جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
مصاحبه با آقای عبدالله نیکبخت از بازگشتی های اخیر به ایران – قسمت دوم 02 اسفند 1390

مصاحبه با آقای عبدالله نیکبخت از بازگشتی های اخیر به ایران – قسمت دوم

در مرکز ما در اشرف فردی بنام احمد رضا پور بود او ورزشکار بود ودر پدافند کار میکرد و وضعیت روحی نامناسبی داشت. یک روز بعد ازتنظیف سلاح صدای گلوله ای شنیدیم که به بیرون دویدیم دیدیم موضع نگهبانی وی را عوامل رجوی مسدود کرده اند و نمی گذارند کسی نزدیک شوند بعدها سازمان گفت وی کمبود خواب داشته ولذا دستش ناخودآگاه روی ماشه رفته و کشته شده است. که علتش نشستهای تحقیر آمیز روزانه سازمان بود

گزارش سفر به کمپ اشرف 26 بهمن 1390

گزارش سفر به کمپ اشرف

عده ای از حاضران در مقابل کمپ نام فرزندانشان را که در کمپ ساکن هستند در دست دارند. در چند متری یکی از دربهای اصلی کمپ، ایست بازرسی ارتش عراق قرار دارد و آنان بدون مجوز از دفتر نخست وزیری به کسی اجازه عبور از این ایست بازرسی را نمی دهند. وقتی که کاروان ما به درب نزدیک شد، دهها خانواده با شعارهای”مرگ بر مسعود رجوی” و”ما خواهان ملاقات با فرزندانمان هستیم” به طرف ما آمدند.

مصاحبه با آقای عبدالله نیکبخت از بازگشتی های اخیر به ایران – قسمت اول 20 بهمن 1390

مصاحبه با آقای عبدالله نیکبخت از بازگشتی های اخیر به ایران – قسمت اول

محیط شهری که من بودم طوری بود که از بعد ازظهر شنبه تا ظهر یکشنبه که تعطیلی آنها بود از سوی گروههای سیاسی خارجه نشین میز کتاب و تبلیغات در خیابان برگزار می شد و من بدین طریق با سازمان آشنایی پیدا کرده و به دلیل اینکه اعلام برنامه های سیاسی شان برایم جذابیت ایجاد کرده بود، جذب آنها شدم. از سال 1364 برای آنها در اروپا کمک مالی جمع آوری کردم یعنی در بخش مالی فعالیت نمودم.

نامه سرگشاده آقای کریم غلامی به آقای مارتین کوپلر 20 بهمن 1390

نامه سرگشاده آقای کریم غلامی به آقای مارتین کوپلر

از شما درخواست دارم بطور ویژه به وضعیت بیماران و مجروحین رسیدگی شود و وضعیت حقوقی آنها در اولویت قرار بگیرد تا هرچه سریعتر به پزشک و دارو دسترسی پیدا بکنند تا از مرگ تعداد بیشتری جلوگیری شود. من تا سال 2009 درون این فرقه بودم آمار آن روز بیش از 50 مجروح که شامل فلج و قطع عضو بود و بعد از سال 2009 طی دو درگیری و اتفاقاتی که افتاده تعداد این مجروحین بیشتر شده است.

اعلام جدائی محمد رضا نجاریان از فرقه رجوی 10 بهمن 1390

اعلام جدائی محمد رضا نجاریان از فرقه رجوی

می خواهم با استناد به اظهارات خود مسعود رجوی بر این نکته تاکید کنم که برای او تنها چیزیکه واقعا هیچ ارزش و مفهومی نداشته و ندارد و براحتی آن را بذل و بخشش میکند جان انسانهاست. او همواره از قربانی شدن افراد استقبال میکند و هیچگاه به جان آدم ها و زندگی آنها فکر نمی کند. در اندیشه وی اگر هزاران نفر هم قربانی شوند باکی نیست. حتی از اینکه شنیده بود در 19 فروردین سی و چند نفر کشته شده اند ناراحت بود چرا که فکر می کرد که آمار می بایست سی صد و اندی نفر میشد

بازگشت صادق خاوری به وطن و کانون پر مهر خانواده – قسمت دوم 29 دی 1390

بازگشت صادق خاوری به وطن و کانون پر مهر خانواده – قسمت دوم

آقا صادق درادامه اندر شرح فرارش از زندان رجوی توضیح داد که حقیقتا وقتی صدای مادرم را از بلندگو شنیدم به زندگی امیدوارشدم و بتدریج طرح فرار ریختم و توانستم دونفر دیگر از اعضای ناراضی را با خودم از زندان رجوی رها بکنم. الان هم حس خیلی خوبی دارم که در کنار پدر و مادر و سایراقوام و نزدیکان خودهستم واز این بابت شاکر خدا هستم و خوب است اشاره بکنم وگواهی بدهم ازوقتی که ازسیاج پادگان فرارکردم ونزد نیروهای عراقی محافظ اشرف رفتم

