ریزش از بدنه به راس مجاهدین سرایت کرده
می توان زندگی فرقه ای ده ها امثال نادره افشاری ها، معصومه یگانه ها، مرضیه قرصی ها، شالچی ها، ملک ها و… را مرور کرد و به این سوال بنیادی رسید برای کدام هدف، به چه قیمتی، از کیسه چه کسانی و تا کی؟ چهره شکسته و غمزده بتول سلطانی و چشمان مضطرب و بهت زده اش و درددلهای متاثرکننده اش بیش از هر چیز یک دادخواهی تاریخی را فریاد می کند. سخن گفتن از بحران داخلی مجاهدین و ریزش قریب الوقوع بهمن وار آن به هر حال اتفاق خواهد افتاد. که اگر نیفتد باید به علیت و عقلانیت و خیلی چیزها تردید و شک کرد. اگر قرار بود رجوی و مجاهدین به بهای چنینی هزینه های سنگینی دوام و بقا بیابند به گمانم دوران فراعنه و برده داری و… کماکان ادامه می یافت. بتول سلطانی دقیقا خود را از موقعیتی جدا کرده است که ظاهرا بر اساس تحلیل های رجوی منطقا به دلیل تشخص و شخصیت کاذبی که به امثال او داده جای هر گونه تردید و شک و جدایی را مسدود می کرده،
شرح ماجرای مراجعه خانم بتول سلطانی و بستگانش به قرارگاه اشرف
بعد از معطلی بیش از یکساعت در مقابل درب قرارگاه خانم ژیلا دیهیم از مسئولین سازمان آمده و گفت که مراجعه کنندگان باید تک تک به اتاق ملاقات داخل قرارگاه بیائید که نفرات قبول نکردند و خواستند که آقای حسین مرادی را بدون واسطه و در بیرون قرارگاه ملاقات کنند. مسئولین سازمان به بهانه های مختلف وقت کشی میکردند. مثلا میگفتند که حسین در دسترس نیست و یا اینکه حسین باید آماده شود (لابد به لحاظ ذهنی). دو نفر از مسئولین ارشد سازمان یعنی خانمها ژیلا دیهیم و فاطمه طهوری (زرین) سعی میکردند با مراجعات خود نفرات را به بهانه های مختلف از یکدیگر جدا کنند ولی آنان نپذیرفتند.
بجای پول دادن به وکیل مفت خور، این پول را خرج مردم ایران بکنید
اگر سمیه 18 ساله بوده است پس آن ورقه رضایت نامه به امضای پدرمان چیست که به دادگاه عراق ارائه کرده اید؟ از یکطرف در تلویزیون دستگاه قضائی عراق را مسخر ه می کنند از طرف دیگر چند تا وکیل استخدام می کنند تا حکم سه تا ضد بشر را بر گردانند. البته دراین مورد به روی خودشان و به اطلاع هوادارنشان هم نمی آورند. زیرا ادعاهای آنان را باطل می کند.
گفتگو با مهندس خسرو جانثاران پیرامون تاثیرات تشکیل”بنیاد سحر”
آقای مهندس جانثاران خیلی متشکرم از وقتی که در اختیار ما گذاشتید و خواهش میکنم به عنوان اولین سوال ضمن معرفی خودتان بفرمائید که آیا در حال حاضر خبر دارید اعضای خانواده شما درمناسبات مجاهدین در کجا قرار دارند؟
به گروگانگیری فرزندانمان در پادگان اشرف پایان دهید
سخنان تاثیر گذار آقای خدابنده که درد مشترک همه انسانها و خانواده های آزاده می باشد تاثر و اشک های غلتان برصورتهای پر مهر، ساده و صمیمی خانواده های زحمت کش گیلکی نمایان ساخت و بعضی از خانوادهها از ایشان دعوت نمودند تا ضمن حضور بیشتر در استان، مهمان سفره های آنها باشد.
متن گفتگوی میلاد آریایی با آقای رضا اسدی مدیر” سایت پرواز”
این را قبل از اینکه جنگ عراق و آمریکا شروع بشود در یک پیامی به آنها وحتی سران آنها گفتم که به نفع شماست از این فرصت استفاده کنید واز خاک عراق بیرون بیایید، آنجا گور شما خواهد بود و اگر بیرون نیایید گور شما در آنجا کنده شده و آماده است شما را درخود ببلعد، ولی متاسفانه گوش نکردند، نه به حرف من و نه به حرف هیچکس دیگرگوش نمیدهند.
