جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
ارتش ورشکسته – قسمت دوازدهم 13 خرداد 1387

ارتش ورشکسته – قسمت دوازدهم

تمامی افرادی که در جریان پالایشات درون تشکیلاتی فرقه در زمان زمامداری صدام حسین بر عراق، توسط مسئولین ناپاک فرقه ناجوانمردانه مورد شکنجه روحی و فیزیکی و انواع رفتارهای وحشی گرایانه قرار گرفته بودند، حال این شرایط را فرصت مناسبی برای شروع طغیان دوباره بر عیله استبداد رجوی و همچنین علیه تشکیلات سکت و متحجرانه فرقه مجاهدین میدیدند.

گفتگوی با آقای غلامرضا شیردم عضو سابق فرقه مجاهدین – قسمت ششم 24 اردیبهشت 1387

گفتگوی با آقای غلامرضا شیردم عضو سابق فرقه مجاهدین – قسمت ششم

من شخصاً علائم شکنجه را روی بدن رضا دیدم رضا می گفت به مدت 2 سال در سلول انفرادی بود صرفا به خاطر اینکه نمی خواست در سازمان بماند و تقاضای خروج از اشرف را کرده بود. او به من گفت: یک مادر پیر 70 ساله دارم که به غیر از من کس دیگری را ندارد و به مسئولین سازمان گفته بودم برای کمک به مادر پیرم مایلم از اشرف خارج شوم و به ایران بازگردم. ولی آنها قبول نمی کردند و تاکید داشتند به هر ترتیبی شده اجازه نخواهند داد از قرارگاه اشرف خارج شوم تا اینکه در یکی از روزها مشاجره شدید با فرماندهان به درگیری فیزیکی منجر شد و مرا بشدت تحت شکنجه قرار دادند و این بلا را به سر من آوردند.

از حکم انگلیسی استقبال می کنیم 23 اردیبهشت 1387

از حکم انگلیسی استقبال می کنیم

من آدم های گرفتار زیادی را در اشرف می شناسم. آنها که از سر ناچاری و… در اشرف زندانی شده اند. از ارائه ی اسامی این افراد خودداری می کنم زیرا می دانم با نشرهر نام از زبان جداشدگان و منتقدین چه بلایی بر سر این دوستان خواهند آورد. حکم انگلیسی تبعات و الزاماتی برای فرقه خواهد داشت و نهایتا می توان چنین برداشت کرد که چشم خانواده های این افراد به دیدار عزیزانشان روشن خواهد شد.

صدای آزادیخواهی در فرقه 17 اردیبهشت 1387

صدای آزادیخواهی در فرقه

سعید که در نوجوانی به معرکه گردانان قتلگاهش پیوسته بود بمحض آگاهی از افکار ونیت خبیثانه رهبران بد سیرت مدعی رهبری آزادیخواهی (طبق اطلاعات دریافتی از درون تشکیلات سیاه فرقه ضاله شب پرست) خواستار جدایی بود ولی زندانبانان دیوسیرت اشرف که تحمل جدایی بدنه تشکیلات را نداشتند و از آنجایی که دل این اسرا مملو از زخمهای شکنجه خبیثانه رجویستی بوده، آزادی اشان و راه یابی به دنیای آزاد برای این فرقه ضاله، گران تمام می شد، بنابراین سعی نمودند تا با شیوه های مختلف، جان جدایی طلبان را بستانند! و در نهایت بیشرمی از اینان بنام شهیدان تشکیلات نیز یاد می نمایند!

تأکید فرقه ی رجوی بر اسارت زنان 16 اردیبهشت 1387

تأکید فرقه ی رجوی بر اسارت زنان

اسارتگاه اشرف باهزارزن اسیرذهنی درواقع آخرین سنگروخاک ریز ویادگاراین فرقه می باشد چراکه بابازشدن دربهای اشرف برروی این زنان ورسیدن آنها به دنیای آزاد نه تنها باعث فروپاشی کامل این فرقه خواهدگردید بلکه با به سخن درآمدن این زنان ستم دیده که بیش ازدودهه دراسارت ذهنی- فیزیکی- احساسی این فرقه قرارداشته اند می تواند باعث پرده برداری کامل ازمناسبات برده داری این فرقه تروریستی درقرن حاظرگردد.

نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۱۲ 15 اردیبهشت 1387

نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۱۲

خیلی زجر آور بود روان و ذهن ما را تحت فشار وحشتناک گذاشته بودند به طوری که حس می کردیم واقعا به بن بست رسیدیم.احساس عجز وناتوانی به ما دست داده بود. از طرف دیگر به خودم می گفتم: چرا مونده ام اشرف؟ و در جستجوی راه حلی برای فرارازاین فضای جهنمی بودم. ما بعد از آزادی از اسارت سازمان در اینجا داریم از شرایطی صحبت می کنیم که نیروهای سازمان در عراق در آن قرار داشتند.

