نیروهایی که رجوی از دست داد

سازمان مجاهدین خلق، بعد از آنکه مسعود رجوی سکان آن را در دست گرفت در سرفصل های مختلف دچار معضل ریزش نیرو شد. در واقع افرادی که هر کدام با انگیزه های مختلف به این تشکیلات پیوسته بودند، با دیدن واقعیات موجود، ترجیح دادند کناره گیری کنند. تعدادی بسیاری از افراد را هم که رجوی […]

سازمان مجاهدین خلق، بعد از آنکه مسعود رجوی سکان آن را در دست گرفت در سرفصل های مختلف دچار معضل ریزش نیرو شد. در واقع افرادی که هر کدام با انگیزه های مختلف به این تشکیلات پیوسته بودند، با دیدن واقعیات موجود، ترجیح دادند کناره گیری کنند. تعدادی بسیاری از افراد را هم که رجوی با فریب و نیرنگ و ترفندهای مختلف به درون مناسبات کشانده بود و طبیعی بود که این افراد با فراهم شدن شرایط، فرار را بر قرار ترجیح بدهند و خود را از زندان رجوی برهانند.

بد نیست با هم نگاهی اجمالی به این سرفصل ها داشته باشیم – با ذکر این نکته که آمار بیان شده در این نوشتار تقریبی و بر اساس دیده ها و شنیده های اعضای جداشده از تشکیلات است.

ابتدا یادآور شویم که رقم تقریبی نیروی رجوی 8000 نفر درقاموس وچارت ارتش آزادیبخش ملی ارزیابی شده بود .

1- در اواسط سال 1367 تا انتهای سال 1368 معروف به انفعال و پاسیویزم بعد از شکست عملیات فروغ جاویدان تعداد بریده و جداشده از تشکیلات رجوی حدودأ تا 2000 نفر اغلب کادر قدیمی و تشکیلاتی و علت جدایی زاویه داشتن با استراتژی بچگانه در عملیات فروغ و اجرای دستور صدام حسین و حرکتی حساب نشده و صرفأ برای ارضای رجوی و صدام و به هدر دادن خون هزاران نفر از تشکیلات رجوی و ریختن خون هزاران سرباز و نیروی نظامی و غیرنظامی در شهرهای مرزی غرب ایران و جنایات جنگی و استراتژی وحشیانه و فاقد پروتکل های نظامی جهان بود. در این مرحله علیرغم نشست تنگه و توحید رجوی معروف به نشست 5 روزه آمار قابل توجهی جدا شدند و رفتند .

2- در سال 1369 صدام کویت را اشغال کرد و آمریکا و متحدینش به صدام حمله کردند مجاهدین خلق هم مسئولیت سرکوب کردها و شیعیان عراق را که در حال انتفاضه و پیشروی برای سرنگونی صدام بودند برعهده داشتند .
دراین مرحله و نقطه عطف رجوی فرزندان اعضای خود را به نقاط نامعلوم در اروپا اعزام و از پدر و مادرها جدا کرد و تمام عیار در خدمت حکومت بعث عراق قرار گرفت و کشتار نمود .درپایان این خیانت حدودأ تعداد 1700 عضو از سازمان جداشدند و به دنبال زندگی خود رفتند .

3- تا اینجا در دو نقطه عطف رجوی حدود 3700 تا 4000 نفر را از دست داد و حدود 2000 نفر هم کشته های این دو عملیات یعنی فروغ و مروارید (کردکشی) بود. از جمع 8000 نفر نیرو حدودأ بطور تقریبی 6000 نفر کشته و جدا شدند و موجودی آمار نیرویی رجوی شد حدود 2500 نفر که با تزریق اسرای جنگی (حدود 2000 نفر) آمار مجدد شد 4500 نفر .

4- مرحله نهایی سال 1381 به 1382 و سقوط صدام و خلع سلاح مجاهدین توسط آمریکا بود که از آن تاریخ تا رفتن به آلبانی حدوداً 2000 نفر دیگر در کمپ تیف در جوار اشرف (خالص) و سپس لیبرتی و مانز آلبانی جدا شدند .

نتیجه :
رجوی که یک زمانی 8000 نفر نیروی زبده و آموزش دیده تا دندان مسلح داشت و بارها هم مانور سرنگونی انجام داده بود و نفت عراق را صادر می کرد و بودجه کلان به جیب می زد و تا بی نهایت روی سلاح و جنگ افزار خوابیده بود اما حدود 5000 نفر نیروی آموزش دیده از دست داد. خلع سلاح شد، از عراق اخراج و به عنوان طاعون سیاه در عراق معرفی شد و رجوی این تعداد نیرو که اغلب سالخورده و معلول و مریض بودند (یعنی حدودا2500 نفر) را در قفس تشکیلاتی گذاشت و به آلبانی در کمپی پرت و دورافتاده منتقل کرد و نهایت کاری که از دست این ارتش که قرار بود سرنگون کند برمی آید گذاشتن چند پست غیر واقعی و دروغ در روز و خودشان هم لایک و کامنت گذاشتن برای پست های خود شده اند و لاغیر.
ولی پشت جدایی آن 6000 نفر و آن تعداد زیاد کشته ها تراژدی وحشتناکی قرار دارد که در طول سالیان خیلی از جداشدگان دست به قلم افشاگری کردند و مستندهای متعددی ساخته شد .

عباس کرمی