« پیروان شیطان » و دستیاران
هرکس از شرارتی که مرتکب شده است سخن گوید و بدان واکنش نشان دهد، به زشتکاری که از وی سرزده است می اندیشد وبا تمام روح یکسره اسیر هرآنچه بدان می اندیشد، می شود و بدین ترتیب اسیر زشتکاری می ماند و یقینا قادر به بازگشت نخواهد بود، زیرا روح او خشن و دلش تباه و به علاوه چه بسا دچار اندوه می شود،
کتاب گسستن بند و زنجیرها
کتاب” گسستن بند و زنجیرها” توسط آقای استیون حسن به رشته تحریر در آمده است. وی در شجاعتی بی نظیر فعالیت خود را در یکی از فرقه ها درمعرض نقد جدی قرار داد و پس از پی بردن به اشتباهات گذشته خود در صدد کمک به قربانیان در بند فرقه ها برآمد و در این راستا کتاب”گسستن بند و زنجیرها” را بر پایه مبانی و واقعیت های علمی و تجربی نوشت. مجموعاً آقای استیون حسن مدت 23 سال است که مشغول به کار روان درمانی و روشنگری در امور فرقه ها می باشد و تجربه فراوانی در زمینه شناخت و ساختار فرقه های مختلف دارد. همچنین آقای استیون تحصیلات خود را در زمینه مشاوره روح روان در مرکز سلامت روان دانشگاه کمبریج انجام داده است.
گفتگو با آقای غلامرضا شیردم عضو سابق فرقه مجاهدین – قسمت چهارم
آخر کجای این سازمان انقلابی و مردمی است تعدادی آدم عقده ای در سازمان مجاهدین جمع شدند و با سرنوشت بچه های مردم بازی می کنند و از ین طریق عقده های خودشان را خالی می کنند و برای کسب قدرت به هر روش غیر دموکراتیک و غیر اخلاقی متوسل می شوند.
خاطرات قلعه اشرف – قسمت پانزدهم
کسی اجازه نداشت به تنهائی قدم بزند یا در فکر فرو رود که بدترین نوع شکنجه روانی بشمار می رفت. افراد می بایست هر سه ماه یکبار و یا 6 ماه یکبار برگه ها و تعهد نامه هایی که مسئولان قرارگاه اشرف به آنها می دادند را بی چون و چرا امضاء کنند. برگه ها به شکل های مختلف و با متن های مختلف بود. برای مثال باید برگه ای را امضاء می کردی که در آن نوشته شده بود:” وقتی شکست خوردیم، خیانت نکنی، وقتی دستگیر شدی، عملیات انتحاری انجام دهی یا متعهد بشوی همه روزه در صبحگاه و شامگاه شرکت کنی، مطیع کامل دستورات تشکیلات و فرماندهان خود باشی و هر چه را آنها گفتند”
سیاهی لشگر شدن جوانان در استودیوهای مجاهدین از تورنتو تا بغداد
بغلش کردم. باهاش شروع به صحبت کردن کردم. حال همه خانواده را پرسید. بعد از مدتی جلوی آ ن دو زن که بعدا فهیمدم فرماندهان سمیه بودند گفتم چرا ای بهش گفتم سمیه چرا نمی آی برگردی. بیا بریم. در حالیکه به آن دو همراه نگاهی کرد با خنده ای گفت حرفش را نزن وقتی اومدی دیگه اومدی. دوزاری من کج بود اول نفهمیدم یعنی چه؟ ولی بعد ا فهمیدم که اگر خروج آسان بود که اینقدر کار و پول برای بچه های کم سن و سال خرج نمی کردند که از سیاست چیزی نمی دانستیم.
مصداقی از یک مامور زبده فرقه مجاهدین
سپس با توهین به ملت ایران میگوید که:”مشکل اینجاست که ما و جامعه مان عقب مانده ایم.” وبرای این عقب ماندگان رجوی را بهترین گزینه میداند؛ او انکار نمیکند که رجوی یک فرقه را تشکیل داده است و میگوید:”طرف محدوده ی قدرتش یک سایت فکسنی است خدا را بنده نیست. والا اگر به جای رحوی بود که فداییانی داشت که حاضر بودند جانشان را به خاطرش بدهند، من و شما را از روی زمین برمی داشت.””