باورشان نمی شد از داخل زنگ می زنم 15 اردیبهشت 1387

باورشان نمی شد از داخل زنگ می زنم

بدلیل در لیست تروریستی قرارداشتن آنان در کشورهای آمریکا و اروپایی دیگر مثل قبل نمی توانند عکس العمل جدی داشته باشند و در صورت شکایت، شدیدا مورد برخورد پلیس قرار می گیرند ولی در رابطه با آمدنم برخورد کوچکی داشتند و چند نفر از نیرو های خود را به محل کارم به بهانه صرف غذا فرستادند من ابتدا اصلا آنها را نمی شناختم ولی موقع خروج با همکار ایرانیم شروع به صحبت کردند و سعی داشتند که با طعنه و تمسخر و توهین و… مرا نزد همکارم خراب کنند. آنها در واقع منتظر عکس العمل من بودند تا با من برخورد فیزیکی کنند که دوستم آنها را از رستوران خارج کرد.

قاتلین سعید نوروزی تحت پیگرد قانونی 15 اردیبهشت 1387

قاتلین سعید نوروزی تحت پیگرد قانونی

دادگاه عالی عراق پس از استماع شکواییه خانواده نوروزی پرونده ای در این رابطه تشکیل داده و 33 تن از رهبران سازمان مجاهدین مستقر در قرارگاه اشرف از جمله ؛”مژگان پارسایی جانشین مسعود رجوی در قرارگاه اشرف،صدیقه حسینی مسئول اول سازمان مجاهدین در قرارگاه اشرف،زهره قائمی یکی از فرماندهان ارشد مجاهدین،عباس داوری،مهدی ابریشمچی،حسین ابریشمچی،حسن زمان وزیری،هادی متقالچی(دکتر خسرو)،حمیدرضا آرمانخواه،حجت بنی عامری و…” را تحت پیگرد قانونی قرار میدهد.

کسی بدون اطلاع رهبری نفس نمی کشه 15 اردیبهشت 1387

کسی بدون اطلاع رهبری نفس نمی کشه

مسئول ما هم از لایه های انقلاب کننده بود و الباقی نفرات بخش ما هنوز انقلاب نکرده بودند نصف بیشتر ما مجرد بودیم و بقیه که شامل خواهر و برادرها (زنها و مردها) متاهل بودند. بعضی ها بدلیل بچه دار بودن هر شب به اسکان می رفتند و در حقیقت آنها کسانی بودند که یا با بچه خردسال وارد سازمان شده بودند یا بچه هایشان در سازمان بدنیا آمده بودند.

نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۲۳ 08 اردیبهشت 1387

نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۲۳

خوب این موضوع باعث می شد که مردها خیلی آزرده و سرخورده شوند و آنها نیز در هر فرصتی با خانم ها در اشرف برخورد بدی میکردند. می خوام ناصر جان استنباط خودم را از سخنان شما به این شکل بیان کنم که در واقع روش ها و تحلیل های مسعود وقتی در مناسبات سازمان عملی شد و در بین مردان و زنان مستقر در قرارگاه اشرف و یا سایر قرارگاههای سازمان در عراق عینیت یافت نه تنها برابری بین زن و مرد ایجاد نکرد که به کدورت ها و کینه های بین زنان و مردان دامن زد. زیرا رابطه ها مطلوب، مفید و انسانی نبود. و خانم ها در نهایت به طور ناخودآگاه خشن تر و مبدل به تیپ هائی تند خو می شدند.

خاطرات قلعه اشرف – قسمت شانزدهم 07 اردیبهشت 1387

خاطرات قلعه اشرف – قسمت شانزدهم

در واکنش و اعتراض به نشست طلاق و دستور مسعود به طلاق اجباری اعضای سازمان، تعداد زیادی از افراد مستقر در قرارگاههای سازمان در عراق که پاسپورت داشتند با زن و فرزندانشان قرارگاههای سازمان را در عراق ترک کردند و به کشورهای اروپایی رفتند و تعداد دیگری نیز بدون همسرانشان رهسپار کشورهای غربی شدند. و عده ای نیز که بحث طلاق را نپذیرفتند و اما مایل نبودند از سازمان جدا بشوند در عراق ماندند و تا سال های 72 – 73 در هر هفته یک روز به پیش زن و فرزندان خود می رفتند اما بعدا تحت فشار رهبران سازمان همسرانشان را برای همیشه طلاق دادند و حتی فرزندانشان را نیز هیچگاه ندیدند زیرا سازمان مسئولیت سرپرستی آنها را بر عهده گرفت و آنها را به کشورهای اروپایی یا امریکا و کانادا فرستاد.

دوزخیان 04 اردیبهشت 1387

دوزخیان

باید بگویم و شهادت دهم که چنین بازی زشتی با خانواده ما هم رفت. رجاله مذکری به پسرم تلفن کرده بود تا به تهمت های رجوی گونه بر مادرش روند. جوانی که مجرب از حوادث تلخ رجوی ها، اساسا از سیاست دوری می جوید و با زندگی در جامعه ی آزاد سوئد، رشته ی تحصیلی اش و همچنین بلند نظری ذاتی، فرقه بازی را محکوم می کند.

blank
blank
blank