بعد از معطلی بیش از یکساعت در مقابل درب قرارگاه خانم ژیلا دیهیم از مسئولین سازمان آمده و گفت که مراجعه کنندگان باید تک تک به اتاق ملاقات داخل قرارگاه بیائید که نفرات قبول نکردند و خواستند که آقای حسین مرادی را بدون واسطه و در بیرون قرارگاه ملاقات کنند. مسئولین سازمان به بهانه های مختلف وقت کشی میکردند. مثلا میگفتند که حسین در دسترس نیست و یا اینکه حسین باید آماده شود (لابد به لحاظ ذهنی). دو نفر از مسئولین ارشد سازمان یعنی خانمها ژیلا دیهیم و فاطمه طهوری (زرین) سعی میکردند با مراجعات خود نفرات را به بهانه های مختلف از یکدیگر جدا کنند ولی آنان نپذیرفتند.
برچسب ها
منتظر خبر آزادیت هستیم نامه رضا حمزه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی
درگیری با حشمت و رشید؛ آغاز اسارت من خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجم
مرا فریب دادید چند کلامی با مسعود رجوی
نامه رضا حمزه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی
سلام برادر زن عزیزم خوبی عباس سلامتی در چه حالی؟ من شما را همچون برادر خودم می دانم و از خداوند می خواهم همیشه سالم باشی. من و خواهرت فاطمه همیشه به یاد شما هستیم. از رفتنت چندین سال می گذرد و من و خواهرت نگران شما هستیم. کاش می دانستیم در چه وضعیتی هستی. […]
خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجم
رضا گوران در قسمت قبل خاطراتش درباره تعدادی از عملیات های ایذایی و تروریستی سازمان در خاک عراق و در خاک ایران مواردی را بیان کرد از جمله انفجار اتوبوس پیشمرگه ها در منطقه کفری عراق، عملیات بزرگ در خاک ایران و همچنین سه دانش آموزی که برای انجام عملیات به داخل ایران فرستاده شدند. […]
چند کلامی با مسعود رجوی
آقای رجوی می خواهم سخنی را با شما آغاز کنم آنقدر در تشکیلات شما سختی کشیده ام که نمی دانم از کجا شروع کنم. من در زمان جنگ سرباز بودم و در جبهه بدست نیروهای شما اسیر شدم. مرا به اردوگاه خودتان منتقل کردید در اُردوگاه توسط افرادی بنام سید سادات دربندی (عادل) و مجید […]

