نقض مضاعف حقوق اهل تسنن در فرقه رجوی

انجمن نجات استان سیستان و بلوچستان که  اکثر اعضای آن را خانواده  و جدا شده های اهل سنت تشکیل می دهند به سران فرقه رجوی، حق بزرگنمایی و بالعکس نشان دادن وقایع و دخالت در امور اهل سنت ایران، را نخواهد داد.
نمونه هایی از پایمال کردن حقوق فرزندانمان و خانواده ه ها را برای مردم شریف و کسانی که به نوعی تبلیغات این فرقه را شنیده و یا خوانده اند و می خوانند می رسانیم.
در سالهای 90 و 91 برای دیدار عزیزانمان در اشرف برای مدتها، جلوی درب اشرف تحصن کردیم و فریاد ملاقات با فرزندانمان را سر دادیم که با توهین سران فرقه مواجه شدیم، می دانید در دین اسلام  احترام به والدین بارها تاکید شده و جزء ارزشهای اعتقادی ما مسلمانان می باشد ولی در فرقه، آنها را مجبور به سنگ زدن به خانواده ها و فحاشی در تلوزیونتان کردید و می کنید.
به فرزندان اسیرمان هیچ گونه حق تماس با خانواده ها را نداده و نمی دهید، مگر این که بخواهید از آنان و خانواده هایشان برای پیشبرد هدف خودتان سوء استفاده کنید.
از آنجایی که در همه مذاهب و ادیان ازدواج حق طبیعی هر فرد است و در اهل سنت نیز علاوه بر اینکه حق طبیعی است حدیث از پیامبر داریم که می فرمایند: (نکاح سنت من است و هر کسی از آن پیروی نکند از من نیست)این به این معنی است که فرقه رجوی نه تنها فرزندانمان را از ما گرفته بلکه با ممانعت از ازدواج، آنان را از دین و مذهب و پیامبر نیز دور کرده.
در اسلام و در مذهب سنت طلاق بعنوان آخرین راه حل برای پایان دادن به یک زندگی که ادامه داشتن آن به صلاح زوجین نیست می باشد ولی در فرقه رجوی طلاق بعنوان اولین گام ورود هر فرد به تشکیلات فرقه است،که این خود خیانتی بزرگ به اسلام و مذهب می باشد که با فرمان یک فرد بیمار (رجوی) زوجین بایستی از همدیگر جدا شوند (فقط و فقط بخاطر منافع رجوی).
و آیا هر کسی به هر دلیلی که طلاق داده، حتی بنا به تشخیص رجوی، نبایستی حق و حقوق زن خود که در جای دیگری (در ایران) زندگی می کند بپردازد و آن را به امان خدا رها کند؟ چرا که تعداد زیادی از زنان هستند که شوهرشان با فریب فرقه به بهانه کار یا زمان اسارت در جبهه به درون فرقه کشانده شده اند و اکنون رجوی مانع تماس آنان با خانواده هایشان می باشد و این بلاتکلیف نگه داشتن زنان چشم انتظار و قطع منبع درآمد آنها که شوهرشان بوده و در اسارت رجوی است، نقض حقوق زن نیست؟
در اسلام  و اهل سنت  خودکشی به هر دلیلی یعنی قتل نفس، وگناه کبیره است ولی در فرقه شما افراد را برای هر کاری که می فرستید بدلیل ترس از اینکه وقایع درون فرقه ای شما فاش شود،با سیانور به دهان می فرستید و فرمان خودسوزی برای نجات مریم می دهید.
قرآن کریم در مورد قتل نفس فرموده است: أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِى الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً هر کس نفسى را بدون قصاص و یا فساد در زمین کشت مثل اینست که همه مردم را کشته است. بعضى از مفسران در توجیه این آیه گفته‏اند: کسى که حاضر است شخصى را به ناحق بکشد انسان و انسانیت در نزد او بى‏ارزش است و اگر یک نفر را کشت مثل این است که همه انسان‏ها را کشته است. همه مفاسد و زیان‏هایى که در کشتن دیگران هست در خودکشى نیز وجود دارد از جمله:
