خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت شانزدهم
وقتی به کسی شک می کردند، دزدکی کمد فردی اش را چک می کردند تا از مجموعه وسایلی که فرد در کمدش دارد بفهمند آیا قصد فرار دارد یا نه؟ مثلاً در کمد کسی اگر نقشه و قطب نما یا پول یا وسایل این چنینی باشد می فهمیدند که این نفر تدارک فرار می بیند و او را بیشتر تحت نظر می گرفتند.
خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت پانزدهم
از جمله جرائم در مجاهدین استفاده از عطر یا ادکلن خارجی و خوشبو بود. البته نه برای زنانشان. برای مردان ان هم در لایه های پایین تر؛ چند بار سر ادکلن زدن و بوی عطر به من گیر دادند. من هر از گاهی که به بغداد یا شهر برای خرید می رفتیم و من اسکورت شان بودم به طریقی پول گیر می آوردم و عطری برای خودم یا بعضی بچه ها می خریدم. بعد چند بار گیر دادند که: چرا با زدن ادکلن خودنمایی می کنی؟ و چه قصد و هدفی را از این کارت در مناسبات دنبال می کنی؟ آیا می خواهی فضای بورژوازی را ترویج بدهی؟
یادداشت حمید حاجی پور به بهانه وقایع اخیر پادگان اشرف
سازمان مجاهدین با فحش وناسزا به اقای نوری مالکی میخواستند اذهان ما را تخریب کنند ولیکن ما که نیروهای سازمان بودیم درآن مقطع حق را به اقای مالکی میدادیم وازطرفی بعد ازتحویل دهی سلاح چون که از آن بلاتکلیفی وسردرگمی خسته شده بودیم ازخدا میخواستیم دولت مردمی عراق هرچه سریعتر وضعیت ما را تعیین تکلیف کند ولی مسئولین سازمان هرگز با این ایده وخواسته ما و دولت عراق موافق نبودند چونکه فروپاشی اشرف یعنی اتمام کارسازمان وتشکیلات آن.
آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت ششم
کمی شوکه شدم خواستم از فریده سوال کنم مگر من دوباره به یگان بر می گردم اما فریده فرصت سوال کردن را از من گرفت و گفت دیگر وقت ندارد و از اتاق بازجویی خارج شد. بعد از نیم ساعت برگشت و پرسید: اعتراف نامه را نوشتی؟ به او گفتم من این اعتراف نامه را تایید نمی کنم چون واقعیت ندارد و شما دارید مواردی را به من تحمیل می کنید که حتی تصورش برام مشکل است بنابراین اعتراف دروغ نخواهم کرد و چیزی هم نمی نویسم.
گفتگو با آقای ناصر سید بابایی عضو سابق مجاهدین – قسمت چهارم
نشست شرم بعد از گذشت 8 ماه از آزادی مریم و درست 8 روز مانده به عید نوروز 83 برگزار شد. هدف از این نشست این بود تا به ما بگویند شما مسئولیت خودتان را در قبال مریم و آزادی او به خوبی انجام ندادید!! و اینکه چرا نفرات در موقع دستگیری مریم شرم نکردند و شرمنده نشدند که وی دستگیر شده است!! این دیگر شاهکار سران سازمان بود. به نظرم موضوع نشست یکی از افتضاحات تاریخی سازمان است که در کلیه ی سطوح برگزار کردند.
تخلیه اشرف، تیر خلاص رجویها
آقای رجوی نگرانی و ترس شما را از تخلیه اشرف و اصرار زیاد شما برای ماندن در عراق را درک میکنم زیرا ترک اشرف یعنی نابودی تمامی تار و پودهای عنکبوتی که سالیان به دست وپای این نیروها تنیده اید. آری باید نگران باشید چون نیروهایی که طی سالیان از دنیای آزاد محروم بوده ودر قلعه الموت شما حتی شکل موبایل و کامپیوتر را به چشم ندیده اند و به همه چیز از دیدگاه شما نگاه کرده اند در صورت خروج از اشرف و قدم گذاشتن به دنیای آزاد دیگر حتی به انقلابت تف هم نخواهند انداخت.
