بررسی نقض حقوق بشرتوسط فرقه تروریستی رجوی
بنا به دعوت انجمن نجات دفتر آذربایجانغربی شش تن از جداشدگان فرقه رجوی که اخیرا به میهن بازگشته اند ضمن شرکت در میزگرد بررسی و کنکاشی بر نقض حقوق بشر، به واکاوی و تحلیل نقض مکرر و مستمر حقوق انسانی افراد حاضر در قرارگاه اشرف در طی سالیان دراز از سوی دارودسته فاشیست رجوی، پرداختند.
مادر بتها
مولانا در کتاب گرانسنگ مثنوی معنوی که سرشار از پندها و نصایح است، ماجرای پسری را حکایت میکند که بهواسطهی مادری که مشی درستی در زندگی ندارد، هر روز با کسی مرافعه دارد و هر روز به خیال دفاع از مادر، با مردم به مشاجره برمیخیزد… تا آنکه عقلانی فکر کرده و ریشهی ابتلائات که غلط کاری مادر بوده را شناخته و در صدد رفع آن برمیآید.
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۶
آرش رضایی: افراد مستقر در قرارگاه اشرف به خصوص کسانی که بشدت مسئله دار شده و ذهنشان مملو از پرسش و ابهام نسبت به خط مشی سازمان و بن بست ویرانگری که رهبری سازمان در آن شرایط خاص گیر کرده بود، آیا سازمان در واقع با این ترفند می خواست معترضین و افراد خواهان جدایی را در آب و نمک نگه دارد؟ ناصر سید بابایی: بله، دقیقا به همین دلائلی که ذکر شد رهبری سازمان بحث مسخره سگ دعوا را در اشرف پیش کشید.
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۵
آرش رضایی: در واقع فشارها بر افراد جدیدالورود مضاعف می شده چرا که در یک مقطع کوتاهی افرادی چون خانم مرضیه قرصی باید همه فشارهای سیستماتیک بر ذهن و روانشان را تحت عنوان مباحث انقلاب ایدئولوژیک و یا غیرو تحمل می کردند. قادر رحمانی: بله امثالی مثل خانم مرضیه مجبور بودند زیر فشار روانی طاقت فرسائی باشند. البته من دقیقا نمی دانم که خانم مرضیه چقدر طول کشید تا به اصطلاح انقلاب کند ولی نزدیک به دو سالی طول می کشید که وقتی افراد وارد قرارگاه اشرف می شدند انقلاب می کردند، دوران پذیرش را رد می کردند، بعد می رفتند تو یک یگانی و بعد از آن یگان باید تمام مراحلی که اسمش را گذاشته بودند انقلاب باید این مراحل را عبور می کردند وآن هم در عرض دو سال. یعنی آن چیزی را که ما در عرض هفده سال از آن مراحل عبور کرده بودیم، باید این افراد تازه وارد طی دو سال طاقت فرسا از آن مراحل رد می شدند بعد وارد مناسبات می شدند
بازگشت فریبا هشترودی
بیش از یک ماه از سفر خانم فریبا هشترودی به ایران می گذرد و بازتاب دیدار وی با نمایندگان کانون هابیلیان، بسیار بیشتر از آنچه که تصور می شد، بود. تا کنون نزدیک به 50 مطلب در این خصوص در سیمای مخالفین و موافقین نوشته شده است، واکنش های مثبت و منفی که هر کدام به نوبه خود جای تأمل و بررسی دارد. باید گفت تا کنون هیچ واکنشی در این خصوص منفعلانه و بینابینی نبود، یعنی جدایی هشترودی در دو جهت کاملاً مثبت و آرمانی و آزادی خواهانه و در جبهه ای دیگر خیانت گرایانه و دشمن شاد کن (از دید سازمان) بود.
