از هر طریق ممکن پیغام مرا به فرزندم غلامعلی نریمی برسانید
بعد از درگذشت حاج علی نریمی در 22 مهرماه امسال امید نریمی در نامه ای برای برادرش غلام اسیر فرقه رجوی خبر درگذشت پدرش را اعلام و خطاب به وی گفت: وقت آن رسیده تا بعد از فوت پدر، مادر را دریابی و حداقل نگذار او هم چشم انتظار از دنیا برود . غلام جان […]
مادر می گوید ای کاش قبل از مرگم یکبار صدای محمد رضا را بشنوم
خدمت داداش محمد عزیزم از راه دور سلام و درود می فرستم. امیدوارم دلت شاد و روزگارت آباد و زندگی به کامت باشد. با آنکه دوست داشتم از نزدیک زیارتتان کنم ولی سرنوشت این اجازه را نداد که برای دیدنت به آن دیار بیایم و دیداری تازه کنم. داداش گلم امیدوارم خوب و خوش و […]
نامه ای برای برادر اسیرم رضا بلالی
سلام ! رضا جان حال شما چطور است؟ فقط می خواهم در جریان باشی که تا به حال چندین نامه برای شما ارسال کرده ام و از شما هیچ جوابی به دست من نرسید. با شیوع بیماری کرونا در کشور آلبانی من نگران شما شدم. نمی دانم در چه وضعیتی بسر می بری؟! من نگرانت […]
ناصر جان همه برای تو دل تنگ هستند
منصور قلی پور، برادر چشم انتظار یکی از اسیران فرقه رجوی: سلام ناصر جان، من منصور هستم. احتمالا وقتی ۱۰ ساله بودم مرا دیده باشی. بعد از این همه مدت، نه زنگی، نه پیامی و نه خبری از خودت به ما نداده ای. ما همیشه پیگیرت بوده ایم. آرزویمان بوده که پیش ما برگردی یا […]
ولید جان تو خانواده ای داری که همیشه منتظرت هستند
ولید جان دوست دارم هرکجا که هستی زندگی آزادانه ای داشته باشی آقای جهاد مطوری با برادرش ولید سخن می گوید: برای دانلود فیلم اینجا را کلیک کنید. آقای مطوری در خصوص مصاحبه خود با تلویزیون مردم تی وی گفت: چند وقت پیش داشتم در اینترنت می گشتم که متوجه چنین شبکه ای شدم. وقتی […]
حقه کثیف مجاهدین برای به دام انداختن حسن عارف
حسن عارف متولد ۱۳۳۷ در شهر قزوین است. وی دوران کودکی خود را در همان شهر قزوین گذراند ولی بعدا به همراه خانواده اش به شهر ارومیه نقل مکان کردند. خانواده عارف مدت چند سالی را در این شهر بسر برده و حسن نیز تحصیلات دوره ابتدایی خود را در همین شهر گذراند. بعدها شرایط […]
پای درد دلهای مادر لفته شهیدی
مادر لفته که گرد غم سالیان دوری و بی خبری از فرزندش بر صورتش مشخص بود به زبان عربی گفت: من فقط می خواهم این اواخر عمر یکبار دیگر فرزندم را دیده و او را در آغوش بگیرم . من چند روز پیش خواب لفته را دیدم که او آمده ویک بچه را هم با […]
پیام خانواده اسماعیل پورحسن
اینجا که این فیلم را داریم می گیریم، همان جایی ست که بار آخر بودی. الان چند سال می شود ؟ تا کی می خواهی آنجا بمانی؟ اسماعیل پورحسن کویخی فرزند علی پورحسن وزهرا توسلی متولد 27 / بهمن / 1344 بشماره شناسنامه 828 درحین خدمت مقدس سربازی درعملیات خرابکارانه مشترک صدام و رجوی مورخه […]
یوسف گم گشته باز آید به کنعان
سلام پسرم. خدا را شکر می کنم که صدا و تصویرت را دیدیم. متاسفانه پدرت پس از سال ها چشم انتظاری از این دنیا رفت، اما به خدا قسم با چشمان باز تو را صدا می کرد. از زمانی که تصویر تو را دیدم جانی دوباره پیدا کردم. پسر من دروغ گو نیست. تو را […]
احمد جان خیلی چشم به راهت هستم
احمد در سال 1359 از طریق واحد بسیج شهید چمران به جبهه اعزام گردید و بعد از دو ماه به اسارت نیروهای عراقی درآمد. بعد از اسارت، احمد با خانواده مکاتبه می کرد و عکس می فرستاد و تا سال 1367 ارتباط مکاتبه ای برقرار بود. اما بعد از آن دیگر خبری از وی نبود. […]
داداشی نازنینم ناهار را بدون وجود تو با طعم بغض خوردیم
سلام داداش عزیزتر از جانم، خوبی قربونت برم ؟ آمنه هستم اینقد نامه میدم تا تو یه تکونی به خودت بدی و یه تصمیم محکم بگیری و برگردی پیش خانواده… با اصرار خودم و بابا ناهار میزبان آقای پوراحمد و همسر مهربونشون بودیم . عموها وعمه ها ودخترخاله هم بودند… من خودم عسکهای دیدار رو […]
برادر عزیزم مصطفی عطار به ” امید آن روز ” منتظرت هستیم
مصطفی جان مصاحبه ات را دیدم. از اینکه پس از سالها صدا و تصویرت را دیدم خیلی خیلی خوشحال شدم و وقتی با دقت نگاهت میکردم و صدایت را میشنیدم یاد نامه های فراوان و ارسالی تو به خانه در زمان اسارتت در اردوگاههای صدام افتادم. که همیشه پایان نامه هایت مینوشتی: ” من هم […]