باز هم فریب افکار عمومی توسط مریم رجوی
خانم رجوی که در مراسمی تحت عنوان «همبستگی با زنان اشرف» در اوور سخن میگفت سعی داشت با مظلوم نمایی و طرح تهدیدات و تعرض جنسی توسط نیروهای مالکی احساسات عامه را نسبت به زنان اشرف برانگیزد و در ادامه هم زیرکانه با یادآوری « اعلامیه امحاء خشونت علیه زنان» ذلیلانه از مجامع بین المللی استمداد نمود تا او را از این بن بست استراتژیکی نجات دهند
گفتگو با آقای ناصر سید بابایی عضو سابق مجاهدین – قسمت سوم
دستگیری مریم باعث شد در همه سطوح و لایه ها در اشرف ریزش ذهنی بیشتری صورت بگیرد و ضدیت های زیادی با تشکیلات، ایدئولوژی و اصول سازمانی مجاهدین روی بدهد. به طوری که حاصل این اتفاق به بروز مشکلات درون تشکیلاتی عمده ای از جمله: عدم تشکیلات پذیری، عدم اجرای دستور مسئول، عدم اجرای کار و کار به عنوان یک عمل تشکیلاتی، برخوردهای فیزیکی و زد و خورد با مسئولین، محفل های گسترده درون تشکیلاتی که سرانجام به تناقضات اساسی و ریشه دار نفرات و به طور کلی به از هم پاشیدگی مناسبات داخلی و درون سازمانی منجر شود.
خانم مریم رجوی و فریبکاری جدیدش در پاریس
مریم رجوی بار دیگر در یک شعبده بازی جدید در پاریس دست به فریب کاری دیگری زد. او عنوان کرد که زنان مجاهد در اشرف جانشان در خطر است، مریم رجوی در این سخنرانی به دفاع از زنان اشرف می پردازد که باید به او یادآور شد که مگر همین خواهران تو نبودند که وقتی در تشکیلات فرقه یکی از زنان مسئله دار می شد توسط مسئوولین زن به شدید ترین وجه مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند چه شده که اکنون دم از جان آنها زده و آنها را دختران خودت میخوانی.
آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت پنجم
دوازده روز بعد از بازجوئی وحشیانه و شکنجه های غیر انسانی اجازه استحمام دادند. به هر کدام از ما پنج دقیقه برای حمام کردن و دوش گرفتن وقت داده شد. زمان استحمام مثل باد برای من گذشت ولی ای کاش حمام نمی رفتم چون خونهای روی بدنم که بر اثر شکنجه خشک شده بودند تازه خیس می شد. لباس تازه هم به ما ندادند تا لباس هاس کثیف و خونین شده را عوض کنیم
قربانی دیگر برای جاه طلبی مریم رجوی
نکته ای که در پیام 24/5/1388 مریم رجوی مشخص شد عدم آزادی افراد در گفتن مشکلات خود به سران و فرماندهان تشکیلات رجوی است. موضوعی که پیش از این بارها و بارها جدا شدگان از سازمان به آن اشاره کرده اما رجوی آن را نمی پذیرفت. در این پیام او اقرار کرد که شعبان سوری یعنی آخرین قربانی جاه طلبی او و شوهرش « دو هفته سر درد داشته اما دم بر نمی آورد ». برای کسانی که سالیان از عمر خود را در مناسبات فرقه رجوی اسیر بوده اند این امر بسیار بدیهی است
بتول سلطانی: رجوی در صدد خلاص شدن از شر بدنه است
سلطانی: رجوی یکبار در نشستی بعد از سقوط صدام حسین گفت که اگر همه این بدنه سازمان هم در راستای حفظ ظرف استراتژی ما جلوی درب اشرف کشته شوند خیالی نیست و طبق شناخت دقیقی که من از رهبری این سازمان دارم با حاشیه پردازی و جو سازی سعی در حفظ پادگان اشرف به مثابه ظرف ایدئولوژیکی و استراتژیکی سازمان دارد و در این میان به قوانین بین المللی و میثاق های جهانی مبنی بر حق حاکمیت دولت ها بر سرزمین شان آشکارا دهن کجی می کند.