خانم میر هاشمی: دلارهای رجوی را دریاب، همبستگی با کارگران را بی خیال
زینت میر هاشمی که داعیه چریک بودن!! و دفاع از طبقه کارگر را یدک می کشد وی طی مقاله ای در نبرد خلق سعی کرد به مانند گذشته باز هم قدمی به جلو نگذاشته و به تکرار حرفهای همیشگی این سازمان که تشکیل اتحادیه های کارگری و همبستگی با کارگران می باشد بپردازد تا بتواند با این گونه شعار های توخالی به جنبش طبقه کارگر کمک کند!!
استعفای ما آزمایش آنهاست!
“شناعت،شقاوت و خیانت” و جمع آوری پانصد امضاء ظرف ۲۴ ساعت ازسراسرجهان و….. بدتر از بدترین نگرانیهای پیشین ما بود.. حتی متن استعفای محترمانه ما را دررسانه هایشان درج نکردند و اعضا و هواداران متحیّر را بی خبرگذاشتند. همزمان کارزار «کشف توطئه» و شیطان سازی منتقدان ِ مستعفی به جریان افتاد. بدینسان، استعفای ما پیش روی همه محک آزمایش علنی بینش و روشهای آنها شد! آیا این «خودزنی» تشکیلاتی در ملاءعام لازم بود؟
استمالت های حقیرانه کریم قصیم از ایالات متحده امریکا
چنانچه ملاحظه می فرمایید آقای نگون بخت شورایی در همایش 70 نفری جلوی ساختمان شورای وزیران اتحادیه اروپا دست آخر حتی از اعلام صریح خواسته هایش در قبال هرگونه خدمات وطن فروشی و نتایج خدمات جاسوسی واهمه دارد چرا که از قطع حمایت های غیر ملموس اربابان یهودی امریکایی تعدادی نماینده جنگ طلب کنگره هنوز واهمه دارد. و این می تواند به جایگاه جدید و ضعیف مجاهدین در تصمیم گیریهای اخیر وزارت امور خارجه امریکا مرتبط باشد.
از تروریسم تا ژورنالیسم – قسمت اول
سخنگوی سابق شواری ملی مقاومت یا به تعبیر هافینگتن پست عضو”پارلمان در تبعید”، علی صفوی از فوریه ی سال 2010 تاکنون نوزده مقاله در این نشریه منتشر کرده است. پس از مطالعه ی دقیق این مقالات، درصدد بررسی نکات برجسته ی آن ها بر آمدم. نتیجه این که در همه ی مقالات به یک الگوی مشترک رسیدم: صفوی بی پرده و مستقیم از سازمان تروریست شناخته شده مجاهدین خلق حمایت می کند و سعی می کند اهداف این گروه را در مقالات خود پیش ببرد.
چند سئوال از شورائی های مجاهدین
من واقعا تعجب میکنم از اینکه میبینم انسانهایی از نوع اعضای شورای مجاهدین تا حد چهل سال به دنبال این سازمان طی طریق کرده اند، بدون اینکه یک تجدید نظرمختصر نسبت به این فرقه و عملکرد رهبرانش بنمایند. همچنان بدنبال هدف مجهول سرگردانند. جالب است که افرادی مانند هزارخانی، مازندرانی، کریم قصیم، مهدی سامع و امثالهم خودشان را روشنفکر هم مینامند اما تابع تغییرات مثبت نیستند!!
