خانواده ها، نمایندگان ساکنین کمپ، خواستار راه حلی سریع و صلح آمیز هستند
در حال حاضر چیزی حدود چهارصد تن از خانواده های گروگانها در جلوی دروازه های کمپ هستند. آنها با هدف آزاد سازی عزیزانشان و جلوگیری از صدمات بیشتر به آنها خود را به این محل رسانده اند. اینها و تنها اینها هستند که نمایندگان واقعی افراد خانواده های به گروگان گرفته شده خود هستند. چرا صدای این ها هنوز هم شنیده نمی شود؟ چرا سازمانهای بین المللی ترجیح میدهند آنها را اصلا نادیده بگیرند؟
ساکنان اشرف، گروگان های رهبران فرقه مجاهدین
ساکنین اردوگاه اشرف، اغلب با عناوینی مانند قربانیان کنترل ذهن، شستشوی مغزی شده، زندانیان پادگان اشرف و… معرفی می شوند. اردوگاهی که نه تنها در آن ازدواج ممنوع اعلام شده، بلکه تمامی ساکنان نیز مجبور به طلاق از همسران خود شده اند. افرادی که در این پادگان زندگی می کنند حتی از دیدن اعضای خانواده خود نیز محرومند و در صورتی که نسبت به فرامین رهبری این فرقه اعتراضی داشته و قصد خروج از پادگان را داشته باشند، محکوم به اعدام می شوند
نامه خانم نسرین ابراهیمی به خانم مریم سنجابی
مریم رجوی باید نگاهی به اون همه رفاه خودش می کرد واز خجالت خیس عرق می شد ؛ باید از شکنجه روح و روان و جسم تک تک بچه های اشرف شرم می کرد، باید از نداشتن کفش و جوراب بچه های اشرف شرم می کرد که همه به پا درد افتاده بودند و اگر این نفرین شده شرم داشت وقتی باید شرم می کرد که کنار برادر مجاهد جان بولتون می نشست و 50 هزار 50 هزار جلوش می گذاشت و تمام افتخارش جان بولتون می شد ؛ جان بولتونی که برای همه وضعیتش روشنه.
آقا سید! اقدام جنایتکارانه از طرف چه کسی و در کجا؟
جناب سیدالمحدثین، من خود یکی از صدها شاهد زندۀ جنایتهای شما هستم که نه تنها خود قربانی اعمال ضدانسانی رهبری شما، بلکه شاهد جنایتهایی که به فرمان شما و کسانی چون شما و رهبر شما در بخشهایی از عراق صورت گرفته است بوده ام. پیش از این آقای محمد رزاقی به نمونه ای اشاره کرده بود که در آن شخص شما (یا مسعود رجوی) در یک نشست عمومی گفته اید: «روحانی و متین دفتری از اعضاء شورا گفته اند همه این زندانیان را بکشید، اگر در اروپا برای سازمان به خاطر این مسئله مشکلی پیش بیایید ما خودمان حل و فصل می کنیم!»
در فرقه رجوی؛ اگه ترا دوست داشته باشم گناهه؟
توی کاغذ نوشته بود که: مرا صدا کردند که رابطه ات با این پسره چیه؟ به اونها گفتم دلم براش میسوزه و نمیخوام اخراج بشه به من گفتند تو بااون رفیق شدی و برو هر چیزی سر او داری گزارش کن و بنویس, محمود اینها دنبال بهانه اند که ترا اخراج کنند به خدا اگر بری من میمیرم خواهش میکنم برگه اخراج را امضا نکن بالاخره یه روزی این داستان تموم میشه.
فرقه رجوی و تمرین انزوا
گرفتاران در فرقه رجوی و «اشرفیان» مفلوک بیش از بیست سال و در برخی موارد سی سال است که دارند این زندگی را تمرین می کنند و رجوی با وقاحت تمامی می گوید که «کردیم و شد».راستی چه خوب می شد دست اندرکاران فرستادن افراد به فضا و کره مریخ می آمدند از فرقه رجوی می پرسیدند که آیا زندگی در انزوا برای انسانها امکانپذیر هست یا خیر؟ چون این فرقه سالهاست که زندگی در انزوا را روی افراد تمرین میکند آنهم نه زندگی در انزوا با استانداردهای جامعه. بلکه زندگی با انزوا با فشار مضاعف، زندگی در انزوا با فشار روحی با نشست های مکرر و بی پایان که روح و جسم انسان را خسته کرده و در هم میشکند.
