شنبه, ۱۵ آذر , ۱۴۰۴
آب در هاون کوبیدن فرقه رجوی – قسمت پنجم 13 تیر 1391

آب در هاون کوبیدن فرقه رجوی – قسمت پنجم

روزگاری مسعود رجوی برای ادامه نشست های خود و نشان دادن قدرت خود در نشست های درونی به نیروهای در زنجیر دستور انجام عملیات در مرزها را می داد. این عملیات ها اگرچه برای رهبران فرقه بار منفی داشت اما بدلیل نیاز داخلی و سرکوب نیروها، تشکیلات پیه آن را به تن می مالید تا بتواند آنچه می خواست در نشست های درون تشکیلاتی بدست آورد

خاطرات من و بتول رجایی 27 خرداد 1391

خاطرات من و بتول رجایی

راستی دنیا دارمکافات است. مرحرمه بتول خانم خیلی به اعضای ناراضی ظلم کرد خصوصا وقتی دربخش امنیت وپرسنلی وزندان مسولیت داشت علیه اعضای ناراضی وجدایی طلب ازفرقه رجوی چه اهانتها وشکنجه های روحی و روانی و فیزیکی که نداشت و همواره تکیه کلامش این بود که شمایان را درهمین اشرف به خاک ذلت میکشانیم ومیکشیم! غافل ازاینکه مرحومه بتول خانم به حکم خدایی و جبرزندگی میبایست روزی به خاک ذلت بیفتد وطعمه خاک شود!!

در کمپ لیبرتی چه می گذرد؟ 16 خرداد 1391

در کمپ لیبرتی چه می گذرد؟

زن سابق رجوی همراه با دیگر سران فرقه در کمپ لیبرتی مثل بختک بالای سر اعضاء اسیر هستند برای آن عده که نوبت مصاحبه با کمیساریای عالی پناهندگی شان می رسد نشستهای مختلفی برگزار می کنند که فرد وقتی با مصاحبه کننده روبرو شد بگوید تمایل اش ماندن در عراق است. این حرف را سران فرقه به اعضا یاد می دهند و آنها را میترسانند که اگر به غیر این بگویید از کانالهای خودمان خواهیم فهمید که چی در مصاحبه گفته اید و هر کس به جزء انچه مشخص شده حرفی زده باشد خیانتش معلوم خواهد شد!

از پاکترین مناسبات تا چاقوکشی بین نیروها در فرقه رجوی 08 خرداد 1391

از پاکترین مناسبات تا چاقوکشی بین نیروها در فرقه رجوی

در خبرها خواندم که افراد فرقه رجوی یکی از همگروههای خود را وقتی که قصد داشته خود را از آنان جدا کرده و به نیروهای عراقی پناهنده کند مورد ضرب چاقو قرار داده اند. بطوریکه بدلیل شدت جراحت او را به بیمارستانی در بغداد منتقل کرده اند! این موضوع کاملا قابل پیش بینی بود. این دستور سالیان پیش توسط شخص رجوی به نیروها داده شد که اگر روزی به نقطه نابودی و شکست کامل رسیدیم هر آن کس که قصد جدا شدن از ما را داشت بایستی توسط یک مجاهد خلق به هلاکت برسد! واین از ویژگی فرقه است.

حقایقی درباره جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت ششم 07 خرداد 1391

حقایقی درباره جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت ششم

در بیشتر نشست های عملیات جاری و نشست دیگ، نفرات که سوژه می شدند فرماندهان زن قرارگاه مثل رقیه عباسی FA و فرمانده قرارگاه 4 که روبروی دفتر مقر فرماندهی او محل نشست بود یا فرشته شجاع مسئول پذیرش در سال 80 و فرمانده قرارگاه 12 در سال 82، مکرر سوژه ها را تهدید به قتل می کردند اگر سوژه ها از قبول حرفهای افراد نشست که به آنها فشار می آوردند، خودداری می کردند و سلطه بی چون و چرای سازمان را نمی پذیرفتند به آنها می گفتند: تو را جر می دهیم!

انسانها در چه شرایطی تن به فرار می دهند؟؟ 31 اردیبهشت 1391

انسانها در چه شرایطی تن به فرار می دهند؟؟

حال نگاهی به این چند روز که مقداری تشکیلات رجوی بهم ریخته و فضائی بوجود آمده که امکان فرار را ساده تر می کند در طول این دو هفته چند نفر فرار کردن آن هم با رده های تشکیلاتی بالا راستی چرا؟ آیا زندان است. دیکتاتوری بر آن حاکم است و…… با یک نگاه ساده در جامعه ای که ۲۵۰۰ نفر است طی ده روز ۶ نفر فرار کردن. جایی که رجوی آن را پاک ترین جای دنیا می نامید

پای صحبت محمد کریم میری از جدا شده های مجاهدین 20 اردیبهشت 1391

پای صحبت محمد کریم میری از جدا شده های مجاهدین

در جریان 19 فروردین موضوع این بود که سازمان قضیه را از قبل میدانست ولی هیچ اطلاعی به افراد خود نداده بود. نیروهای زیادی را در اضلاع خصوصا در شمال پادگان چیده بودند و شرایط عملا حالت آماده باش داشت. ساعت 12 شب به ما اطلاع دادند که عراقی ها همراه با نیروهای رژیم میخواهند حمله کنند و افرادی را دستگیر کرده و تحویل ایران بدهند. آنشب تا صبح نگذاشتند بخوابیم. مدام تأکید میکردند که باید با تمام قوا جلوی ورود نیروهای عراقی به داخل پادگان را بگیریم که یا کشته شویم یا مانع آنان گردیم. مدام صحبت میکردند و ما را تحریک می نمودند که باید از اشرف که شرف هر مجاهد خلق است تا پای جان دفاع کنیم و نگذاریم پای هیچ غریبه ای به آن برسد.