خودکشى نافرمانى و سرپیچى از دستور خدا.    
خودکشى دلیل بر عدم ایمان و یاس و نا امید شدن از خدا مى‏باشد و یاس و نا امیدى از خداوند از بزرگ‏ترین گناهان است که گاهى دررتبه شرک وکفر قرارمى‏گیرد..
کسى که دست به خودکشى زده همانند کسى که دیگرى را کشته انسان و انسانیت در نظر او بى‏ارزش شده است. از این جهت بین خودکشى یا کشتن دیگران فرقى نیست و همان‏گونه که هر کس دیگرى را کشت مستحق عقوبت و عذاب مى‏گردد انسانى که خودکشى کرده نیز مستحق عقوبت و عذاب الهى مى‏گردد و این با عدالت خدا هیچگونه منافاتى ندارد.     
در نظام‏هاى حقوقى جهان نیز اساساً خودکشى نوعى بزهکارى و جرم تلقى مى‏شود، ازاین‏رو شخصى که به خودکشى کننده در جهت انتحار کمک کند، شریک جرم شناخته شده و مجازات مى‏شود و این فرع بر جرم بودن خودکشى است.
در فرقه و با شیوه های مغز شویی و طبق دستورات مسعود افراد بعد از مدتی بایستی هر دین و مذهبی دارند را ترک کنند و به دین و مذهب رجوی (با ظاهر شیعه) البته دشمن شیعه و اسلام معتقد شود.
همین طور به کسانی که هنوز مذهبشان سنی است درفرقه رجوی حق برگزاری نماز جماعت را نمی دهند و به بهانه  ماندن در مناسبات گذشته خارج از سازمان و ضدیت با سازمان به آنها حق نماز جماعت نداده و نمی دهند و طبق گفته جدا شده ها حتی یکبار هم به آنها اجازه نماز جداگانه وجماعت داده نشده است.
طبق برنامه های کاری در زمانهای نماز بدلیل زمانبندی نشستها و کارها اجازه نماز خواندن در زمانهایی مثل عصر و مغرب و عشاء و یا ظهر داده نمی شود و با توجه به زمانبدی های فشرده بایستی با دیگران تنظیم کنند.
 بایستی در تمامی مراسماتی که اکثر آنها در مذهب اهل تسنن نیست شرکت کنند وعدم شرکت یعنی اعتراض به فرقه.
برخی با توجه به در دست نداشتن اطلاعات بروز مربوط به مذهب خود (بدلیل سن و سال پایین هنگام جذب) حتی در بعضی موارد با فراموشی آئین مذهبی خود مواجه شدند و به همین دلیل اقلیت های مذهبی که با فریب به فرقه کشانده شده اند تحت فشار بیشتری هستند.
 لذا به سران فرقه می گوییم شما که در مورد 3000 نفر که در یک پادگان هستند این قدر تبعیض و تفتیش عقاید دارید، لطفا در مورد جامعه ایران که همه ادیان و مذاهب در آن زندگی می کنند و یک هزارم مشکلات درون سازمان شما را ندارند، خفه خفه خفه
و اگر راست می گویید اول خودتان حق و حقوق اهل تسنن را رعایت کنید، بعد به دیگران بگویید، نه اینکه اسیران را از خدا و مذهب دور نگه دارید و مشکلات مردم در ایران را برای سوء استفاده شخصی و ایجاد فتنه بزرگنمایی کنید.
مردم ایران در سراسر کشور بطور خاص در مناطقی مثل استان سیستان و بلوچستان که در آن شیعه و سنی در کنار هم زندگی می کنند از هر گونه فتنه گری شما بیزار هستند و خانواده های سنی هم مثل خانواده های شیعه در ایران از خیانت شما و گروگان گیری و اسیر کردن فرزندانشان در امان نمانده اند.

خدابخش میریان

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا