اسلام بردبار از نظر فرقه رجوی
معلوم نیست منظور خانم رجوی از اسلام بردبار کدام است. آیا منظور، آن بیش از پانصد نفر اعضاء سابق است که به محض اعلام آمادگی برای خروج از فرقه در زندان های مختلف”شهر شرف” زندانی شدند و در زیر شکنجه قرار گرفتند. یا منظور بارش انواع تهمت ها و ناسزا به ناراضیانی است که تماماًً از فشار و اختناق موجود در فرقه به جان آمده بودند و یا رگبار فحش و ناسزاء به جداشدگانی است که توانسته اند ماهیت این فرقه را در مجامع بین المللی افشاء کنند؟
نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۱۵
: رهبران فرقه ی مجاهدین تبحر و تخصص خاصی در اعمال فشار سیستماتیک ذهنی و روانی نسبت به نیروهای درون تشکیلاتی داشتند. بیشتر مد نظرم افراد معترض و منتقد درون مناسبات تشکیلات مجاهدین است. آنان با توجه به تجربیاتی که داشتند حتی سعی می کردند از شیوه های ساواک برای ایجاد رعب و وحشت در درون تشکیلات پر رمز و راز خویش بهره ببرند.
مصاحبه با هادی شبانی – قسمت هشتم
در عملیات فروغ در روز اول درگیر ی تعدادی از این زخمی ها توان برگشت به عقب را داشتند و هنوز هم جاده برای برگشت باز بود و نفرات خودشان را به اسلام آباد و از آنجا به سر پل ذهاب می رساندند ولی از روز دوم در گیری زیاد شد و بدلیل محاصره منطقه تعداد زیادی در اثر تشنگی و گرمای زیاد د ر زیر پلها و… رها شده و کشته شدند.
به بهانه تأسیس
چگونه سازمان مجاهدین خلق تولد خود را جشن می گیرد در حالی که هیچ سنخیتی بین سازمان اولیه و عناصر مستقل و شجاع آن با سازمان فعلی موسوم به مجاهدین که اکنون به گواه همه متخصصین و نویسندگان بیشتر یک فرقه مخرب است تا یک سازمان سیاسی، وجود ندارد.
جداشدگان مورد توجه نماینگان پارلمان اروپا
روز سه شنبه نهم سپتامبر 2008 جلسه ای در پارلمان اروپا توسط هیئت روابط ایران و پارلمان اروپا برگزار گردید. هدف و توجه این جلسه معطوف به”بحث پیرامون سازمان مجاهدین خلق – شورای ملی مقاومت و فعالیت های آن” بود که ازجمله دعوت شدگان خانم آن سینگلتون عضو سابق سازمان مجاهدین خلق بودند.
پیروزی اندیشه ی مثبت، ناکامی منطق مجاهدین
خوشبختانه هم اکنون و با در نظر گرفتن تحولات موجود می توان اذعان کرد رهبران تروریست مجاهدین به گذرگاهی رسیده اند که بازگشتن را به آنان امکانپذیر نمی سازد. گذرگاهی که تلاشی تشکیلات و مناسبات توتالیتر و غیر دموکراتیک فرقه رجوی و رهایی افراد تحت اسارت و مستقر در قرارگاه اشرف را بشارت می دهد.
اینجا زمانی اشرف بود
. اینجا همانجایی است که افراد زیادی به نام کسب آزادی فریب خوردند و در عوض مبارزه برای آزادی، برای نجات خود از دیو فرقه دست به مبارزه برمی داشتند تا بلکه بتوانند خود را نجات دهند. اینجا جایی بود که همگان برای همیشه یا دست کم برای مدتی بس طولانی واژه هایی مثل انقلاب و قیام و آزادی را به نفع خود به بازی گرفته بودندچرا که به مسلخ رفته بود و استحاله شده بود و به اسم فرقه و پیروی از فرقه و زندگی برای فرقه راه رفتن روی پای فرقه را در پیش گرفته بودند.
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۲۶
ماجراهای عجیب و غریبی بعد از بحث هژمونی زنان در قرارگاه اشرف بوجود آمد. واقعیت این بود مسئولان قرارگاه اشرف سعی داشتند افراد را به هر نحوی شده حتی از غذاخوردن آنان گرفته تا خوابیدنشان تحت کنترل شدید داشته باشند تا حتی یک نفر از اشرف خارج نشود و صدای اعتراضی بلند نگردد رهبری سازمان به هر بهانه ای بود فقط به حفظ تشکیلات فکر می کرد زیرا در صورت فروپاشی تشکیلات ماهیت واقعی رهبری سازمان آشکار می شد
ضربالاجل ششماهه دولت عراق برای خروج مجاهدین
دولت عراق امروز رسما ضربالاجلی شش ماهه برای خروج اعضای گروه تروریستی مجاهدین از این کشور تعیین کرد. سرتیپ”عبدالکریم خلف” سخنگوی وزارت کشور عراق رسماً اعلام کرد: دولت عراق برای خروج نیروهای سازمان مجاهدین خلق از خاک این کشور ضربالاجل شش ماهه تعیین کرده است.
اشرف نه. بگوئید معسکرخالص
بعد از اینکه قرارگاه مجاهدین خلق درعراق به کنترل عراقی ها در آمد فرماندهان نظامی عراقی به شدت از به کار بردن نام”اشرف”برای این قرارگاه امتناع میورزند و قرارگاه را با نام معسکرالخالص می شناسند و آنها در تمام قراردادها و برگه ها و فرمهای تحویلی به مجاهدین از همین نام استفاده کرده اند
گفتگو با آقای غلامرضا شیردم – قسمت هشتم
نیروهای تشکیلاتی در مسیر و برای اهداف سازمان کورکورانه و با تمام وجود در اختیار رهبری عقیدتی سازمان باشند و به اصطلاح در رهبری مسعود و مریم ذوب بشوند و گرنه کوچکترین تخطی از دستورات رهبری عقیدتی و یا تردید در پذیرش اطاعت مطلق تشکیلاتی، خشم و نفرت رهبری سازمان را در پی خواهد داشت.
ارتش ورشکسته – قسمت هیجدهم
فرقه مجاهدین نیز از این وضعیت مهمانان ناخوانده عراق در جهت حفظ تشکیلات پلیدشان بهره برداری کرده و همچنان به سرکوب و ضرب و شتم ناراضیان درونی میپرداختند.اما دیگر کار از این حرفها گذشته بود و گردباد نابودی سرتاپای فرقه را فرا گرفته بود هر چه آنان بیشتر دست به سرکوب میزدند نیروهای ناراضی نیز شدیدتر و با صراحت تر اعتراضاتشان را بیان میکردند.