افزایش تهدید، شکنجه و حذف فیزیکی مجاهدین ناراضی در ترانزیت (لیبرتی) 14 اردیبهشت 1391

افزایش تهدید، شکنجه و حذف فیزیکی مجاهدین ناراضی در ترانزیت (لیبرتی)

یکی از جداشده های مجاهدین، سخت گیری سرکردگان این گروه در کمپ لیبرتی را بسیار شدیدتر از زمان حضور در پادگان اشرف توصیف کرد و گفت: زمانی که در اشرف بودیم تناقض با سازمان و انتقاد از سرکردگان، با زندان انفرادی و شکنجه همراه بود اما ابراز مخالفت در لیبرتی مساوی با مرگ است!وی ادامه داد: از آنجا که سرکردگان فرقه قصد دارند به سازمان های بین المللی نشان دهند که اعضای این گروه موافق تشکیلات مجاهدین هستند و به اختیار خود در این گروه باقی مانده اند

حقایقی درباره جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت چهارم 02 اردیبهشت 1391

حقایقی درباره جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت چهارم

به اعتقاد من از همین سلاحها در زمان درگیری نفرات مجاهدین با پلیس عراق در 19 فروردین ماه سال 1389 از سوی فرماندهان سازمان استفاده شده است. فرماندهان سازمان برای کشتن برخی از نفرات خودشان از آن ها استفاده کردند تا وانمود کنند پلیس عراق دست به این کار زده است. ولی پلیس عراق نیز طی اطلاعیه ای گفت با توجه به شواهد و مستندات زیادی که دکتر های معالج مجروحان به ما ارائه دادند بسیاری از نفرات مجروح و کشته شده از فاصله خیلی نزدیک هدف قرار گرفته اند و بیشتر گلوله ها به مغز و قلب اصابت کرده است

حقایقی درباره جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت سوم 27 فروردین 1391

حقایقی درباره جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت سوم

صادق اهل کرمانشاه یا سنندج، عینکی و موهای سرش ریخته بود. اهل سیاست نبود. سازمان و تشکیلات مجاهدین را قبول نداشت. سال 80 در قسمت ورودی او را دیدم. بعدها به عنوان کاندید عضویت شناخته می شد. در قرارگاه 4 ارتش سازماندهی شد پس از رفتن به زمین و پراکندگی به دلیل فشارهای روحی و روانی که از سوی مسئولین زن سازمان بر وی وارد می شد و تهدیدهای مکرر و آزار و اذیت های فرماندهان مرد قرارگاه 4 در هنگام استقرار در سه راه امام ویس ـ نفت خانه و جلولا که خارج از جاده مستقر بودند در داخل سنگر با سلاح کلاش خودکشی کرد

حقایقی در باره جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت دوم 22 فروردین 1391

حقایقی در باره جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت دوم

شخصی به نام مهدی برائی با نام مستعار برنا که بعدها به همراه سری دوم جدا شدگان سازمان به ایران بازگشت به دلیل کنجکاوی و نگاه کردن به داخل ماشین های قسمت اداری که در حیاط پارک می شد با تاخیر یک هفته ای و پس از ما او را به پذیرش آوردند وقتی از او سوال کردم که چرا به پذیرش دیر منتقل شدی؟ گفت: مرا به ضد اطلاعات بردند و آن قدر سین جین کردند فحش و دشنام دادند و افترا زدند تا اعتراف کنم نفوذی رژیم ایران هستم آن هم به دلیل اینکه به داخل ماشین های پارک شده در حیاط نگاه کرده ام!!

جنایتی دیگر در کارنامه فرقه رجوی 22 فروردین 1391

جنایتی دیگر در کارنامه فرقه رجوی

در برنامه تلوزیونی فرقه رجوی خبر فوت بردیا امیر مستوفیان را شنیدم که همیشه شنیدن این اخبار بسیار تلخ و ناراحت کننده است. چرا نمیگویید که او بیماری قلبی داشته ولی اجازه نمیدادیم به پزشک متخصص قلب در بغداد مراجعه کند که مبادا برود و دیگر برنگردد! چرا نمیگویید که این قبیل ایست های قلبی بخاطر فشارهای روحی و روانیست که در فرقه مخوف رجوی بروی نیروها وارد میشود؟! چرا نمیگویید که این نیروها بدلیل در بدر شدن واز بس فکر و خیال در سر دارند دچار مشکلات مختلف روحی و جسمی میشوند

blank
blank
blank