یاد گذشته تلخ و نچندان دور در پادگان اشرف
چه کسی باور می کند که در پادگان اشرف رادیو فردی داشتن جرم محسوب می شود چه کسی باور می کند در پادگان اشرف از کمترین آزادی بهره مند نبودیم و… باور کردن این موارد سخت است ولی واقعیتی است که وجود دارد. اُردوگاه اشرف در بیگاری کشیدن بی نظیر است روزهایی بود شب تا صبح از ما کار می کشیدن و تازه طلبکار ما هم بودند که کار نکرده زیاد دارید و یا در نشست های من در آوردی رهبر فرقه زیر ضرب می رفتیم. مثل برده از ما کار می کشیدند.
حقایقی درباره جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت چهارم
به اعتقاد من از همین سلاحها در زمان درگیری نفرات مجاهدین با پلیس عراق در 19 فروردین ماه سال 1389 از سوی فرماندهان سازمان استفاده شده است. فرماندهان سازمان برای کشتن برخی از نفرات خودشان از آن ها استفاده کردند تا وانمود کنند پلیس عراق دست به این کار زده است. ولی پلیس عراق نیز طی اطلاعیه ای گفت با توجه به شواهد و مستندات زیادی که دکتر های معالج مجروحان به ما ارائه دادند بسیاری از نفرات مجروح و کشته شده از فاصله خیلی نزدیک هدف قرار گرفته اند و بیشتر گلوله ها به مغز و قلب اصابت کرده است
خاطرات قادر رحمانی عضو سابق مجاهدین – قسمت شانزدهم
طی 20 روز، بیست سوژه با سناریوهای مختلف پیاده کردند. فرماندهان سازمان واقعا افرادی غیر قابل کنترل هستند و از نظر روانی نرمال نبودند. در نشست های باقرزاده دقیقا فرماندهان زن عضو شورای رهبری و سایر افراد رده بالای سازمان حالات روحی آنرمال خود را به نمایش گذاشتند. فردی به نام اردشیر که از ناحیه پا فلج و ساکن یکی از کشورهای اروپایی بود و سالها در اشرف بسر می برد چنان تحت فشارش قرار دادند که هر انسان آزاد اندیشی را ناراحت می کرد
حقایقی درباره جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت سوم
صادق اهل کرمانشاه یا سنندج، عینکی و موهای سرش ریخته بود. اهل سیاست نبود. سازمان و تشکیلات مجاهدین را قبول نداشت. سال 80 در قسمت ورودی او را دیدم. بعدها به عنوان کاندید عضویت شناخته می شد. در قرارگاه 4 ارتش سازماندهی شد پس از رفتن به زمین و پراکندگی به دلیل فشارهای روحی و روانی که از سوی مسئولین زن سازمان بر وی وارد می شد و تهدیدهای مکرر و آزار و اذیت های فرماندهان مرد قرارگاه 4 در هنگام استقرار در سه راه امام ویس ـ نفت خانه و جلولا که خارج از جاده مستقر بودند در داخل سنگر با سلاح کلاش خودکشی کرد
حقایقی در باره جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت دوم
شخصی به نام مهدی برائی با نام مستعار برنا که بعدها به همراه سری دوم جدا شدگان سازمان به ایران بازگشت به دلیل کنجکاوی و نگاه کردن به داخل ماشین های قسمت اداری که در حیاط پارک می شد با تاخیر یک هفته ای و پس از ما او را به پذیرش آوردند وقتی از او سوال کردم که چرا به پذیرش دیر منتقل شدی؟ گفت: مرا به ضد اطلاعات بردند و آن قدر سین جین کردند فحش و دشنام دادند و افترا زدند تا اعتراف کنم نفوذی رژیم ایران هستم آن هم به دلیل اینکه به داخل ماشین های پارک شده در حیاط نگاه کرده ام!!
جنایتی دیگر در کارنامه فرقه رجوی
در برنامه تلوزیونی فرقه رجوی خبر فوت بردیا امیر مستوفیان را شنیدم که همیشه شنیدن این اخبار بسیار تلخ و ناراحت کننده است. چرا نمیگویید که او بیماری قلبی داشته ولی اجازه نمیدادیم به پزشک متخصص قلب در بغداد مراجعه کند که مبادا برود و دیگر برنگردد! چرا نمیگویید که این قبیل ایست های قلبی بخاطر فشارهای روحی و روانیست که در فرقه مخوف رجوی بروی نیروها وارد میشود؟! چرا نمیگویید که این نیروها بدلیل در بدر شدن واز بس فکر و خیال در سر دارند دچار مشکلات مختلف روحی و جسمی میشوند
مدعیان غربی حقوق بشر، ناقضان اصلی حقوق بشر
عصر، عصر آگاهی است آیا غربی های دلار دوست خبر دارند که مریم رجوی انسانهایی را که در پادگان اشرف در راستای منافع خودش به اسارت گرفته است آنها را آش و لاش کرده و به لحاظ فکری نسبت به پیرامون خودشان عقب مانده ترین افراد محسوب می شوند. آیا مریم رجوی قانون حقوق بشر را در اشرف رعایت می کند؟ در کدام کتاب قانون قید شده که بالاجبار بایستی زن و مرد از یکدیگر طلاق بگیرند و بچه هایشان در خارجه در یتیم خانه ها بزرگ شوند غربی ها چرا چشم خودشان را به محیط داخلی اشرف باز نمی کنند.
حقایقی در باره ی جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت اول
مارک تروریسم که بر پیشانی مجاهدین خورده است اعتراف به یک واقعیت است. مجاهدین این گروه خشن همیشه و در همه حال تروریست های واقعی هستند اگر سران مجاهدین سعی دارند به دروغ شعار مبارزه برای آزادی و عدالت بدهند اما ماهیت واقعی آنها چیز دیگری است. گروه مجاهدین در قتل و شکنجه، تهدید و ارعاب، خرابکاری و تفتیش عقاید، نقض حقوق انسانها، تجاوز گستاخانه به حریم خصوصی نفرات با پوش ایدئولوژی نقش مستقیم دارند.
نوروز در زندان رجویها – قسمت دوم
درزیرمیز نسرین بلندگو و یک سیستم ارتباطی نصب شده بود. که بعدا فهمیدم مسعود و مریم رجوی دریک اتاق دیگرازطریق همین سیستم درجریان این دادگاه مستقیم قرار می گیرند. دریک لحظه گویی ازطرف مسعود رجوی خطاب به نسرین پیامی رسید که نسرین با زدن چوب دستی به میز اعضای ستاد را به آرامش دعوت کرد. نسرین ادامه داد که تو نفوذی وزارت اطلاعات هستی.ازنیروهای 9 بدر آمده ای بیا اعتراف کن و گرنه زندان ابوغریب در انتظار توست. برو فکرهایت را بکن یا اعتراف و نوشتن برگه یا زندان ابوغریب.
مجاهدین و درمان بیماران در کمپ موقت ترانزیت
رهبری مجاهدین با شیادی تمام از پزشکان هم در راستای پیشبرد اهداف فرقهای تشکیلات نهایت سوءاستفاده را میکرد. آنها مجبور میشدند در نشستهای انقلاب اعتراف کنند خیلی از بیماریهایشان در اثر انقلاب خوب شدند و دیگر دارو مصرف نمیکنند پس بنابراین بیشترین فشارها روی کسانی بود که هنوز طبق خواسته رهبری تشکیلات نمیتوانستند به دروغ اقرار کنند که بیماریشان بهخاطر انقلاب خوب شده است.
رهائی زن به سبک فرقه رجوی
فی الواقع اگر کسی در داخل تشکیلات رجوی نباشد و دو رویی رهبران این فرقه مجاهدین را ندیده باشد چنین می پندارد کهً این گروه برای آزادی زن و کسب حقوق تساوی آنان با مردان احترام گزارده وبرای آن تلاش می نماید. درحالیکه مجاهدین و در راس آن مریم عضدانلو چند صد زن شوهرمرده عملیاتی سازمان ودیگر زنان حاضر در سازمان و اشرف را با همان نام(آزادی زن) به بدترین وجه ضدانسانی به استثمارکشیده
سال سرنگونی، دروغ هرساله رجویها
همه چیز رنگ اجبار و تحمیل داشت. از شرکت در برنامه های هنری تا میهمانیهای یگانی و نحوه پوشیدن لباس و خلاصه همه چیز از بالا به ما دیکته می شد. به خاطرهمین عید هم رنگ و بوی اجبار داشت و اعضا بقدری تحت فشار بودند که ترجیح می دادند چند روزعید را فقط استراحت کنند. سرودها و ترانه ها تماما در وصف مسعود و مریم بود. وحتی سوژه حاجی فیروز و عمو نوروز هم از قبل مورد چک امنیتی قرار می گرفتند.