گریز از خود واقعی، گریز از حقیقت است
به زبان ساده تر می خواهم بر شکاف عمیق و تعمق برانگیز میان شخصیت حقیقی و شخصیت مجازی تان انگشت بگذارم. باز کردن این موقعیت حساس و بعضا پر چالش و سوال برانگیز اگر کمی نسبت به خودتان جدیت داشته باشید و نسبت به جایگاه واقعی تان حساسیت لازم، می تواند به بازگشت و احیای دوباره و حصول به وزن واقعی تان چه از موضع یک عضو اپوزیسیون و چه از موضع یک آرمان گرای واقع بین و آماده به تغییر تاثیرات تعیین کننده ای بگیرید. کمااینکه پیش از شما نیز کسانی بوده اند که در چنین موقعیت هایی با درک واقعیت امر پیش از اینکه بر تشخص عاریه ای و اعتباری خود اصرار و پافشاری داشته باشند
اجلاس میان دوره ای شورای سوته دلان
اکنون دیگر فقط برخورد دولت ایران مشکل اصلی این فرقه نمی باشد و تمامی کشورهایی که فرقه مجاهدین بروی حمایت آنان حساب باز نموده بود اکنون در یک بازی فرسایشی و اعلام نشده زمانی را برای فروپاشی مطلق فرقه مجاهدین در نظر گرفته اند که در این سرنوشت محتوم هیچ کس بجز سازمان نقشی ندارد.
شورا: ضرورت دور دوم انقلاب درونی
شاخص این بیمه نامه نزد رجوی و مریم هر چه بیشتر لجن مالی کردن خود است، لذا می بینیم که هر کدام از این اعضاءِ در سیاه کردن خود و خراب نمودن چهره ی خود سقف جدیدی می زنند، البته از دید رهبری فرقه شاخص این سیاه کردن و پل خراب کردن با اعضای جدا شده آن است که در ماگزیمم سطح به آنها حمله و هجوم و فحاشی و هتک حرمت کنند. عده ای از اعضای شورا مدعی اند که لائیک بوده و مستقل هستند و هیچ اجباری به پیروی از اصول و قوانین فرقه ندارند.
آقای پرویز خزائی، احتیاط شرط عـقـل است
اگرچه حقوقی که دریافت می دارید و ژستهای دیپلماتیکی که می گیرید و گافهایی که داده اید باندازه کافی برای جدائی شما راهبند ایجاد کرده است ولی فکر آن روزی را بکنید که کارد به استخوان جنابعالی می رسد و مجبور می شوید از فرقه بیرون بزنید و آنوقت است که به بهانه همین دوست دخترتان و اینکه نتوانسته اید مثل بقیه اینگونه مراودات خود را در پنهان انجام دهید و همگان از این نوع کارهای شما سردرآورده اند ؛ بلایی بر سرتان می آورند تا آندسته از اعضای شورای ملی مقاومت که خود و همسرانشان تعطیلات تابستانی خود را در ایران بسر می برند و یا کارهای دیگر می کنند ؛ حساب کاردستشان بیاید.
برخورد فرقه ای اعضای شورای ملی مقاومت
امروز استراتژی و کارکرد سیاسی سازمان مجاهدین خلق و به تبع آن شورای ملی مقاومت، آویختن به دامان درنده ترین و جنگ طلب ترین جناح ها و رسانه های امپریالیستی و تلاش برای متقاعد کردن هیئت حاکمه آمریکا برای حمله نظامی به ایران است. کارکرد تشکیلاتی آنهم استفاده از شگردها و تکنیک های روانی در چهارچوب یک فرقه کامل العیار برای حفظ و کنترل نیروها می باشد. آیا به غیر از این ها عملکرد دیگری از سازمان و شورا و رهبری آن سراغ دارید؟
علت جیغ های بنفش سرجادوگر فرقه و مخمورهای دور و برش
و واقعا اگر باقی ماندگان فرقه در چنین مقامی و نقطه ای در گل مانده اند (که خودشان در نوشته های اخیرشان می گویند مانده اند)، چرا نه که بجای فحاشی نگاهی به توان انسانی و قدرت لایزال ایمان و عقیده کنند؟ حتی در سنینی که هستند و حتی در چمبره وحشتی که در آن روزانه به خود می لرزند. چرا که نه؟
نا مردمی های فرقه مجاهدین
آقایان شورایی نیک بدانید همین سرنوشت در انتظار شما نیز هست چرا که مجاهدین بی پرنسیپ تر از آن هستند که بخواهند به شما وفا کنند و طی این سالیان آنقدر مدرک علیه شما جمع کرده اند که برای ابراز اتهامات شان علیه شما کافی باشد.