پاسخ کانون آوا به اظهارات الف- مینو سپهر
اندیشه گفتگو با سازمان مجاهدین از آن جهت ضروری است که در شرایط فعلی و با گذشت ربع قرن وابستگی مجاهدین آنان حرفی برای مردم ایران ندارند و باید کیسه خالی و اندیشه عقب مانده و ارتجاعی آنان هر چه بیشتر در سطحی گسترده تربا حضور خودشان بر ملا گردد و دقیقا به همین دلیل است که تاکنون نه با جدایی طلبان از این سازمان بلکه با هیچ نیروی سیاسی در اپوزیسیون باب گفتگو را نداشته ونخواهند داشت و ما به دلیل شناخت عمیق از این وجهه سازمان دقیقا بر این امر انگشت تاکید میکذاریم
مصاحبه بنیاد خانواده سحر با خانم بتول سلطانی – قسمت دوم
در مقابل تمامی حرفهای آنها من یک حرف بیشتر نداشتم. اصرار داشتم که تنها میخواهم با حسین بدون واسطه صحبت کنم و رد بچه هایم را میخواهم. صراحتا به آنها گفتم که سر سوزنی به سازمان مجاهدین خلق اعتماد ندارم و پولش را هم نمیخواهم و پایم را هم به قرارگاه نخواهم گذاشت. گفتم که شما میگویید به حسین فرمان خواهید داد با من زندگی کند و فرزندانم را نزد من خواهید آورد ولی طی این چند روز و اینهمه تماس که گرفته اید حتی حاضر نشده اید یک بار حسین را پای خط بیاورید و یا امکان تماس من با دختر و پسرم را فراهم کنید.
جهنم روی زمین
با گذشت زمان و بازشدن دست رجوی وسازمانش که اشتباه پشت اشتباه و غلط اندر غلط ماهیت فرقه ی خونخوار مافیایی اش آشکار گشت. همراه با امواج سرکش رویگردانی و گسستن ها، حربه ی لئیمانه ی رجوی هم صیقل داده شد و قلب های بیشتری درید. تهمت زدن و توهین وفحاشی هاست که کعب الاحبارهای بی آبرو و میرزا بنویس های گنهکار رجوی به رقعه می زنند ودر نهایت نه بیشتر از آبروی خود می برند و لبخند تلخ وتمسخر بر لب هر ناظری می رانند.
گفتگویی پیرامون مناسبات فرقه ای سازمان مجاهدین
شما جزو معدود کسانی هستید که موفق شدید از قلعه اشرف فرار کنید یعنی از خاک عراق و از قلب پایگاههای مجاهدین، آنهم در عراق در دورانی که سربازان عراقی و گارد صدام حسین حضور داشتند. بهرصورت چه چیزی باعث می شود که انسان در مناسباتی که آگاهانه وارد می شود به نقطه ای می رسد که باید فرار کند.مگر آنجا زندان بود که شما می بایست فرار میکردید؟
رشد روند فرار و جدایی از زندان بزرگ اشرف در عراق
این شرایط در حالی است که رهبری فرقه مانع از انتشار اخبار مربوط به این جداییهای گسترده و ریزش نیرو در بدنهی تشکیلات سازمان مجاهدین خلق شده است، چرا که انتشار اخبار جدایی اعضای سازمان مجاهدین از این فرقه موجب گسترش هر چه بیشتر این روند خواهد شد.
کنفرانس خبری اعضاء جدا شده از مجاهدین در پاریس و سکوت مجاهدین
اما پیشاپیش دبیرخانه شورای ملی مقاومت از قول اعضاءو مسئول شورا در اطلاعیه ای که به تاریخ 30 مارس 2008 (یعنی 6 روز قبل از برگزاری کنفرانس خبری) در سایت همبستگی ملی (سایت رسمی و وابسته شورای ملی مقاومت و مجاهدین) انتشار یافت،مجموعه ای از اطلاعات غلط را روی رسانه های خود قرار داد که موجب سرافکندگی بیشر شورایی ها و سازمان مجاهدین شد.
