیری و مرا از نگرانی نسبت به خودت در بیاوری؟! در کجا زندگی می کنی که جرات نمی کنی برای خانواده ات نامه ارسال کنی و یا با پدر و مادرت تماس تلفنی برقرار کنی . […]

blank
blank
blank