گفتگو با عین الله شعبانی از رها شده های اخیر فرقه رجوی – قسمت دوم 29 دی 1390

گفتگو با عین الله شعبانی از رها شده های اخیر فرقه رجوی – قسمت دوم

اندک اندک مسئله خروج مجاهدین از عراق پیش آمد که رجوی باز هم سعی داشت با فریبکاری این مسئله را طرح کند که چون از زمان صدام در آنجا بودیم پناهنده محسوب می شویم پس دولت مالکی که بعدا سرکار آمد نمی تواند مانع ما شود و ما را اخراج کند و همین امر باعث درگیری با نیروهای عراق در سال 88 شد که باعث کشته شدن چندین نفر از سازمان شد.البته در همان موقع رجوی برای مشخص کردن افراد مسئله دار نشستی با افراد گذاشت که در آن تریبون آزاد بود و گذاشت تا افراد خواسته و مسائل خود را آزادانه مطرح کنند.

رجوی از خون من و امثال من استفاده می کند تا جان خودش را حفظ کند 28 دی 1390

رجوی از خون من و امثال من استفاده می کند تا جان خودش را حفظ کند

من نفری بودم که قبل از 19 فروردین برای مسئولین نوشته بودم که مایل نیستم در این سازمان بمانم و کشته بشوم ولی آنها با بی رحمی تمام این حرفهایم را نادیده گرفتند و در 19 فروردین من را طوری سازماندهی کردند که در جلوی صف قرار بگیرم و من در آن درگیری از دو ناحیه یعنی از شکم و زانو مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و در آن درگیری اکثر نفراتی که مجروح یا کشته شدند از کادرهای رده پایین بودند.

گفتگو با آقای سیروس غضنفری در باره سازمان مجاهدین – قسمت سیزدهم 15 دی 1390

گفتگو با آقای سیروس غضنفری در باره سازمان مجاهدین – قسمت سیزدهم

رجوی طی نشست هایی ادعا کرد علت شکستها مهر شما زنان و مردان بهم بوده و از من رهبری غافل شده اید پس چاره طلاق شما از همدیگر است. به این خاطر نشست های ازدواج و طلاق شروع شد و سازمان در سال 69 استارت طرح و اجرای بند الف از انقلاب ایدئولوژیک درون سازمانی را زد تا جلو ریزش گرفته شود و درب اشرف برای خروج نفرات بسته شود.

تقدیم به اسرای قرارگاه اشرف 13 دی 1390

تقدیم به اسرای قرارگاه اشرف

اینجا شهر غریبی است. آدم هایش هم غریبند. آنها مدام راه میروند، کار میکنند و البته حرف هم میزنند و اگر لازم باشد خود را”شهید” هم میکنند. البته آنها را خیلی وقت است که کشته اند ولی این را کسی به آنها نگفته است. آنها هر روز و هر ساعت کلامی را به زبان می رانند، شاید ترانه ای را زمزمه کنند، فریاد برآورند، ولی اینها گواه درونشان نیست.

گفتگو با آقای سیروس غضنفری در باره سازمان مجاهدین – قسمت دوازدهم 13 دی 1390

گفتگو با آقای سیروس غضنفری در باره سازمان مجاهدین – قسمت دوازدهم

هر موقع سازمان در یک مشکل تشکیلاتی قرار می گرفت برای جلوگیری از جداشدن نیروها یک بحثی را با عنوان بندی از انقلاب ایدئولوژیک مطرح می کرد. دراینجا سعی دارم شروع طرح انقلاب درونی سازمان را تشریح کنم. در سال 1363 سازمان به جهت شکست در شروع فاز مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران و ناکام از اجرای ترور رهبران انقلابی کشور با شکستی استراتژیک روبرو شد

خاطرات سفر به اشرف – قسمت دوم 12 دی 1390

خاطرات سفر به اشرف – قسمت دوم

در قلعه اشرف رجوی افراد را مورد شستشوی مغزی قرار می دهد تا برده او باشند. خیلی از نفرات بی آنکه اراده تصمیم گیری و انتخاب داشته باشند به عملیات فرستاده شدند و بیهوده کشته شدند. این مسائل دردناک است. از موقعی که رجوی نیروها را به عراق منتقل کرد تعداد زیادی مفت از بین رفتند حتی معلوم نیست جنازه یا قبر آنها کجا است؟ رجوی سالی یکبار اگر یادش بیفتد درود و سلامی بر آنها می کند

blank
blank
blank