حضور خانواده ترابی در دفتر انجمن نجات
مریم که خواهر کوچکترم می باشد گریه می کرد و می گفت من نمی خواهم اینجا بمانم ولی من را مجبور کرده اند که من گفتم با خودم لباس اورده ام و می توانی با من بیایی که گفت الان اوضاع فرق کرده و اولا که آنها از روی اسم سوار ماشین می کنند و دوما اگر گیر بیافتیم من را می کشند و آنها هیچ رحمی به شما هم نمی کنند ولی مطمئن باش که اگر کوچکترین فرصتی گیر بیاورم خواهم آمد که از این حرف آنها 10 سال گذشته و من همچنان منتظر آنها هستم. آقای ترابی در مورد درد و رنجی که پدر و مادرش به خاطر از دست دادن خواهران و برادرش کشیده بود می گوید و ادامه می دهد که آنها به خاطر چشم انتظاری که سران سازمان مجاهدین و بخصوص مسعود رجوی خائن برای آنها بوجود آورد دق کرده
تسلیت به مناسبت در گذشت آقای صالح مقدم
با نهایت تاثر و تالم در مورخه 16/10/93 باخبرشدیم آقای صالح مقدم که برادرش سلطان سالهاست اسیر و گرفتار فرقه ظالم رجوی است براثرعارضه قلبی دارفانی را وداع وبسوی ابدیت شتافته است. به همین مناسبت اعضای انجمن نجات شاخه خوزستان به همراه تنی چند ازخانواده های اسیران دربند فرقه رجوی ازشهرهای مختلف استان خوزستان روز چهارشنبه 17/10 درمراسم تشیع وتدفین دوست عزیزاز دست رفته خود شرکت و برمزار وی سوره فاتحه قرائت نمودند.
حضور خانواده های اسیران فرقه رجوی در دفتر انجمن ماهشهر برای دیدار با رستم آلبوغبیش
در پایان این دیدارکه حدودا به مدت 2 ساعت بطول انجامید خانوده های اعضای گرفتار ضمن تشکر از تلاش های انسان دوستانه اعضای انجمن نجات که همیشه همیار خانواده های دردمند بودند برای رستم آلبوغبیش آرزوی موفقیت در زندگی کرده و گفتند قطعا ما ازهرکوششی که منجر به نجات عزیزانمان ازدست سران فرقه رجوی بعنوان تباه کنندگان انسانیت دریغ نخواهیم کرد ودرنهایت همراه با اعضای انجمن برای آزادی ونجات اسیران دربند فرقه دعا کردند.
دیدار خانواده های اسیران فرقه رجوی استان مازندران با آقای رضا رجبزاده – قسمت دوم
ایام عید که فرا می رسید به یاد خانواده می افتادم و برای این که دیگران متوجه نشوند وقتی برای استراحت که می رفتم، زیر پتو به حال خانواده ام گریه می کردم چرا که اگر مسئولین متوجه این صحنه می شدند من می بایست در حضور صدها نفر فاکت هایی مربوط خانواده ام را می خواندم و بازخواست می شدم. خیلی ساده نبود در واقع کافی بود آنها بفهمند کسی به خانواده اش فکر کرده است، این بدترین گناه بود و در آن صورت به اتهام وابستگی به خانواده آن فرد را زیر تیغ می بردند.
نامه خانواده های استان قزوین درمحکومیت اقدامات بازدارنده ومرگ های مشکوک در لیبرتی
رهبری و سران مجاهدین خلق سالهاست که فرزندان ما را درعراق تحت اسارت گرفته اند. آنان از هر گونه تماس و ارتباط با دنیای خارج و حتی اعضای خانواده هایشان منع شده اند که مغایر با مفاد منشور جهانی حقوق بشر است. ما اطمینان داریم سران مجاهدین از اینکه فرزندان ما با دنیای خارج از تشکیلات مخوف رجوی در تماس باشند و از سیر تحولات و رویدادهای مربوط به ایران و جهان آگاهی یابند سخت وحشت دارند.
غم نامه خواهری چشم انتظار
نور چشمانم به اندازه تمام دنیا غم نبودنت بر دلم سنگینی می کند؛ می دانم خیلی دیر نامه نوشتم ولی بعد از 29 سال دوری، 24 سال بی خبری، انتظار، نگرانی، دلواپسی، فکر و خیال، بهترین خبر عمرم را به من دادند که تو هنوز زنده ای؛ باور کن تمام این مدت به دعا، نذر و نیاز و با یادت گذشت. رنج و درد زیادی را متحمل شدم فقط به امید یک لحظه دیدن دوباره ات.
