یکشنبه, ۱۶ آذر , ۱۴۰۴
بیاد برادرعزیزتر از جانم ولیرضا 17 مرداد 1398

بیاد برادرعزیزتر از جانم ولیرضا

ولی جان سلام. خوبی عزیز بردار. من و سایر اعضای خانواده بیش از پیش دوستت داریم و نگران روند زندگی اسارتبار و آینده ات هستیم. با وجود مرگ های مشکوک دردرون تشکیلات! امیدوارم با تمام اتفاقات عجیب و غریبی که درسازمان مجاهدین خاصه در نمایش 5 روزه که در مقرتان در مانز آلبانی روی داده […]

از این همه دلتنگی خسته شده ام 15 مرداد 1398

از این همه دلتنگی خسته شده ام

نامه خانم رقیه فرازیان فرد کهن به پسرش آقای فریدون ندایی (اسیر در فرقه رجوی) سلام فریدون جان، مدت هاست که از شما بی خبر می باشم و سال هاست که در انتظار دیدارت به سر می برم. فری جان، شما این قدر بی وفا نبودی. همیشه می گفتی:”دوست دارم در جمع خانواده و برادران […]

برادر عزیزم به وطن برگرد 06 مرداد 1398

برادر عزیزم به وطن برگرد

نامه آقای علیرضا درویش تبار به برادرش علی اصغر اسیر در فرقه رجوی بسم الله الرحمن الرحیم خدمت برادرعزیز و ارجمندم علی اصغر سلام ضمن عرض سلام وسلامتی شما از ایزد منان خواهان وخواستارم وتوفیق روزافزون شما را ازخداوند بزرگ می خواهم. باری برادر عزیزم من علیرضا برادر کوچک شما هستم. به خدا چندین بار […]

برادر جان همیشه چشم به راهت هستیم 01 مرداد 1398

برادر جان همیشه چشم به راهت هستیم

پیام خانواده ادیب پور به جعفر ادیب پور اسیر در فرقه رجوی در آلبانی سلام برادرجان – امیدوارم که حالت خوب و سرحال باشی. همه ما سلامت و چشم انتظار دیدار تو هستیم. خداوند روح مادرمان را بیامرزد. پدرمان الان خیلی پیر شده است و آرزوی دیدن تو را دارد و مدام سراغ تو را […]

این آزادی نیست این اسارت است 31 تیر 1398

این آزادی نیست این اسارت است

نامه آقای بهمن هاشمی به برادرش فرزین هاشمی از اعضای کمیسیون خارجه فرقه رجوی فرزین جان سلام! مدت زمان زیادی می گذرد که ارتباط خود را با من قطع کردی و من تا به حال چند نامه برای شما ارسال کردم اما تا به حال جوابی به من ندادی و نگران شما هستم. فقط من […]

به همراه من و خانواده های حاضر در انجمن زمزمه کنید 31 تیر 1398

به همراه من و خانواده های حاضر در انجمن زمزمه کنید

پیام آقای پور احمد به اسیران رجوی در آلبانی در دیدار با شماری از خانواده های دردمند و چشم براه شالیکارگیلک بچه ها سلام. پوراحمد هستم. لابد میشناسین وخوب هم میشناسین. با یه تصمیم قاطع و با یه”نه” بزرگ بالغ بر15 ساله که از شر رجوی ومناسبات فرقه ای اش رها و راحت شدم وبه […]

حمید رضا دخترت چشم به راهت می باشد 30 تیر 1398

حمید رضا دخترت چشم به راهت می باشد

نامه اقدس بندی به فرزندش حمید رضا نوری اسیر در فرقه رجوی فرزند عزیزم سلام! من مادرت هستم. نمی دانی که چقدر دلم برای شما تنگ شده است. همیشه دعا می کنم که هر چه زودتر به آغوش گرم خانواده برگردی. من و پدرت سنی از ما رفته. پدرت همیشه به یاد شماست و می […]

لازم باشد تا آن سر دنیا نیز خواهیم رفت 30 تیر 1398

لازم باشد تا آن سر دنیا نیز خواهیم رفت

در پی دیدار اعضای خانواده علی مدد صادقی عضو اسیر فرقه رجوی در دفتر انجمن نجات استان زنجان، خانم صادقی با شوق و شعف وصف ناپذیری اعلام نمود برای دیدار و رهایی علی مدد حتی اگر لازم باشد تا آن سر دنیا نیز خواهیم رفت. پیام این خانواده ، اراده و عزم آهنین تمامی خانواده […]

نامه خانم طاهره رضایی به فرزندش حسن رضایی اسیر در فرقه رجوی 22 تیر 1398

نامه خانم طاهره رضایی به فرزندش حسن رضایی اسیر در فرقه رجوی

حسن جان سلام!خیلی دلم برای شما تنگ شده. خیلی وقت است صدای تو را نشنیده ام. چکار کنم هر چه باشد اولاد منی و من هم یک مادر که تحمل دوری فرزندش را ندارد. همیشه دعا می کنم و از خدا می خواهم که تو را ببینم. چندین سال دوری از مادر؟! فقط خدا می […]

می دانی چقدر دلم برایت تنگ شده؟ 20 تیر 1398

می دانی چقدر دلم برایت تنگ شده؟

نامه خانم گل ریزان به برادرش عباس گل ریزان اسیر در فرقه رجوی عباس جان سلام! من خواهرت هستم سلطان، می دانی چقدر دلم برایت تنگ شده؟ چندین سال است شما را ندیدم. وقتی گذشته ها را بیاد می آورم آهی می کشم و با خودم می گویم خدا لعنت کند کسی که ما را […]

خانواده ات نمی تواند بی خیال تو شود 20 تیر 1398

خانواده ات نمی تواند بی خیال تو شود

نامه آقای علی نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی سلام! برادر جان محمد جعفر امیدوارم حال شما خوب باشد. این چندمین نامه ایست که برای شما می نویسم و متاسفانه تا به حال جواب هیچ یک از نامه های مرا ندادی. من، پدر و مادر و خواهرانت دلمان برای شما تنگ شده. خودت خبر داری […]

این چه سازمانی است که اجازه یک تماس تلفنی را به تو نمی دهد ؟ 17 تیر 1398

این چه سازمانی است که اجازه یک تماس تلفنی را به تو نمی دهد ؟

با سلامی دوباره به برادر خوبم محمد مهدی ثابت رستمی که امیدوارم حالت خوب باشد ما که از دوری تو حالی نداریم و همیشه پدر و مادرم سراغ تو را می گیرند. این چه سازمانی است که حتی اجازه یک تماس تلفنی را به تو نمی دهد ؟ در حالی این مطلب را برای برادر […]

blank
blank
blank