سنت یکسویه نگری به مجاهدین را پایان دهید
اما مجاهدین در مواجهه با رسانه های آزاد با تقسیم بندی دو قطبی آنها به خودی و غیر خودی مجال هر گونه تعامل با مخالفین و منتقدین و بعضا طرفداران خود را مسدود کرده اند. با درک این ضرورت و از سر ناگزیری اخیرا مجاهدین به تاسی و الگوبرداری ناشیانه ای از نوع سیمنارهای سیاسی در اشرف مبادرت نموده اند که در نوع خود جالب و دیدنی است. فی المثل با طرح موضوعی اعضای سازمان از زوایای مختلف درباره آن صحبت می کنند و به تناوب از حاضرین خواسته می شود درباره موضوع و محتوای سخنرانی ها سوالات و ابهامات خود را مطرح کنند.
اینجا اشرف است، غروبکده آرمان هزاران انسان آزادیخواه
در آنسوی اشرف انسانیت را نابود کرده اند در کمال شقاوت و بی رحمی. فرزندان را وادار می سازند تا به والدین اهانت نمایند و والدین را مجبور می سازند تا عطوفت مادری و محبت پدری را زیر پا نهند و نمایشی از زشتی ها را خلق نمایند بدین شکل نیت پلید رهبر سفاک را عریان نمایند.
مسافرانی غریب
یک کنفرانس خبری با ابتکار انساندوستانه انجمن”حمایت از مهاجرین و ایرانیان مقیم فرانسه” (آریا) و در حضور تعدادی از جدید ترین اعضاء جدا شده از سازمان مجاهدین که خود را به پاریس رسانده بودند، راس ساعت 1700روز شنبه 5 آوریل 2008 با شرکت تعدادی از شهروندان ایرانی، فرانسوی و با همراهی دیگر شخصیت های مطبوعاتی،سیاسی،رسانه ای و سایر انجمن های حقوق بشری برگزار شد.
گفتگوی با دو تن از نجات یافتگان از سازمان مجاهدین خلق
تصویری که از سازمان داشتم آن چیزی نبود که در عمل دیدم. آنچه فکر میکردم با آنچه مشاهده کردم از زمین تا آسمان فرق میکرد. چیزی که خیلی بارز و شاخص بود مقوله خانواده بود که در بدو ورود اصلا اشاره ای به آن نکردند که خانواده دشمن مبارزه است. تحقیر و توهین روزمره رواج داشت و مدام توی سر افراد میزدند. هرگونه عاطفه و علاقه به غیر از در خصوص رهبری حرام بود. فرد را از خودش تهی میکردند. یک سره بحث های مزخرف در مورد زن میکردند که نهایتا حاصل آن این بود که همه زن ها ملک طلق مسعود رجوی هستند. آزادی زن که سازمان ادعا میکند دروغ محض است.
مثالهایی از انقلاب خواهر مریم
نفر اول برادر مسئولی بود که به گفته خودش 20 سال سابقه مبارزه و فارغ التحصیل رشته مهندسی، گفت: خواهر به خدا اگر از خودم بگویم، من تازه فهمیدم که واقعا گاوی بیش نبودم، واقعا خواهر مریم وقتی مثالی و یا نمونه ای میگوید خیلی راه گشا است. من هم واقعا در مسیر انقلاب مریم مثل گاو وسط خیابان ایستاده بودم و هرچه ماشین انقلاب بوق می زد توجه نمیکردم و همینطور راه انقلاب را بسته بودم.
مصاحبه جداشده ها با روزنامه سوئیسی
هوشیار میگوید: در قرارگاه ها مجاهدین فضای بسته یک فرقه حاکم است و رجوی تنها چیزی است که می توانی بشنوی و یا ببینی. حتی این هم کافی نبود افراد متاهل از یکدیگر جدا شده و طلاق های اجباری در جریان بود و افراد میبایست انتقاد از خود را در مقابل فرماندهان با تیغ کشیدن به خود انجام دهند. به این طریق می بایست تسلیم کامل انجام می شد و هرکس که متوجه نمی شد می بایست تحقیر را برای خود بخرد.