از برادرم چه خبر دارید
آقای یکتاپرست درادامه درد دلش با آقا رضا افزودند” شما ازبرادرمان چه خبردارید؟ واقعا او زنده است؟ مگرمیشود که یک فردی دریک گروهی زنده باشد ولی 27 سال اجازه تماس با خانواده اش را نداشته باشد!؟ والله کسی که قتل کرده باشد درزندان حال درهرمملکتی که باشد به اواجازه تماس تلفنی وحتی دیدارحضوری با خانواده شان را میدهند. حال این رجوی چگونه جانوری است که عزیزانمان را سالیان درزندان خودش محبوس کرده وفکرنمیکند که این زندانی پدردارد , مادردارد وخواهروبرادردارد
حضور مجدد رضا رجب زاده در جمع خانواده های چشم انتظارگیلک – قسمت پایانی
گریه امان این مادررنجدیده ازظلم وجور رجوی را برده بود طوریکه دیگرتوان حرف زدن نداشت که آقا رضا با مهربانی که گویی مادرخودش را دیده بود گفت” مادرمن. من ازدیدن صحنه های اینچنینی خیلی به هم میریزم اصلا نمی توانم ناراحتی وگریه شمایان را ببینم. بازباید اول به خدا توکل کنیم وهمزمان برای نجاتشون کمک کنیم.
جلسه صمیمی با خانواده ها استان مرکزی اراک
مورخ 6/7/93 جلسه صمیمی با خانواده ها در دفتر انجمن نجات استان مرکزی برگزار شد. خانواده ها کم و بیش به وضعیت فرزندانشان در لیبرتی اشراف داشتند و خواستار این بودند که نخست وزیر جدید عراق آقای العبادی در رابطه با آزادی فرزندانشان آنها را یاری کند. در پایان جلسه خانواده ها بصورت جمعی اعلام کردند تا فرزندانمان را از چنگ فرقه رجوی آزاد نکنیم از پا نخواهیم نشست.
حضور مجدد رضا رجب زاده در جمع خانواده های چشم انتظار گیلک – قسمت دوم
ودراین خصوص چند دیداروملاقات با نمایندگان صلیب سرخ وکمیساریای عالی پناهندگان وهمچنین چند مصاحبه با رسانه ها انجام دادم تا بتوانم درقدم اول حداقل خودم را قانع وارضاء کنم که درجبران خطاهای پیشین خود کاری کرده باشم. ازجانب دولت عراق وکمیساریا چند گزینه پیش پایم گذاشتند ومن مخیرشدم که یا مجددا به نزد مجاهدین برگردم ویا برای شروع یک زندگی جدید به ایران ویا خارجه بروم که گزینه اول طبیعی است که خیلی مسخره می نمود ولذاازهمان ابتدا تاکید کردم که قصد بازگشت به وطن عزیزو نزد خانواده خصوصا فرزندانم را دارم.
دیدار اعضای خانواده علیاصغر کلاتهسیفری (اسیر در لیبرتی) با علیمحمد خاتمی
خانواده کلاته سیفری با حضور در دفتر انجمن نجات مشهد دیداری صمیمی و در فضایی کاملاً خودمانی با علیمحمد خاتمی داشتند که شامل پدر، مادر، برادر و خواهران علی اصغر که متاسفانه هنوز در چنگال فرقه رجوی گرفتار است میشدند. پدر و مادر علی اصغر کلاته سیفری با دیدن خاتمی یاد فرزند اسیر خود افتاده بودند و لحظاتی اشک ریختند که این اشکها با لعن و نفرین رجوی همراه بود… در این دیدار خانواده کلاته سیفری که از بازگشت خاتمی خوشحال شده بودند ضمن تبریک به وی از آخرین حال و روز فرزندشان که با هم در یک یکان بودند جویا شدند
پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده زاهدی توچائی
روز گذشته خانم زاهدی همسر مرحوم و مادرچشم انتظار و رنجدیده ازظلم و جور رجوی ضمن مراجعه به دفترانجمن نجات ابرازداشتند:” همسرم دستکم از15 سال پیش ازناراحتی ریه بشدت رنج می برد ودکترها جوابش کرده بودند وما هم متاسفانه ازشفای ایشان ناامید شده بودیم ولیکن اطمینان خاطردارم که همسر مرحومم بخاطرچشم انتظاری ودرآرزوی دیدارجگرگوشه مان عبدالرضا نفسهای تازه درجانش دمیده شد و به حیات خود تا به الان ادامه داد تا اینکه با سکته مغزی به ابدیت پیوست و همه ما را داغدارکرد.”