سراب آزادی زنان در فرقۀ رجوی
هرچه زنان بی دست و پا تر و کم سوادتر بودند (و بیشتر در مقابل تمامی خطاها و استبداد تشکیلات سکوت کرده و خط مورد نظر رجوی را پیش می بردند و به مانند ابزاری در دستان تشکیلات بودند) در رده های بالاتر قرار می گرفتند!، و این تنها قانون حاکم بر تشکیلات زنان بود… همچنانکه هر چه بیشتر فحش می دادند و می توانستد با مردان دعوا کنند جایگاه بهتری پیدا می کردند و هر کس اعتراضی می کرد یا متوجه موضوعاتی می شد بلافاصله از سازمانکار خود برکنار و به قسمت های دفتری و ستادی منتقل می شد
نامه انجمن دفاع از قربانیان تروریسم خاورمیانه به آقای مارتین کوبلر
فرارسیدن زمان خروج فرقه تروریستی مجاهدین از کمپ اشرف توامان با تلاشهای گسترده رهبران فرقه برای به تعویق انداختن خواستهای است که سالهاست مردم عراق و نهادهای قضایی و اجرایی عراق بر آن مصر بودهاند. همسو با این اقدامات رهبران فرقه در فضایی تبلیغاتی که به منظور مظلومنمایی در عرصه بینالمللی به راه انداختهاند موفق شدند تا چهره ای دیگر از واقعیت ترسیم کنند و در این فضا حمایت چندی از مقامات را هر چند برای مدتی محدود به دست آورند.
مصادیق حلقه های کنترل ذهن یا شستشوی مغزی مجاهدین خلق
سازمان با انجام نشست های عملیات جاری بطور روزانه که درآن نفر می بایست موضوعات رسوخ یافته در فکرش را در دفتری کوچک یادداشت و شب با جمعبندی آنان، تبعات به اصطلاحات ضایعاتی اش را در تشکیلات تحلیل و با شرمندگی در جمع خوانده و علیه خودش بقول مجاهدین تیغ میکشید وخودش را اساسی ذلیل میکرد تا رشد یابد!!!. یا افکار ذهن اش در خصوص فشارهای جنسی و یا همسر و فرزندش اش را عینا مثل مورد قبلی عمل می نمود بطوریکه مردان تشکیلات، همسرانشان را در فاکت های نشست با عنوان عفریته مخاطب قرار می دادند
بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت سی و سه
بعد از خلع سلاح و وقتی از پراکندگی به اشرف بازگشتیم همه میدانیم که محفل زدن بچه ها زیاد شد در این بین من از بچه ها می شنیدم که مصطفی رجوی با بچه های میلیشیا محفل میزد و توسط بچه های میلیشیا این موضوع به ما منتقل میشد. غالبا مصطفی رجوی با مواضع و حرفهای مریم و مسعود تناقض داشت که چرا علیرغم وعده های مسعود و مریم نیروهای مجاهدین تسلیم شدند و سلاح های خود را بر زمین گذاشتند؟
اسیران اشرف، پناهنده یا قربانی
در دوران دیکتاتور سابق عراق (صدام). کشور عراق به هیچ عنوان کشوری پناهنده پذیر نبوده است. و از فرقه رجوی به عنوان” جماعه مجاهدین” یا” جماعه رجوی” اسم برده می شد. و رجوی شخصا در نشست های درونی به اعضاء خاطر نشان میکرد” موقعیت ما در عراق دوستان سید الرئیس میباشد.”. علاوه بر اینکه به هیچ وجه موقعیت پناهندگی به هیچ یک از اعضای فرقه ابلاغ نگردیده بود.
گروه مجاهدین یک فرقه است
خطر سازمانهای سری بویژه وقتی جدی تر می شود که به دنبال اهدافی غیر قانونی وجنایتکارانه حتی موجودیت خود را هم مخفی نگه می دارند.یا اگر وجود سازمانی مخفی و اهداف کلی آن شناخته شده باشد. این سازمانها تاحد ممکن می کوشند اعضاء و یا اهداف سری کوتاه مدت خودرا مخفی نگه دارند.این موضوع بخصوص درموردگروههای سرسخت تروریستی که گهگاه با اقدامات تروریستی خود رعب و وحشت در دل جهانیان می اندازند، بهتر وبیشتر قابل لمس است.