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۴
سعید باقری دربندی: ببینید در مورد بحث به اصطلاح”سگ دعوا” ما در آن مقری که بودیم من و اغلب بچه ها این بحث را قبول نداشتیم یعنی نزدیک به پنجاه و یا شصت نفر بودیم که با این بحث مشکل داشتیم. در لایه خودمان غیر از دو سه نفر که خود شیرینی و چاپلوسی می کردند به غیر از آنها هیچ کسی فاکت ننوشته بود سر این قضیه به عنوان نمونه حتی یک فاکت هم در این مورد ننوشتم در رابطه با سگ دعوا که به اصطلاح بحثش بود. بقیه بچه ها هم همینطور حالا یک تعدادی هم از ترس نوشتند ولی در مجموع ما پنجاه و شصت نفری که هم لایه بودیم به این بحث اعتراض کردیم
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۳
سعید باقری دربندی: ببینید در اشرف افراد را عین یک ابزار مکانیکی حساب می کنند عین یک ماشین و آدم آهنی، برای مثال فرماندهان اشرف کار و برنامه ای به افراد میدهند و تاکید دارند که همان کار را باید انجام بدهی و شما جرئت نداری که اعتراضی داشته باشی و به مسئولین خود بگوئی که آقا من این کار و برنامه را به این دلیل قبول ندارم و با روحیه من سازگار نیست
جدیدترین عضو رها شده از چنگ فرقه ی رجوی
روز دوشنبه 2/11/85 آقای مهدی شاه کرمی جدیدترین عضو آزاد شده از فرقه رجوی که اخیراً از عراق به وطن بازگشته است، در جمع مسئولین انجمن نجات حاضر شدند و با مسئولین دفاتر انجمن نجات در استانها به گفتگو نشستند.در تشریح وضعیت موجود دستگاه رجوی آقای شاه کرمی تأکید نمودند « فرقه با دست زدن به مانورهای جدید و برگزاری نشستهای نوبه ای کماکان بر روشهای پیشین شستشوی مغزی افراد که با هدف کنترل نیرو انجام میشد، پای می فشرد.»
کابوس قرارگاه اشرف
آقای سعید باقری دربندی (از اعضای جدا شده فرقه تروریستی رجوی) که پس از پانزده سال حضوردر قرارگاه اشرف سرانجام دراسفند ماه سال هشتاد و سه به همراه یکصد و سی نفر از جداشگان فرقه رجوی به میهن عزیزمان ایران بازگشت، در پاسخ به اراجیف و لجن پراکنی دارودسته رجوی در برنامه پرونده، از آنچه که در لایه های زیرین اشرف می گذرد به تلخی یاد می کند. او به گذشته اش نقب می زند و ما را با دنیای بسیار عجیب و غریبی مواجه می سازد که حقیقتا تعریف آن دشوار به نظر می رسد. از نظر آقای سعید باقری دربندی دنیای قرارگاه اشرف بسیار مخوف تر از کابوس است. مخوف نه تنها به مفهوم هراس و ترس بلکه فراتر از آن و اشاره به واقعیاتی ست که می تواند تقدیر نهایی و تراژیک بسیاری از انسانهای حاضر در قرارگاه اشرف باشد.
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۲
آقای قادر رحمانی از دو تا واژه استفاده کردند از واژه تجربه و نیز واژه تحمیل، ایشان معتقدند در رابطه با استقرارشان در قرارگاه اشرف و در طی سالیان دراز، نباید از کلمه تجربه استفاده کرد و آن لحظه ای که باعث جدایی قادر از سازمان شد برای او یک تجربه واقعی بود آقای سعید هم معتقدند که طول مدت استقرارش در قرارگاه اشرف برای وی یک تجربه بوده است. به نظر من در تعریف واژه ها باید اتفاق نظر داشته باشیم و اگر با واقع بینی نگاه کنیم در نقطه نظرات سعید و قادر یک نوع همخوانی به لحاظ مضمونی وجود دارد قادر مطرح می کند وقتی که من در محیط قرارگاه اشرف مدتها بسر بردم آن محیط مبتنی بر اراده آزاد من نبود یا انتخاب آگاهانه من در تعیین شکل و فرم زندگیم در اشرف دخیل نبود
نقد مناسبات فاشسیتی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت اول
مباحث مطروحه از سوی چهار تن از جداشدگان فرقه تروریستی رجوی که طی ماههای قبل به میهن عزیزمان ایران و آغوش گرم خانواده هایشان بازگشته اند، حکایت و توصیف درخوری ست علیه دنیای سیاه و تاریک قرارگاه اشرف. جداشدگان فرقه رجوی در نقد و واکاوی مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف و تشکیلات بسته و مرموز فرقه به اصطلاح مجاهدین، قصد برپایی جهانی را دارند که در آن از مسخ و نفی هویت انسانها سخنی به میان نمی آید و آدمی با انتخاب آگاهانه و با تکیه بر اراده آزاد و ذهن خلاق خویش در فضایی دموکراتیک و بدور از هر گونه فشار سیستماتیک روانی و ذهنی سرنوشت خویش را رقم می زند.