آرش رضایی: مهرداد جان، در رابطه با خودکشی کریم پدرام ممکن است لطفا بیشتر توضیح بدهید؟
مهران کریم دادی: پس از کشته شدن کریم در قرارگاه شایع شد او خودکشی کرده است اما مسئولین و فرماندهان قرارگاه اشرف می خواستند اینگونه به نیروها القاء کنند کریم در اثر یک حادثه و اشتباه کشته شده است. اما دوستان کریم می گفتند این اواخر او خیلی مسئله دار شده بود و در بیشتر مواقع معترض بود.
قادر رحمانی: ببخشید آرش جان، شما که خودت سالهای درازی در متن مناسبات مجاهدین بودی حتم دارم با موارد بیشماری از افراد معترض در درون تشکیلات و سازمان برخورد کردی که شاید بعدها منجر به خودکشی شده است و به این خاطر شاید بهتر از ما بدانی رهبران سازمان و مسئولین تشکیلات معمولا عادت داشتند تا خودکشی نفرات که نتیجه فشار مداوم و همیشگی بر افراد بود را انکار و به سایر نیروها و افراد اینطور وانمود می کردند آنها تصادفی کشته شده اند‼. همه ما می دانیم رهبران سازمان خیلی حساسیت داشتند نسبت به اینکه خودکشی افراد در داخل سازمان و یا بیرون از آن درج کند و مبادا سازمان زیر سوال برود. در حقیقت هر کدام از نفراتی را که فرماندهان ما می گفتند با شلیک خود به خودی کشته شده است افرادی بودند که سابقه متناقض شدن با سازمان را داشتند و این موضوعی نیست تا از دید و نگاه کسی پنهان بماند.
مهران کریم دادی: بله، دقیقا قادر به نکته خوبی اشاره کرد. افرادی که در قرارگاهها و پایگاههای سازمان در طی این سالها خودکشی کردند افرادی بودند بشدت نسبت به سازمان و مواضع آن مسئله دار شده بودند. می توان با اعتماد حرف قادر را تایید کرد.
قادر رحمانی: از جمله کریم پدرام، او دچار مشکلات روحی شده بود. کریم جزء افرادی بود که از محور هفت با ما بود و ایشان هیچ موقع تمایل نداشت صحبتی با کسی بکند. او معمولا گوشه گیری می کرد و بیشتر فردی درونگرا بود و علاقه شدیدی داشت تا فقط کار اجرایی بکند. بخاطر اینکه ذهنش تحت فشار بود. ایشان بقدری تحت فشار مسئولین سازمان قرار گرفت تا در نهایت رگ خودش را در وان حمام با تیغ زد و به این شکل خودکشی کرد.
مهران کریم دادی: کامران هم یکی از افرادی است که در اشرف خودکشی کرد.
قادر رحمانی: فکر کنم منظور مهران کامران بیات باشد؟
مهران کریم دادی: بله دقیقا.
سعید باقری دربندی: در باره کامران بیات هم واقعیت را به ما نگفتند و در نشست ها می گفتند: او در طی یک حادثه کشته شده است.
قادر رحمانی: کامران نیز از نفراتی بود که بشدت به سازمان و عملکرد فرماندهان متناقض شده بود و به این دلیل خیلی تحت فشار بود در مورد کامران هم گفتند او بنا به شلیک خود به خودی و اتفاقی کشته شد.
آرش رضایی: رهبران فرقه ی مجاهدین تبحر و تخصص خاصی در اعمال فشار سیستماتیک ذهنی و روانی نسبت به نیروهای درون تشکیلاتی داشتند. بیشتر مد نظرم افراد معترض و منتقد درون مناسبات تشکیلات مجاهدین است. آنان با توجه به تجربیاتی که داشتند حتی سعی می کردند از شیوه های ساواک برای ایجاد رعب و وحشت در درون تشکیلات پر رمز و راز خویش بهره ببرند. روش های پیچیده شکنجه روحی و فیزیکی افراد با استفاده از یافته های روانشناختی نیز جزئی از فرآیند فشار سیستماتیک به نیروهای منتقد و معترض بود. در این میان نشست عملیات جاری یکی از روش های مستمر و مداوم اعمال فشار ذهنی و جسمی بر افراد مستقر در قرارگاههای سازمان بود که به نتایج ویرانگر و گاه تاسف باری منجر می شد. خودکشی افراد محصول و نتیجه دهشتناک چنین روش ها و نشست هایی بود. به نظر شما دوستان حاضر در این میزگرد، چه تبعاتی نشست عملیات جاری داشت؟ که تاکنون در مورد آن بحث و بررسی موشکافانه نشده است؟
قادر رحمانی: ببینید نشست عملیات جاری برای مطیع کردن افراد و وادار نمودن آنان به اطاعت کورکورانه از رهبری عقیدتی یعنی مسعود و مریم، برنامه ریزی شده بود. رهبران سازمان می خواستند از طریق نشست های روزانه عملیات جاری بر ذهن و روان افراد مسلط بشوند. افراد معترض و خواهان جدایی را شناسائی کنند و سپس با تحقیر در جمع دوستان و همرزمانشان و له کردن شخصیتشان اراده آنها را از بین ببرند و آنها را مجبور کنند تا به نقطه ای برسند خودشان را زیر تیغ ببرند و احساس گناه کنند که چرا به سازمان و رهبری عقیدتی آن پشت پا زده و یا خیانت کرده اند‼. مثالی میزنم شخصی به نام یعقوب کر قصد جدایی از سازمان را داشت به مقر ما در علوی منتقل کردند سه روز تمام در نشست عملیات جاری او را سوژه کردند و افرادی مثل افشین فرجی و قدرت حیدری و جواد خراسان او را به زیر تیغ گرفتند و آنقدر او را در جمع افراد نشست، مورد توهین و تحقیر قرار دادند که واقعا دلم برای او سوخت و خیلی ناراحت شدم. چگونه یک انسان می تواند این همه فشار را تحمل کند؟ باورکردنش برای خیلی از انسانها ناممکن است. یعقوب کر رده تشکیلاتیش Mانجمن نجات مرکز آذربایجان غربی