نامه خانواده غیبانی خطاب به فرزند اسیرشان در فرقه رجوی
برادر عزیزم مادرمان با دنیایی از آرزویی که برای دیدار دوباره تو داشت از بین ما رفت و همه ما را داغدار کرد آخر او مایه دلگرمی خانواده بود.شاید مسئله ای که بیشتر ازهرچیزی ما را عمیقا ناراحت کرد این بود که همیشه می گفت خدایا میشود یکبار دیگر قبل ازمرگم فرزندم یونس را ببینم؟ و ما بیشتر از این بابت ناراحت شدیم که حسرت دیدار تو بردل او ماند و درآخرین لحظه روی تخت بیمارستان میگفته یونسم یونسم…..
نامه جمعی از خانواده های اعضای فرقه مجاهدین خطاب به آقای نوری المالکی
احتراما همانگونه که مستحضرید سالیان طولانی است که ما از دیدار و ملاقات با عزیزان اسیر خود در سازمان مجاهدین خلق محروم میباشیم و تاکنون تلاش های ما برای تحقق این امربه دلیل کارشکنیهای سران سازمان بی نتیجه مانده است و همزمان با انتقال اعضاء اسیر به کمپ موقت ترانزیت لیبرتی به ملاقات با فرزندانمان و اخراج تشکیلات این فرقه از عراق به نجات و رهایی آنها به دنیای آزاد در آینده ای نزدیک امیدوار شده بودیم.
خانواده ها: همه گرفتاری ما و فرزندان اسیرمان زیر سر رجوی است – قسمت اول
تناقض افراد و اعضا در اشرف دقیقا بعد از سقوط صدام و خلع سلاح سازمان زیاد و علنی شد و غالب نفرات مسئله دار و آماده فرار بودند این موضوع در نشست ها کاملا بیرون زده بود و وقتی مسئولین متوجه شده بودند افراد را در نشست ها محاکمه می کردند و هر بار با گذاشتن نشست های مختلف عملیات جاری و غسل هفتگی و نشست دیگ و… به چک آخرین وضعیت افراد می پرداختند.
نامه ای به شکوه قاسمی اسیر در فرقه رجوی
من پدرت هستم، پدری که سالهاست در حصرت دیدن شماست طی این سالها از دوری شما من و مادرت رنج می بریم و شکسته شده ایم چندین سال است شما را ندیده ایم و نگران شما هستیم و تا به حال نامه ای برای ما ارسال نکرده اید که لااقل از احوال شما جویا شویم در جایی زندگی می کنی که نامه و یا تماس تلفنی نمی توانیم با شما داشته باشیم طی این سالها که معلوم نیست برای چی آنجا مانده ای چیزی برای شما مانده است بهترین دوران جوانی خودت را به چه دلیل از بین بردی
بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت پایانی
در رابطه با جذب نیرو و اینکه امکان کمک مالی از طرف سازمان وجود دارد باید بگویم بله اینکار را هم می کنند. آنها برای جذب یک نفر همه کار می کنند. سازمان پول زیادی دارد و برای اهداف خودش براحتی خرج می کند. من بعد از سرنگونی صدام مدتی در قسمت اجتماعی سازمان بودم و با عشایر عراق کار می کردم. آنها می آمدند اشرف و کار سیاسی می کردیم.
استمداد از آقای بانکی مون دبیرکل سازمان ملل متحد
خانواده های دردمند و چشم انتظارگیلک که هریک عضوی ازخود دراسارتگاه دهشتناک رجوی متواری دارند نزدیک به ده سال است که متعاقب سرنگونی صدام دیکتاتورمصرانه پیگیروضعیت عزایزانشان درکمپ مضمحل شده اشرف بودند وبه دفعات وبا تحمل شدائد فراوان خود را درمقابل اسارتگاه رجوی یافتند وبه تحصن نشستند شاید که فریاد رسی بیابند ولولحظاتی بتوانند به تماشای قامت عزیزانشان بنشینند وگپ وگفتگونمایند.
درخواست کمک خانواده جمالی از مسئول هماهنگ کننده امور حمایت و جستجوی کمیته بین المللی صلیب
میبایست سران و رهبران مجاهدین خلق به درخواست مشروع و قانونی آقای مختار علی جمالی و اعضای خانواده اش پاسخ داده و امکان تماس تلفنی و ملاقات آقای محمد علی جمالی مستقر در کمپ لیبرتی با اعضای خانواده اش را فراهم نمایند. کمیته بین المللی صلیب سرخ با توجه به شرح وظایف قانونی، اقدامات و پیگیری لازم مبنی بر فراهم کردن زمینه تماس و ملاقات اعضای خانواده آقای جمالی با برادرشان که در کمپ لیبرتی بسر میبرند را فراهم نمایند.
دیدار با آقای بشیری در دفتر انجمن نجات خوزستان
امید و تلاش دوعنصری است که آقای علیرضا بشیری(ازاسیران سابق فرقه رجوی که در حال حاضر در نروژ زندگی می کند) همواره بکارگرفته تا بتواند همسرش راضیه خبازان را که در اسارت ذهنی و عینی فرقه رجوی است نجات دهد. وی که برای یک دیدار چند روزه ازخانواده اش به ایران و شهر اهواز آمده بود سری هم به دفتر انجمن نجات شاخه خوزستان زد تا دیداری را با اعضای انجمن داشته باشند. بنابراین فرصتی دست داد تا با ایشان گفتگویی داشته باشیم.
نامه به لفته (جاسم) شهیدی از اسیران فرقه رجوی
ما تقریبا ازنوشتن نامه برایت ناامید شده بودیم. وقتی نامردمان مدعی خلق نمی گذارند همد یگررا ببینیم و یا وقتی پشت سیاج اشرف بودیم نمی گذاشتند صدای من ومادرپیرت به گوش توبرسد،آیا خواهند گذاشت نامه ای به دست توبرسد؟.دلتنگی ها وآرزوهایی که پدر وخواهرمان قبل ازمرگ برای تو داشتند باعث شد این نامه را بنویسم وروی سایت ها بگذارم تا اگر هنوزوجدان بیداری دردنیا هست بدانند که درقرن 21 درگوشه ای ازدنیا به نام عراق عده ای برده وار، دراسارت گروهی به نام مجاهدین هستند که اعضا اسیر را حتی ازشنیدن صدای پدر ومادرخود محروم کرده اند
ملاقات با خانواده خورسندی آستانه در دفتر انجمن نجات گیلان
خانم سهیلا خورسندی وکیل دادگستری و مشاورحقوقی قوه قضائیه ازخواهران مجید و جلال ازاعضای فعال انجمن نجات مصرانه پیگیر وضعیت اسرای دربند اشرف و لیبرتی ازجمله برادرانش هستند و درملاقات اخیر با مسول انجمن نجات مصرانه خواستار اعزام به عراق وکمپ موقت لیبرتی شدند و داوطلبانه خواستار شدند که بتوانند وکالت نه تنها برادرانش بلکه تمام اعضای ناراضی حاضر درکمپ موقت لیبرتی را بعهده بگیرند
نامه خانم سهیلا خورسندی به برادران اسیرش مجید و جلال
مجید جان و جلال جان بزرگترین آرزوی من در آن لحظات که او را با چنین انتظاری می دیدم این بود که شما هر جوری که شده برگردید تا مادر قبل از مرگش شما را ببیند. خیلی دلم برایش می سوخت که او را به آن حال می دیدم لیکن در حسرت دیدار شما از دنیا رفت. هیچوقت چهره منتظرش از ذهنم پاک نمی شود. 29 سال از بهترین دوران زندگی خود را در پادگان اشرف بودید.
نامه ای به برادرم (تحت اسارت مجاهدین خلق)
آه برادر جان تو در آن روزها کجا بودی و من چگونه میتوانم درد و غمهای مادرم را برایت باز گویم، افسوس که قلب نازنین مادرم دیگر تحمل دوری از تورا نداشت و ۱۶ ماه پیش برای همیشه از حرکت ایستاد و هنگام مردن قاب عکس تو در دستانش باقی مانده بود، تا آخرین لحظات عمرش منتظر دیدار تو بود و نمیدانم تو در آن روز به یاد ما بودی یا نه؟